معماران فصل نو
کارلوس کیروش و خولیو ولاسکو، اثر عمیقی بر فوتبال و والیبال ایران گذاشتند
جواد نصرتی
کارلوس کیروش و خولیو ولاسکو، در معنادارترین همزمانی ورزش ایران در 10سال اخیر ایران، 15فروردین 90، در یک شب و با یک پرواز به تهران رسیدند؛ اولی تفکر خودش را به فوتبال ایران تزریق کرد و دومی، والیبال ایران را به جاهایی رساند که پیشتر رؤیا بود.
هم ولاسکو و هم کیروش، مربیان سرشناس و در کلاس جهانی بودند که انتظار میرفت، فراتر از هدایت تیمهای ملی والیبال و فوتبال، تفکر جدیدی به این ورزشها تزریق کنند و این دقیقا همان کاری بود که این دو مربی کردند. والیبال ایران، در سالهای پیش از ولاسکو مسیر رو به رشدی را طی کردهبود و ولاسکو، به این منظور انتخاب شدهبود که به تیم ملی ایران، شخصیتی جهانی بدهد و بازیکنان ایران را، به عرصههایی که هرگز به آن نرسیده بودند برساند. کیروش هم بعد از ناکامیتیم ملی در صعود به جام جهانی 2010 و حذف آن در دور دوم جامملتهای 2011 قطر، بعد از چند دور مذاکره با فدراسیون و برای ایجاد تحول در تیم ملی به ایران آمده بود. او علاوه بر تیم ملی، مسئول نظارت بر تیم ملی المپیک هم بود.
این دو مربی، فراتر از دانش فنی، با خود اتیکتهای اخلاقی خاص و ذهنیت برنده به ایران آوردند و به شاگردان خود، فارغ از جبر جغرافیا، اعتماد به نفس برنده شدن در هر مسابقهای را دادند.
والیبال ایران، برای نخستین بار در تاریخ، در دوران ولاسکو به این باور رسید که میتواند هر تیمی را شکست بدهد و برای این کار، فقط به تلاش و تمرکز و کوشش بیشتری نیاز دارد.
باور به پیروزی در هر مسابقهای، در دوران کیروش هم به تیم ملی فوتبال تزریق شد؛ عملکرد ایران در جامجهانی روسیه، تبلور همین روحیه جنگنده و ذهنیت برنده بود. والیبال ایران، پیش از ولاسکو هرگز قهرمان آسیا نشده بود اما روزی که ولاسکو از ایران رفت، تیم ملی کشورمان از آسیا عبور کرده بود و یکی از مدعیان در سطح جهانی بود.
او، در نخستین سال حضورش، برای نخستین بار ایران را قهرمان آسیا کرد. تیم او، در همین سال، شگفتیساز جامجهانی والیبال 2011 ژاپن شد و با پیروزی برابر تیمهای لهستان و صربستان، ورود پرسروصدایی به باشگاه تیمهای نخبه جهان داشت. گام بعدی با ولاسکو، مسابقاتی بود که برای دههها، حضور در آن برای ایرانیها یکرؤیا بود: لیگ جهانی والیبال. ایران در نخستین حضور خود در لیگ جهانی، تیمهای بزرگی مثل صربستان، کوبا و ایتالیا را شکست داد و از همان جا برای قدرتهای بزرگ دنیا خط و نشان کشید.
در فوتبال، دستاوردهای کیروش اینقدر سرراست و ملموس نبود و همین مسئله همچنان به منتقدانش بهانه میدهد تا به او حمله کنند. تیم او، متفاوت از گذشته بازی میکرد و تا پای جان میجنگید. خیلیها امیدوار بودند تیم ملی با کیروش، طلسم ناکامی در جامملتهای آسیا را بشکند اما حتی کیروش هم نتوانست ایران را در دوره حضورش در جام ملتها، به فینال برساند. تیم او در جام 2015 در استرالیا، در یکچهارم نهایی، در یکی از دراماتیکترین بازیها، در دقیقه 119با عراق 3-3مساوی کرد تا کار به پنالتی بکشد؛ جایی که عراق بعد از 8ضربه پنالتی ایران را شکست داد.
در امارات 2019هم، ایران خود را به نیمهنهایی رساند اما 3بر صفر برابر ژاپن شکست خورد و از رسیدن به فینال بازماند. این بازی، آخرین مسابقهای بود که کیروش سرمربی تیم ملی ایران بود. منتقدان او میگویند محافظهکاری کیروش، فرصت بینظیر صعود به فینال جامملتها را از یک نسل درخشان فوتبال ایران گرفته است و بسیاری همچنان از نتیجهگرایی تیمهای او انتقاد میکنند.
هرچه عملکرد تیمهای کیروش در جامملتها انتقاد به همراه داشت، تیمهای او در دو دوره جامجهانی غرور ملی ایرانیان را برانگیخت و افسوسی تاریخی به جا گذاشت. او نخستین مربی تاریخ کشورمان است که تیم ملی را، 2بار متوالی به جامجهانی برده است.
صعود به جامجهانی 2014برزیل، یکی از بهترین عملکردهای تیم ملی کیروش بود؛ او این رقابتها را به چالشی شخصی با سرمربی تیم ملی کرهجنوبی تبدیل کرد، این روحیه جنگندگی را به تیمش انتقال داد و شاگردان او در آخرین بازی مرحله گروهی، در کرهجنوبی میزبان خود را شکست دادند و به جامجهانی صعود کردند. مشتهای گره کرده کیروش به سمت مربی کرهجنوبی بعد از این بازی، تصویری گویا از ذهنیت کیروش در تیم ملی بود.
در برزیل، تیم او در بازی اول برابر نیجریه، مرعوب جو مسابقات شد و بدون گل مساوی کرد و در بازی دوم، گرفتار ناداوری و نبوغ لیونل مسی شد؛ کاپیتان آرژانتین در دقیقه 91با ضربهای غیرقابلمهار تک گل این بازی را به ثمر رساند. در بازی سوم هم، بوسنیوهرزگوین، هجومیترین تیم آن سال اروپا ایران را شکست داد.
در جامجهانی 2018روسیه، ایران با بدشانسی از گروه مرگ صعود نکرد؛ تیم کیروش در بازی اول مراکش را با گل دقیقه 95یک بر صفر برد، برابر اسپانیا یک بر صفر شکست خورد و در بازی آخر برابر پرتغال، کریستیانو رونالدو و همتیمیهایش را یک بر یک متوقف کرد.
ایران در حالی با 4امتیاز از این گروه حذف شد که انگلیس در همین بازیها، با همین امتیاز به دور دوم صعود کرد.
کیروش و ولاسکو، هر دو پایبندی سرسختانهای بر اصول خود داشتند. برای آنها، هیچکس، حتی ستارههای بدون جانشین هم از تیم بزرگتر نبودند و هر دو مربی، از حذف ستارههای حاشیهساز تیمشان هیچ ابایی نداشتند.
در دیگر رفتارها اما این دو مربی با هم اختلاف داشتند؛ درحالیکه کیروش، عادت غر زدنش را به ایران آورده بود، ولاسکو کمتر بهصورت علنی به مدیران والیبال میپرید و کمتر مثل کیروش با همکارانش در ایران درگیر میشد.
با وجود همه انتقادهایی که به این دو مربی، بهخصوص کیروش میشود، به سختی میتوان تأثیر آنها بر فوتبال و والیبال ایران در دهه 90را نادیده گرفت. این ورزشها، بدون این دو مربی، قطعا سرنوشت و شکل دیگری در این دهه پیدا میکردند.