اگر بتوانیم تورم را مهار کنیم...
تورم معضلی است که سالهاست اقتصاد ایران با آن درگیر است و یکی از چالشهای دولت آینده هم محسوب میشود
مائده امینی ـ روزنامهنگار
تورم یکی از مهمترین چالشهایی است که رئیسجمهور آینده با آن مواجه خواهد شد. میانگین نرخ تورم دهه90، بیش از 22درصد برآورد میشود و این تورم دورقمی نتیجه یک دهه سیاستهای اقتصادی ناکارآمد است. وضعیت نرخ تورم از منظری معلول و از منظر دیگر علت شرایطی است که در این دهه برای اقتصاد ما ساخته شده است.
در یک دهه آمریکا دوبار ایران را تحریم کرد، تولید روزبهروز بیرونقتر و لاغرتر شد، نفت روی دست کشور ماند و مراودات مالی با جهان به حداقل رسید؛ یک خنجر را تحریم میزد و خنجر دیگر را Fatf...، یک تیر از کرونا به قلب اقتصاد میخورد و تیر دیگر را تندروهای داخلی میزدند. در مهرماه سالی که گذشت نرخ تورم نقطهبهنقطه هم رکورد زد و با هفتدرصد افزایش نسبت به ماه قبل عدد قابلتوجهی را در کارنامه خود به ثبت رساند. ماهی که پیش از آبان و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میزبان دلار 32هزار تومانی و سکه 16میلیون تومانی بود. نرخ تورم در سال99، برای کالاهای خوراکی تا 70درصد افزایش نسبت به سال قبل را هم تجربه کرد و دوره انتظار برای خانهدارشدن هم در بهترین حالت از 22سال گذشت... براساس آمار منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، سهم مسکن در هزینه خانوار در سال1398 به بالاترین مقدار خود یعنی به میزان 36درصد رسیده که نسبت به سال 1388، 3.4درصد رشد داشته است. در تاریکیهای دهه90، سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار در سال88 معادل31درصد بوده. این سهم در سالهای 89 و 90با دودرصد افزایش به 33درصد رسیده است. در سال91 این سهم به 34درصد میرسد. در سالهای92 و 93 این شاخص کاهش و دوباره 33درصدی میشود و تا سال98 سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار بین 33 تا 34درصد متغیر است اما در سال98 این سهم با رشد بالا به 36درصد میرسد.
این در حالی است که مسئولان در مصاحبههای مختلف گفتهاند که این رقم یک رقم میانگین بوده و برای شهرهایی مثل تهران تا 60 و حتی 70درصد هم افزایش پیدا میکند. آلبرت بغزیان، اقتصاددان، در اینباره به همشهری میگوید: وضعیت کنونی و نرخهای تورمی که هر سال رکورد تازهای از خود بهجا میگذاشتند، با هر رئیسجمهور و هر کابینهای پیش میآمد. تحریمهای سفت و سخت آمریکا تورم کنونی را تبدیل به سرنوشت ناگزیر ایران کرده است. از این بُعد، نقدی به دولت حسن روحانی نیست. باب نقد از جایی باز میشود که در شرایط پیچیده و سخت کنونی، تصمیمهای غلط بسیاری گرفته شده است. بر این باورم که بخشی از تورم کنونی محصول سیاستگذاری غلط بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت است. نهتنها تلاشی برای مبارزه با این بحران نشد بلکه واردات هم ممنوع شد و همین موضوع قاچاق را زیاد کرد تا چوب حراج به ارزهای کشور در شرایطی که امکان فروش نفت هم نداشتیم، بخورد. سیل تصمیمات غلط، کاسبان تحریم، مفسدان اقتصادی و رانتخواران ویژه را گسترش داد و نظم بازار داخلی را که پیشتر بهخاطر تحریمها آسیب دیده بود، متزلزل کرد.
سریال مصایب تورمساز اقتصاد ایران
«چالشهای اقتصاد ایران به یکدیگر وصل هستند و اثر همدیگر را تشدید میکنند.» این موضوع دیگری است که بغزیان به آن اشاره میکند و توضیح میدهد: چالش اشتغال، چالش تحریمها، چالش تورم و... همه به یکدیگر وصل هستند و نمیتوان جدا از هم بررسیشان کرد. او ادامه میدهد: دولت بعدی باید این مصایب را بداند و تلاش کند از سیاسیشدن ماجرا فاصله بگیرد.
یکی از مهمترین علتهایی که امروز میبینیم در سال99، رکورد تورم یکدهه شکسته شده است این است که بانک مرکزی زمام امور را رها کرده است، وگر نه چه شد که ناگهان دلار 32هزار تومانی به 21هزار تومان رسید؟ کشور هنوز در آن نابسامانی است و نرخ دلار 38درصد کاهش پیدا کرده است. این جز مدیریت داخلی چه توجیه و توضیحی میتواند داشته باشد؟ رئیسجمهور آینده ایران با 60میلیون یارانهبگیر مواجه خواهد شد که بهخوبی پیامآور تبعات افزایش نرخ تورم در ایران هستند و وضع معشیت غالب جامعه را با اعداد به تصویر میکشند.
فراموش نکنیم که تورم معضلی است که سالهاست اقتصاد ایران با آن درگیر است، درحالیکه امروز تورم در خیلی از کشورهای دنیا بهعنوان مشکل یا معضل، دیگر مطرح نیست و حل شده است؛ فارغ از اینکه این کشورها چه شرایطی داشتهاند و دارند، تحریم بودهاند یا جنگزده، فقیر یا ثروتمند، ولی نکته مهم اینجاست که اکثر این کشورها مشکل تورمشان را حل کردهاند ولی ما همواره جزو چهارمین یا پنجمین کشورهای اصلی در تورمهای بالا هستیم؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب با تورم بالا مواجه بودیم چراکه تورم در ایران یک پدیده پولی بوده و ریشه آن در نقدینگی و پایه پولی است. در 40سال گذشته متوسط رشد نقدینگی حدود 25درصد بوده است و تورم نیز حدود 20درصد بوده که نشاندهنده اثرپذیری بالای نرخ تورم از تحولات متغیرهای پولی در اقتصاد ایران است.
راهکارهای پیشنهادی برای کنترل تورم
به عقیده بغزیان، دولت بعدی باید بر اصلاح نرخ ارز زوم کند و ارزهای بلوکهشده ایران را با پیشبردن مذاکرات و حفظ نتایج آن، آزاد کند. همچنین همین ارزی که امروز وجود دارد نباید خیرات شود و بیتالمال نباید بین عدهای تُخس شود تا نرخ تورم بهواسطه جانگرفتن تولیدکننده و رونقگرفتن بازار کمکم تعدیل شود و کالاها هم در مسیر کاهش قیمت قرار گیرند؛ چراکه مشکل تولید، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش است. تولیدکننده امروز باید بهاندازه ارز 22هزار تومانی سرمایه در گردش داشته باشد که امکانپذیر نیست. فلذا بنگاهها قیمت تمامشده خود را بالاتر میبرند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند و این هم یکی دیگر از برکات تورم است. اقتصاددانهای لیبرال بر این باورند که باید اقتصاد را رها کرد و دخالتها در آن را توسط دولت و وابستگان به دولت به حداقل رساند. این در حالی است که آلبرت بغزیان راهکار مواجهه با چالش تورم را حضور مستمر دولت و بانک مرکزی میداند و در اینباره میگوید: نرخ واقعی ارز باید توسط بانک مرکزی احراز شود و سیاستهای لازم برای ثابتماندن آن در این نقطه خاص، اخذ شود. اقتصاد آزاد با اقتصاد ول فرق دارد. نمیشود نرخ ارز را بازار بهتنهایی و بدون ارشاد و مدیریت بانک مرکزی پیدا کند. این کارشناس اقتصادی توضیح میدهد: دولت بعدی باید از ظلم بیشتر در حق شهروندان جلوگیری کند و نگذارد تورم بیش از این به شکل مهارگسیخته بالا برود و برای رسیدن به این مطلوب باید دست به اصلاح ساختارهای اقتصادی بزند. یکی دیگر از راهکارهایی که آلبرت بغزیان برای رفع بحران تورم ایران پیشنهاد میکند: اثر کاهش قیمت دلار باید خود را روی کالاها نشان دهد. مردم باید فرق بین دلار 21هزار تومانی و 32هزار تومانی را حس کنند تا تعلق خاطر آنها به زندگی در ایران بالاتر برود. میخواهم بگویم که نرخ ارز باید ابتدا تثبیت شود و بعد از آن، تلاشهای طولانیمدت برای کاهش قیمت ارز و کالاها صورت پذیرد.