هراس از ناامنی، بیم از فقر
گفتوگو با سجاد فتاحی، جامعهشناس، درباره ترس از آینده در مردم ایران و عوامل تشدیدکننده آن
نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
ترس چگونه احساسی است و چه نقشی در فرهنگ امروز ما دارد؟ آیا این حس تأثیر مخربی بر اعتماد خواهد داشت؟ باید دامنه ترس را تا کجا دنبال کرد که باعث تخریب اعتماد عمومی نشود؟ تقریبا امروز دیگر هیچ بخشی از جامعه وجود ندارد که با ترس نیامیخته باشد. ترس در فضای عمومی جامعه مستقر شده و جامعهشناسان بر این اعتقادند که بهترین توصیف درباره جامعه امروزی همان «فرهنگ ترس» است. اما تا چه اندازه باید ترس را فردی و تا چه میزان جمعی دانست؟ آیا این ترسها منشأ تاریخی دارند؟ چه عواملی بیش از هر چیز جامعه را هراسان کرده است؟ با سجاد فتاحی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه پایداری و سیستمهای حکمرانی درباره ترس و تأثیر آن در جامعه صحبت کردهایم.
آیا ترس منشأ فردی دارد یا بهعنوان تجربهای جمعی نیز قابل بررسی است؟
ترس میتواند هم منشأ فردی داشته باشد و هم بهعنوان تجربهای جمعی مورد بررسی قرار گیرد. اگر در جامعهای درصد اندکی از افراد، مثلا 5درصد آن جامعه دچار ترس از رخداد یا پدیدهای شوند، علت این نوع ترس را باید در آن افراد جستوجو کرد. اما اگر درصد افرادی که نسبت به یک پدیده دچار ترس هستند از محدوده مشخصی فراتر رفت، یعنی مثلا بیش از 40درصد افراد جامعه نسبت به پدیده یا رخدادی در آینده دچار ترس شدند، آنگاه دیگر ریشههای این ترس فردی نیست و باید آن را در ساختارهای اجتماعی جامعه جستوجو کنیم.
آیا این ترس ممکن است از امر غیرواقع به جمعیت منتقل شده باشد یا صرفا باید به تجربهای در تاریخ مجهز شود؟
ترسهای فردی و جمعی میتوانند ریشههای واقعی و غیرواقعی داشته باشند و تحلیل این موضوع بسته به موارد مختلف، متفاوت است. اما عموما ترسهای جمعی در مقایسه با ترسهایی که ریشههای روانشناختی و فردی دارند از امور واقعی ریشه میگیرند و کمتر ممکن است برآمده از امور غیرواقعی و موهومات باشند.
جامعه از چه مواردی هراسان است و عوامل تشدیدکننده این ترس چیست؟
جامعه مانند هر ارگانیسم زندهای میتواند نسبت به هر عاملی که بقا و ماندگاری آن را با مخاطره روبهرو کند، دچار ترس و هراس شود. اگر مقصود از این پرسش این است که جامعه امروز ایران از چه مواردی هراسان است میتوان گفت که تشدید بحرانهای اقتصادی و افزایش اشکال گوناگون ناامنی در آینده ازجمله مهمترین مواردی هستند که جامعه امروز را هراس میکنند. البته باید توجه داشت که این دو عامل، ازجمله قدیمیترین عوامل تشدیدکننده احساس هراس و ناامنی در جامعه ایرانی هستند و نظامهای حکمرانی و دولتها در ایران نتوانستهاند تمهیداتی مناسب برای کنترل این عوامل و کاهش احساس هراس نسبت به آینده در آن داشته باشند. مهمترین عامل تشدیدکننده هراسهای جمعی جامعه ایرانی نیز ناکارآمدی نظام حکمرانی و مشخصا ساختارهای دولتی در ایران است.
آیا ترس نیز اولویتبندی میشود؟ مثلا امنیت، معاش و... و درجات آن در جامعه چگونه بررسی میشود؟
بله، ترس در سطح اجتماعی قابل اولویتبندی است که مهمترین این اولویتها برای جوامع را میتوان ترس ازدسترفتن امنیت و ترس بهخطرافتادن معاش دانست. بررسی این موضوع از طریق انجام نظرسنجیها و پیمایشها امکانپذیر است به این ترتیب که از نمونهای نمایای جامعه پرسیده میشود کدامیک از موارد برای آنها در اولویت است؟ که عموما اکثریت افراد جامعه گزینههای امنیت و معاش را انتخاب میکنند. بنابراین ناتوانی دولتها و نظامهای سیاسی از تأمین این دو عامل میتواند سبب تشدید احساس ترس و هراس در اکثریت افراد جامعه نسبت به آینده شود و البته مشروعیت آنها را بهشدت تضعیف کند.
چگونه باید این اضطراب جمعی را کم کرد؟
کاهش اشکال گوناگون اضطراب جمعی تنها از طریق برطرفکردن عوامل تشدیدکننده آن امکانپذیر است؛ بهعبارتی اگر جامعهای نسبت به وضعیت امنیت و معاش خود در آینده احساس خطر کرده و به همین دلیل دچار هراس میشود باید عوامل ریشهای مؤثر را شناسایی و در جهت برطرفکردن آنها تلاش کرد. در زمینه هراسها و اضطرابهای جمعی دیگر مشاورههای روانشناسان به جوامع و دولتها کمکی نکرده و پس از تبدیلشدن یک هراس به هراسی جمعی، تنها مشاورههای جامعهشناسان و ایجاد اصلاحات در ساختارهای کلان اجتماعی امکان کاهش احساس اضطراب در جامعه را فراهم میکند.
کرونوفوبیا یا ترس از آینده در روانشناسی چقدر میتواند بهعنوان بیماری نسل امروز در جامعه ایران قابل بررسی باشد؟ آیا این ترس نیز از آگاهی عمومی نسبت به حقوق فردی یا جمعی شکل گرفته یا صرفا واکنشی روانی است؟
ترس از آینده یکی از بیماریهای ریشهدار اجتماعی در تاریخ ایران است که جز در مقاطعی کوتاه در تاریخ ایران عموم نسلهای ساکن در این سرزمین به آن مبتلا بودهاند. ترس از عدماطمینان نسبت به ثبات شرایط یا بهبود آن در آینده ایجاد میشود و نسبتی با آگاهی عمومی نسبت به حقوق فردی ندارد؛ افزایش آگاهی میتواند بر افزایش مطالبات اثرگذار باشد و نه ترس.
ادامهدارشدن این هراس چه مشکلاتی در جامعه ایجاد خواهد کرد؟ چگونه باید آن را مدیریت کنیم؟
ادامه بلندمدت شرایطی که سبب ایجاد هراس در بخشهای وسیعی از جامعه میشود، ضمن کاهش بازدهی کار، باعث افزایش بیماریهای روانی شده و البته میل به مهاجرت در جامعه را برای استقرار و سکونت در جوامع و شرایطی که از ثبات و پایداری بیشتری برخوردارند افزایش داده و به این ترتیب بخش قابل توجهی از سرمایههای ملی را از دسترس خارج میکند. در این شرایط میل به سرمایهگذاری بلندمدت بهشدت کاهش یافته و تمایل افراد به سمت سرمایهگذاری در کارهایی زودبازده سوق پیدا میکند. مدیریت هراس جمعی تنها از طریق کنترل عوامل مولد این هراس امکانپذیر است. اصلاحات در ساختارهای کلان اجتماعی مولد این نوع هراس تنها روش مدیریت بلندمدت آن از منظر اجتماعی است.