مروری بر تاریخچه شورای شهر تهران
احمد مسجدجامعی- عضو شورای شهر تهران
در ایران پای مفهوم جامعه مدنی با دولت اصلاحات، از محافل علمی به میان مردم گشوده و بدل به یکی از تعابیر و واژگان زبان روزمره شهروندان شد. احیای شوراها به پشتوانه قانون اساسی، یکی از نتایج آن بود. امروز که 5دوره و نزدیک 22سال از آغاز بهکار نهاد شوراهای اسلامی شهر و روستا میگذرد، بهعنوان یکی از کسانی که بیشترین تجربه حضور در شورای شهر تهران را دارد، بیمناسبت ندیدم که برای بزرگداشت روز شوراها، مروری گذرا بر سیر این نهاد در تهران داشته باشم.
نخستین دوره شورای شهر تهران در سال 1378با مشارکت بالای شهروندان شکل گرفت. در این انتخابات فهرست اصلاحطلبان صاحب همه کرسیهای شورا شد. در این شورا 2جریان کارگزاران و مشارکت عملا احزاب فعال داخل شورا بودند. مرتضی الویری، محمد حسین ملک مدنی و محمدحسین مقیمی مسئولیت شهرداری و سرپرستی آنرا برعهده گرفتند ولی شهرداری باثباتی شکل نگرفت. با توجه به منازعات موجود در مورد مسائل شهری، کار به انحلال شورا بهدست هیأت حل اختلاف مرکزی وزارت کشور کشید و تجربهای تلخ و ناتمام را برای نخستین تجربه شورایی در تهران رقم زد. در این دوره عبدالله نوری، محمد عطریانفر، عباس دوزدوزانی و رحمتالله خسروی ریاست شورا را برعهده داشتند.
استعفای سه عضو از اعضای شورا برای نمایندگی مجلس- عبدالله نوری و محمد غرضی و جمیله کدیور- پاشنهآشیل دیگری برای این دوره بود که التزام اعضای شورا به عهدشان با شهروندان را زیرسؤال میبرد. فضای سیاسی، فضای غالب شورای اول بود و بهرغم ایدهها و انگیزههای بالا، به همین دلیل چندان نتوانست در اداره شهر، موفق باشد.
دومین دوره انتخابات شورای شهر تهران هم که در اسفند 1381برگزار شد، با مشارکت پایین شهروندان همراه بود و منتخبانی یکدست از اصولگرایان و از طیف آبادگران به شورا راه یافتند. این دوره با انتخاب محمود احمدینژاد، راه متمایزی را در پیش گرفت و پس از ریاستجمهوری ایشان، محمدباقر قالیباف شهردار تهران شد.
اعضای این شورا در سال1382 روی کار آمدند و اولویتشان همچنان که از نام تشکل آنها بر میآمد، توسعه عمرانی شهر بود که در انتخاب شهردار نخستشان هم معلوم شد. این شورا در دوره محمدباقر قالیباف به دلایلی چند، نقش پررنگ خود را در مدیریت شهری از دست داد.
سومین دوره شورای شهر تهران از 1386آغاز شد و بهدلیل تغییر تاریخ انتخابات شوراها تا 1392بهکار خود ادامه داد. انتخابات این دوره با مشارکت بالای شهروندان شکل گرفت و این بار اعضای شورا بهصورت ترکیبی از اصولگرایان و اصلاحطلبان روانه شورای تهران شدند. این دوره به ریاست مهدی چمران و با شهرداری محمدباقر قالیباف، دوره پرفراز و نشیبی بود. در آغاز این دوره رسول خادم و محمدباقر قالیباف رقابت تنگاتنگی بر سر پست شهرداری داشتند و در چند رأیگیری پیاپی، آرای آنها برابر بود و هر دو، هفت رأی کسب کردند و یک رأی ممتنع بود که در نهایت تعیینکننده شد.
در شورای چهارم که با انتخابات 1392شکل گرفت هم ترکیبی از اعضای اصلاحطلب و اصولگرا در شورا حضور یافتند. در سال اول، مسئولیت شورا را به من سپردند و در سالهای بعد مهدی چمران عهدهدار ریاست شورا شد. در آغاز این دوره، رقابت برای تصدی شهرداری تهران میان محسن هاشمی و محمدباقر قالیباف بود که با اختلاف یک رأی پر سر و صدا، قالیباف برگزیده شد و شهرداری او ادامه یافت. شورا در این دوره، حضوری نسبتا مؤثرتر در مسائل شهری پیدا کرد.
انتخابات پنجمین دوره شورای شهر در خرداد 1396، با مشارکت بالای شهروندان روبهرو شد و فهرست کاملی از اصلاحطلبان به شورا راه یافتند؛ هرچند یکدستی، پویایی را از جمع شورایی میگیرد و چه بسا صدای گروهی از شهروندان در هیاهوی یکدستی شورا گم میشود. این دوره از شورا به ریاست محسن هاشمی با 3شهردار و یک سرپرست کارش را پیش برد و در ابتدای مسیر نتوانست ثبات مدیریت پایداری را در شهرداری ایجاد کند. البته کارهای اساسی این دوره را نباید از یاد برد؛ از شفافیت تا کاهش شائبههای فساد در سازمان و مواردی از این دست.
از دستاوردهای مهم شورای پنجم، ورود گستردهتر شورایاران به بحث بودجهریزی و همچنین تعریف نقش مؤثر برای آنان در برنامه سوم شهرداری تهران بود. شورایاران در «پروژههای کوچک مقیاس محلی» نقشی بااهمیت برعهده گرفتند و در تبصره 41متمم بودجه 98نیز بر این نقش تأکید شد.
شورای پنجم با دمیدن امید به دل و دیده شهروندان، کار خود را آغاز کرد. همزمانی انتخابات شوراها با تحولات سیاسی و آغاز دور دوم ریاستجمهوری حسن روحانی که با نمایش دستاورد برجام و توافق بزرگ دیپلماتیک در کارزار انتخابات همراه بود، عملا مشی گفتوگو را در برابر مشی تعارض نشانده بود و مردم مشی گفتوگو و مدارا را برگزیدند. یکدستی و انسجام شورای پنجم این انتظار را بهوجود آورده بود که مدیریت شهری منسجم و پایداری در طول این دوره به بار آورد.
شورایی که نمایش قدرتی بیش از سایر شوراها داشت و نظارت و اعمال نظر خود را در بیش از سه سال گذشته در مدیریت شهری در قالب نظرات هر یک از منتخبین و نیز در قالب نظرات کمیسیونها نشان داده است. شورایی که موازنه شهردار قدرتمند- شورای مقهور را بر هم زد و میخواست خودش نقش بالادستی را در مدیریت شهر اعمال کند. شورایی که پس از کش و قوسهایی که منجر به انتخاب سرپرست یک روزه شد، انتخاب سه شهردار و یک سرپرست چند ماهه را در کارنامه دارد و عملا پیروز حناچی را میتوان چهارمین شهردار این دوره دانست.
انتظار شهروندان از انتخاب شورای یکدست، پیشبرد منسجم امور شهر وکاهش منازعه قدرت در مدیریت شهری و اختلالهای تجربه شده در کار شهر و شهروندان است. طبعا منازعات جریانی برای مردمی که پای صندوق رأی آمده بودند تا مدیریتی منسجم را بر شهر بنشانند، چندان خوشایند نیست. سخن این است که هر اقدامی در شورای شهر را باید به نمایندگی از مردم انجام داد و نقش نمایندگی شهروندان را به هیچ نقش دیگری ترجیح نداد. امیدوارم این نهاد که دیگر دوره جوانی را پشت سر گذاشته، بتواند بارورتر از گذشته به شهروندان خدمت کند و حل مسائل مرتبط با شورایاریها که نهاد مشارکت شهروندان در اداره شهر است، در اولویت کاریاش قرار دهد تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.