از آجونات به جهان
مسعود میر
«میتونی سهبار پشت سر هم بگی میشورم، میپزم، میسابم. من روزی سهبار میشورم، میپزم، میسابم. میشورم، میپزم، میسابم. میشورم، میپزم، میسابم!.»
این حرفهای مگو در «کاغذ بیخط»، همین واگویههای رؤیا به جهان گویی مختص سرزمین ما نیست و فهمیده شدنش در تمام دنیا شبیه رؤیایی جهانی است. از آخرین ساخته ناخدا خورشید سینمای ایران با لنج نگرانی و رویابافی و امیدواری برانید تا هندوستان؛ جایی که مادر آجونات روزی 3بار میشوید، میپزد و میساید، اما دست آخر هم باز گویی بدهکار است به زندگی و همسری که همه جهانش را وقفشان کرده است. پدر آجونات از درک این همه تلاش همسرش بهطور عجیبی عاجز است و به همین دلیل همواره بر این موضوع اصرار میکند که زنش بیکار است. او همیشه درباره همسرش میگوید: «او خانهدار است، کار نمیکند.» و همین یک جمله کافی است تا مادر آجونات همواره احساس بدی از شرایطش داشته باشد. این احساس بد البته به آجونات هم سرایت کرده و آنقدر او را برآشفته که سرانجام با یک نقاشی نقش اعتراضش را روی صفحه سفید کاغذ ماندگار کند.
این نقاشی «آجونات سیندهو وینایالا» دانشآموز کلاس نهم از کرالای هندوستان بیش از هر چیز راوی تصویری زندگی مادری است که در تمام روز مشغول کار کردن در خانه است، اما دست آخر با این جمله بیرحمانه مواجه میشود که چون خانهدار است، کار نمیکند. حالا این نقاشی آجونات از زحمات بیوقفه مادرش سبب شده تا حرف بیمنطق پدرش که همواره مادر او و همسر خود را بهکار نکردن بهخاطر خانهدار بودن محکوم کرده است بیش از گذشته مورد توجه و البته انتقاد قرار گیرد.
آجونات با این نقاشی ابتدا در مدرسه و بعد در شهر و کشورش و حالا در تمام دنیا این پیام را منتشر کرده که زنان خانهدار بیکار نیستند و با اینکه هنوز خانهداری تنها در معدود کشورهای توسعهیافته بهعنوان شغل رسمی شناختهشده، اما دلیل نمیشود که به زنان خانهدار بگوییم بیکار. آنها هر روز میشویند و میپزند و میسایند؛ درحالیکه ما نمیتوانیم حتی 3بار بدون لکنت بگوییم: میشوییم و میپزیم و میساییم... .