محیطزیست و نیاز به 10میلیون شهروند مسئول
صدرالدین علیپور ـ مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران
امروز یکی از مهمترین چالشهایی که با آن روبهرو هستیم، بحرانهای محیطزیستی و آسیبهای جبرانناپذیری است که بشر به طبیعت وارد ساخته است.
به استناد آمار، از دهه۱۹۵۰ که پلاستیک مورد استفاده بشر قرار گرفت، تاکنون حدود ۸میلیارد و 4۰۰میلیون تن پلاستیک تولید شده که صدها سال ماندگاری در طبیعت دارد. در هر دقیقه در جهان حدود یکمیلیون بطری پلاستیکی خریداری میشود که کمتر از نیمی از آن بازیافت میشود، آلودگیها سالانه یکمیلیون پرنده دریایی و حدود ۱۰۰میلیون پستاندار دریایی را در سال از بین میبرد و...
اهمیت تردیدناپذیر محیطزیست و از سوی دیگر آسیبهای متعدد و جبرانناپذیر به آن باعث شده تا دغدغهمندان این حوزه، هر سال پنجم ژوئن برابر با 15خرداد را بهعنوان روز جهانی محیطزیست نامگذاری و در سراسر دنیا آن را گرامی بدارند و در بسیاری از کشورها، برنامههایی طی یکهفته به این مناسبت برگزار میشود.
این در حالی است که بر اساس اصل پنجاهم قانون اساسی، در جمهوری اسلامی ایران، حفاظت محیطزیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. براساس این قانون، در کشور ما نیز حفظ محیطزیست وظیفهای همگانی است و همه ما در برابر آن مسئول هستیم.
اما هدف از این نامگذاریها و قانونگذاریها چیست؟ قطعا مهمترین هدف آن ایجاد دغدغه و افزایش آگاهی مردم و دولتها برای حفظ محیطزیست و ترغیب مسئولان به اتخاذ تدابیر لازم و کارشناسی شده برای مقابله با تخریبها علیه محیطزیست است.
حرکت در مسیر زندگی مدرن، جدا از دستاوردهای بسیار زیاد و مطلوبی که برای بشر به همراه آورد، آسیبهای جبرانناپذیری نیز با خود به همراه داشت که خود را در اشکال متعددی مانند نابودی جنگلها، تولید آلایندههای مختلف، آلودگی منابع آب، خاک و هوا و... نشان داد. اصلاح نگرشها، باورها و طرز تلقی انسانها نسبت به محیطزیست میتواند بسیاری از معضلات و ناامنیهای محیطزیستی، سیاسی و اجتماعی را رفع کند. برای رسیدن به این مهم 3محور اصلی در صیانت از محیطزیست، مراقبت همگانی، فرهنگسازی و آموزش است.
در دهههای اخیر گسترش شهرها و افزایش بیرویه جمعیت شهرنشین، تغییر الگوی مصرف و حرکت در مسیر مصرفگرایی، ازدیاد سرسامآور پسماند و نبود شیوههای علمی برای بازیافت حداکثری و دفن حداقلی بهویژه در کشورهای در حال توسعه چالشهای بسیاری ایجاد کرده است. افزایش پسماند از چنان اهمیتی برای محیطزیست برخوردار است که مطابق اعلام دفتر عمران سازمان ملل یکی از 3چالش و دغدغه اصلی مدیران شهری در 4دهه گذشته بوده است. موضوع بازیافت و تفکیک پسماند از دهه70 در ایران بهعنوان دغدغهای برای حفظ محیطزیست در میان مدیران شهری مطرح شد و اقداماتی نیز در این زمینه صورت گرفت. امروز با گذشت 30سال از آن تاریخ، یکی از مهمترین دلایل عدمتوفیق در این زمینه، نگاه جزیرهای میان نهادهای ذیربط است. به بیان دیگر با توجه به تجربیات و مطالعاتی که در این زمینه داشتم و تطبیق نوع فعالیتها با آنچه در کشورهای پیشرفته صورت میگیرد، باید گفت با وجود اینکه کارهای زیادی در این زمینه در کشور صورت گرفته، مهمترین ضعف کار، نگاه جزیرهای و عدمیکپارچگی است.
هر کدام از مسئولان، در زمان تصدی مسئولیت، به جای نگاه کلان به موضوع، یک یا دو موضوع را از یک مجموعه کامل در اولویت برنامههای خود قرار میدهند و با تغییر مدیریت، همین دستاوردهای بخشی هم از بین میرود. همه این اقدامات، مناسب و قابل تقدیر است اما اینها هیچ کجا به هم متصل نمیشدند و هرکدام مجزا فعال بودند. چالش زباله و معضلات مربوط به این حوزه صرفا با تفکیک از مبدا یا زبالهسوزی حل نمیشود؛ بهویژه اینکه وقتی با کاربرانی در سطح پایتخت روبهرو هستیم که جمعیتی بالغ بر 10میلیون نفر را تشکیل میدهند. بنابراین باید برای این 10میلیون شهروند برنامهای تنظیم کنید که تکتک آنها را شامل شود؛ آنها را به مشارکت دعوت کنید، بهطوری که هرکدامشان در این طرح، نقشی داشته باشند. از سوی دیگر شما نیز باید برای آنها زیرساختهای لازم را فراهم کنید. تمام این موارد و اجزا باید از مبدا تا مقصد که آرادکوه است زنجیروار به هم متصل باشند و طی فرایندی سیستمی و همهگیر به اجرا درآیند.
ما این نگاه سیستمی و زنجیروار را بهعنوان طرح کاهش پسماند یا «کاپ» تعریف کردیم. کاهش پسماند یعنی کاهش دفن؛ بهعبارت دیگر همه تلاش ما بر این استوار است تا پسماندی که تولید میشود، در یک چرخه مناسب به مواد و انرژی بازگردد و تنها آن بخش حداقلی که قابلیت بازیافت ندارد و نمیتوانید از آن انرژی استحصال کنید یا شرایط تبدیل شدن به کود و کمپوست را ندارد، دفن شود.