خیام، کوزهگری که در کوزه نیفتاد
مهدیا گلمحمدی
غیاثالدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری، زاده سال 427قمری در روستای کدکن (اکنون از توابع تربت حیدریه) یکی از انگشتشمار شاعران، ستارهشناسان و ریاضیدانهایی بود که عصاره دیدگاهش در یک جمله زوال و ناپایداری زندگی و تأکید بر غنیمت شمردن دَم بود. او بیش از هر شاعر و ادیبی به شکلی نمادین از مفهوم «کوزه» برای به نمایش گذاشتن زوال بشر و تبدیل شدن آن به خاک استفاده کرده است. برای نمونه اینگونه میسراید که: این کوزه چو من عاشق زاری بودهست/ در بند سر زلف نگاری بودهست/این دسته که بر گردن او میبینی/ دستیست که برگردن یاری بودهست
براساس دیدگاه او هر انسانی فانی است و هر کوزهگری خود دست آخر در کوزه میافتد. اما خیام خودش کوزهگری بود که نهتنها در کوزه نیفتاد بلکه در سدههای بعد مدام بر شهرت جهانیاش افزوده شد. راز ماندگاری دانشمند و شاعری که به ماندگاری باور نداشت در چه بود؟ از دیدگاه مخاطبی که کارشناس ادبیات نیست شاید بتوان گفت راز ماندگاری او این بود که او کسی بود که پاسخ پرسشهای خود پیرامون زندگی را در زمین میجست. راز نامدار شدن و جاودان شدن او در ادبیات جهان هم نخست بهخاطر خردگرایی جاری در شعرهای او و پس از آن مدیون ترجمه شعرهای او توسط شاعر بریتانیایی ادوارد فیتزجرالد در سال 1859میلادی است. خیام همچنین دانشمندی زمینی بود که سر بر آسمان و ستارهها داشت. افزون بر حل معادله درجه سوم در ریاضیات او توانست حرکت مدار زمین بر دور خورشید را با دقتی حیرتآور محاسبه کند. خیام طول سال خورشیدی را با 16رقم اعشار محاسبه کرد. اما این محاسبه تا رقم پنجم اعشار درست بود. رقم ششم غلط نبود بلکه حرکت زمین آنقدر دقیق نبود که با این محاسبه حیرتآور هماهنگ باشد. میان ریاضیدانهای جهان مشهور است که میگویند «زمین دقت خیام را ندارد». سالها بعد آوازهاش چنان جهانی شد که در سال1892 میلادی بنیاد عمر خیام» در لندن و چند شهر بزرگ جهان توسط گروهی از دانشمندان، ادیبان و روزنامهداران بنیانگذاری شد. جالب اینکه انجمن عمر خیام لندن همچنان مشغول بهکار است و اعضای آن سالی چند نوبت دورهمی علمی دارند. در گذشته حتی آرتور کانندویل، خالق داستانهای شرلوکهولمز و توماس هاردی در انجمن خیام عضو بودند. خیام که یکی از حفرههای ماه و سه هزار و نود و پنجمین سیارکی که در سال ۱۹۸۰ کشف شد، به نام اوست در اروپا و بهخصوص آلمان و هلند هم دوستداران بسیاری داشته و دارد. آلمانیهای پیشانازی تحتتأثیر خیام بودند. دانش پژوهیهای پراکنده آلمانیها درباره خیام، در سال1934 و با تأسیس باشگاه عمر خیام آلمان که همتای باشگاه عمر خیام آمریکا بود، سازمان یافتهتر شد. این باشگاه زیرنظر استاد کریستیان رمپیس تشکیل شد. با ظهور نازیسم در آلمان1934، عمر خیام رفتهرفته از چشم محافل علمی افتاد، زیرا پیام ضداستبدادی رباعیات در جهت مخالف اصول عقاید جنبش ناسیونالیسیتی -سوسیالیستی آلمان بود. پس از جنگ اما، خیام از قید و بند در آلمان رها شد و پژوهشها پیرامون تفکرات او ادامه یافت و تجدید چاپهایی از رباعیات او صورت گرفت مانند ترجمه سال 1946و ترجمه بعدی رودلف برگر در 1948. در هلند نیز در سال1990 میلادی گروهی از دانشگاهیان و اهل ادب، انجمن عمر خیام هلند را راهانداختند. اعضای این انجمن که هماکنون از هلند و بلژیک هستند تاکنون جلسات و نمایشگاههای متعددی را تشکیل دادهاند.