• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 24 اسفند 1399
کد مطلب : 126686
+
-

مدیران و رویکردهای مدیریتی آنان

نگاه
مدیران و رویکردهای مدیریتی آنان

مجتبی امیری‌- دانشیار دانشگاه تهران

مولانا می‌گوید:
گر همی خواهی سلامت از ضرر 
چشم ز اول بند و پایان را نگر
در ادبیات مدیریت مجموعه‌های سازمانی از جمله سازمان‌های محلی یا مدیریت شهری به‌طور کلی می‌توان به دو نوع برنامه‌ریزی یا دو رویکرد برنامه‌ریزی اشاره کرد که امروزه هر دو رویکرد در عملکرد مدیریت‌های شهری قابل مشاهده است و هر یک نیز کارکردهای خاص خود را دارد. رویکرد مسئله محور ناظر به وضع موجود جامعه یا شهر و مسائل جاری است که ایجاد نگرانی کرده و مانع دستیابی به اهداف مورد نظر است؛ از این‌رو بسته به نوع مسئله می‌تواند ماهیتی کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدت داشته باشد ولی رویکرد چشم‌اندازمحور که مبتنی است بر ارائه تصویری مثبت، پرجزئیات و میسور و عقلانی و قابل دستیابی از آینده، به همین سبب انگیزشی نیز خواهد بود و ناظر به وضع مطلوب است و کارکردی توانمندساز و اعتمادآفرین دارد. این رویکرد اگر چه ماهیتی بلندمدت دارد ولی به برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت شکسته می‌شود و فلسفه وجودی سیستم را با برش‌های زمانی مشخص محقق می‌سازد؛ به دیگر سخن، اهداف استراتژیک بر مبنای این چشم‌انداز تعیین می‌شود.
 واقعیت این است که جامعه امروز ما در عرصه‌های مختلف با مسائل حل نشده انباشته‌ای مواجهه است که در عمل کار مدیران را برای بلند‌اندیشی و چشم‌انداز محوری در حوزه‌های عملکردی دشوار می‌سازد و به همین دلیل است که مدیران نیز به عملکردهای کوتاه‌مدت و حل مسائل جاری یا روزمرگی کشیده می‌شوند. این موضوع با توجه به حاکمیت سیاست بر اداره و تشدید روزافزون آن در کشور به‌ویژه در شرایطی که کشور هر از چندگاه در فواصل زمانی مختلف با موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و شوراهای شهر روبه‌روست و فضای انتخاباتی نیز با برنامه‌های بلندمدت هماهنگ نیست و این نیز تغییر و تحولات و نبود ثبات مدیریت را به همراه دارد که نمونه آن تغییر چند شهردار در فواصل زمانی کوتاه در شهرداری تهران است، به‌کارگیری این رویکرد حتی با اهتمام مدیران، مقداری دشوار و نیازمند اخلاق حرفه‌ای و شجاعت مدیریتی است. کوتاه سخن آنکه دستیابی به اهداف توسعه‌ای در سطوح ملی و سازمان‌های محلی و توسعه پایدار و معنادار در کشور و کلانشهرها در گرو اتخاذ رویکرد چشم‌انداز محور و ثبات مدیریت است زیرا تنها با این رویکرد است که می‌توان نه‌ تنها عقب‌ماندگی‌های گذشته را جبران کرد بلکه گام‌های بلندی را نیز در آینده برداشت و در پرتو توانمندی‌های پدید آمده و اعتمادبه‌نفس مدیریتی از بروز مسائل جدید جلوگیری کرد و درصورت بروز مسائل نیز با توانمندی‌های پدید آمده بر آنها فائق آمد.
مهم‌ترین چالش فرار روی این رویکرد در کشور ما ظهور و بروز رفتارهای سیاسی در عرصه‌های اجرایی و نحوه مواجهه با آنهاست. منظور از رفتارهای سیاسی رفتارهایی است که افراد و گروه‌ها به جای منافع و مصالح عمومی، منافع شخصی و حزبی و باندی را در کانون توجه خود قرار دهند که متأسفانه پدیده‌ای رایج در عرصه‌های مدیریتی ماست و نیازمند کسب مهارت‌های سیاسی از سوی مدیران است؛ البته نه در معنای فوق الذکر بلکه به‌معنای مدیریت کردن مرزهای سازمانی با تفکر استراتژیک و هماهنگ کردن همه فعالیت‌ها در جهت تحقق اهداف سازمانی.  خوشبختانه در چند دهه اخیر تدوین و تصویب اسناد استراتژیک و توسعه‌ای کشور که در افق‌های زمانی فراتر از مدت زمانی مدیریت‌ها در دستور کار قرار می‌گیرند پیام روشنی به آنان می‌دهد و آن پیام روشن این است که مدیران باید تابع برنامه‌ها باشند و سلایق شخصی را نباید به فضای سازمان‌ها و شهر و کشور تحمیل کنند و درصورت ‌موافقت نکردن با برنامه نیز باید با تفکر برنامه‌ای، برنامه جایگزین مشخص ارائه دهند و در چنین شرایطی نیز از آنجا که مدیران می‌روند و می‌آیند مشارکت حداکثری کارشناسان و صاحب‌نظران در حوزه‌های مربوطه و به‌کارگیری خرد جمعی سازمانی و ملی و محلی پاسدار برنامه و ضمانت‌کننده تحقق آن خواهد بود. متأسفانه گاه چنین می‌نماید که برخی نمایندگان محترم در شوراها (مجلس و شورای شهر) بیش از آنکه زمینه‌های پرداختن مدیران به رویکرد چشم‌انداز محوری و تحقق چشم‌اندازها را فراهم بیاورند آنان را ناچار به پرداختن به امور جاری می‌سازند که در این میان تنها مدیرانی می‌توانند در نقش مدیریتی خود موفق باشند که از منظر چشم‌اندازی که ارائه شده است یا ارائه کرده‌اند و مصوب و قانون شده با آنان به تعامل پرداخته و آنان را با خود همراه سازند زیرا آنان نیز با توجه به الزامات تحقق بخشیدن به این مصوبات است که می‌توانند خواسته‌هایشان را معقول و مقبول سازند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید