
خرداد پر حادثه
تحولات سال88 به شکاف عمیق بین جریانهای سیاسی کشور منجر شد

علیرضا احمدی
1388 یکی از متمایزترین سالهای دهه80شمسی محسوب میشود؛ چراکه تحولات سیاسی رخ داده درآن سال به شکافی عمیق میان جریانهای سیاسی درون حاکمیت منجر شد که هنوز بهطورکامل ترمیم نشدهاست و تا حد زیادی طبقه متوسط را هم متأثر کرد و میتوان تبعات آن را بعد از گذشت بیش از یک دهه همچنان در جامعه و همچنین طیفبندیهای سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد. دربخش زیادی از سال1388، فضای سیاسی کشور درگیر حواشی برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود و در پایان سال هم حوادثی مانند ترور دکتر مسعود علیمحمدی، دانشمند هستهای کشور (22دیماه) و همچنین دستگیری عبدالمالک ریگی، تروریست بیست و چند سالهای که در جنایت، آوازهای بههم زده بود (4اسفندماه)، افکارعمومی را تحتتأثیر قرار داد.
از 20بهمنماه1387 که سیدمحمد خاتمی برای حضور در دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اعلام کاندیداتوری کرد، میشد حدس زد بهار داغی انتظار جامعه و فعالان سیاسی کشور را میکشد. عملکرد احمدینژاد رویکردهای دوگانهای را در جامعه و همچنین درمیان فعالان سیاسی کشور سبب شد که بر حساسیتهای انتخابات میافزود و فضا را کاملا دوقطبی کرده بود. از یکسو طبقات محروم و در حاشیه قرار گرفته احمدینژاد را صدای خویش میدانستند و سفرهای استانی و تصویب و اجرای طرحهای عمرانی و معیشتی با اقبال قابلتوجه مردم بسیاری از شهرستانهای کشور مواجه شده بود و ارزیابی مثبتی از تحرک دولت نهم داشتند و ازسوی دیگر موضعگیریهای رئیسجمهور در عرصه داخلی و جهانی و همچنین صدور قطعنامههای شورایامنیت سازمان ملل و بهتبع آن، اعمال تحریمها علیه ایران نارضایتیهایی را درمیان طبقه متوسط جامعه بههمراه داشت که فضا را برای نقشآفرینی اصلاحطلبان با هدف تغییر رویکردهای سیاسی مسلط بر دستگاه دولت آماده میکرد و شانس آنان را برای پیروزی در انتخابات افزایش میداد.
درطول سال1387 رایزنیهای سیاسی دو جناح رقیب برای حضور در کارزار انتخاباتی 22خرداد 1388جریان داشت، اما از میانههای زمستان1387 علائم یک رقابت نفسگیر را میشد دید؛ اصلاحطلبان اصرار ویژهای برای به میدان کشیدن خاتمی داشتند و تکثر نامزدها را سم مهلک و تکرار تجربه تلخ 1384 میدانستند و برهمین اساس بود که طیف گستردهای از جبهه دوم خرداد ازجمله مشارکتیها، اعتقاد داشتند «یا خاتمی یا هیچکس» و حضور کروبی را وحدتشکنی درمیان اصلاحطلبان قلمداد میکردند، اما به هرحال عزم دبیرکل حزب اعتماد ملی برای کاندیداتوری جزم بود و درمیان دومخردادیها حامیانی هم داشت که او را به پیروزی امیدوار میکردند و درنهایت هم توانست چهرههای نامداری از اطلاحطلبان را جذب ستاد انتخاباتی خود کند که با حاشیههایی همراه بود؛ غلامحسین کرباسچی، از پایهگذاران کارگزاران سازندگی، در ستاد کروبی نقش محوری برعهده گرفت و این موضوع در تحلیلهای رسانهای به شکاف عمیق درمیان اطلاحطلبان و ناامیدی طیفی از آنان از خاتمی تعبیر میشد.
اعلام کاندیداتوری میرحسین موسوی در 20اسفند1387، بر گرههای انتخاباتی در اردوگاه اصلاحطلبان افزود؛ دریک طرف خاتمی قرارداشت با اقبال گسترده مردمی و شانس بالای پیروزی و در سوی دیگر موسوی ایستاده بود که پس از چند دوره تردید برای حضور در عرصه انتخابات ریاستجمهوری، بالاخره آمده بود تا ادای وظیفه کند و حتی میتوانست برخی جریانها در اردوگاه اصولگرایان را هم با خود همراه کند. جبهه اصلاحات در شرایط سختی قرار گرفته بود، اما خاتمی با وجود مخالفت برخی چهرههای اصلاحطلب و اصرار بر حضور او، از کاندیداتوری انصراف داد و با تأکید بر وحدت اصلاحطلبان، اعلام کرد در انتخابات از میرحسین موسوی حمایت میکند.
در اردوگاه اصولگرایان تکلیف روشنتر بود؛ راهی جز اجماع بر احمدینژاد وجود نداشت. حضور قدرتمند اصلاحطلبان در انتخابات و پیش کشیدن چهرههای اصلی این جریان برای رقابت با رئیس دولت، راهی بهغیر از وحدت برای اصولگرایان باقی نمیگذاشت و با وجود اینکه زمزمههای کاندیداتوری چهرههایی مانند سید محمد جهرمی و مصطفی پورمحمدی به گوش میرسید، اما احمدینژاد گزینه نهایی بود و حتی بهنظر میرسید کاندیداتوری محسن رضایی هم نمیتواند خدشهای به این اجماع تاریخی وارد کند.
دراین میان فروردینماه1388 که ازسوی رهبرانقلاب بهعنوان سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری شد و فوت بانو خدیجه ثقفی همسر امامخمینی (ره) اخبار را تحتالشعاع قرار داده بود، درحالی آغاز شد که تب انتخابات بالا گرفته و صحنه رقابت تاحدود زیادی مشخص شده بود. از میان 476نفری که برای کاندیداتوری دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرده بودند، 4نفر از سوی شوراینگهبان تأیید صلاحیت شدند؛ محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم، میرحسین موسوی نخستوزیر دوران جنگ، محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران جنگ و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و مهدی کروبی رئیس مجلس جنجالی ششم. قرار بر این شد برای نخستینبار باهدف معرفی بهتر برنامه کاندیداها، برنامههای تلویزیونی در قالب مناظرههای انتخاباتی ترتیب داده شود، اما کمتر کسی گمان میکرد این مناظرهها بهنوعی هنجارهای عمومی و خطوط قرمز را درنوردد و حتی از عوامل تأثیرگذار بر تنشهای انتخاباتی شود.
از 12تا 18خردادماه هرشب دو کاندیدا مقابل یکدیگر مینشستند و داغترین بحثها مطرح میشد که اوج آن در 13خرداد بود و مناظره تاریخی احمدینژاد - موسوی. وقتی پس از مناظره احمدینژاد بههمراه مشایی و بر فراز نیسان آبی، از جامجم خارج میشدند گمان داشتند فاتح مناظره هستند، اما دو جریان کلی در پس این مناظره ماندگار شکل گرفت؛ یک طرف مناظره را عرصهای برای اظهارات دروغ و بیاساس دانستند و طرف مقابل افشای جریان فساد و اشرافیت را کلید پیروزی رئیس دولت نهم میدانست. حاشیههای این مناظره تا 22خرداد و حتی پس از آن ادامه داشت؛ نام بردن از هاشمیرفسنجانی در این مناظره به نامه وی به رهبرانقلاب انجامید که به «نامه بیسلام» معروف شد.
در روزهای منتهی به 22خرداد، تب انتخابات در خیابانهای تهران به نقطه جوش رسیده بود و حواشی رقابتهای انتخاباتی مانند تشکیل کمیته صیانت از آرا و افشاگریهای ریز و درشتی که ازسوی دو جناح انجام میشد، هم نگرانکننده بود و هم از مشارکت کمسابقهای خبر میداد. در این دوره بیش از46میلیون نفر واجد شرایط رأی دادن بودند و حدود 39میلیون و 371هزارنفر (معادل 84.83درصد) درانتخابات شرکت کردند که پس از همهپرسی جمهوریاسلامی در سال 1358(98درصد) بیسابقه بود.
شمارشآرا نشان میداد احمدینژاد با کسب بیشاز 24میلیون رأی (معادل 62.63درصد) دوباره رئیسجمهور شدهاست و میرحسینموسوی حدود 13میلیون (معادل 33.75درصد) رأی آورده و آرای رضایی و کروبی روی هم به 4درصد نمیرسد. این نتایج با اعتراض سه کاندیدای دیگر و طرح ادعای تقلب مواجه و ازسوی موسوی و کروبی با جدیت بیشتری پیگیری شد و هواداران آنها نیز روزهای 23و24خرداد در تهران و برخی شهرهای کشور دست به اعتراضات خیابانی زدند.
حاشیهها و اعتراضات سیاسی و خیابانی به نتایج انتخابات ادامه داشت تا اینکه رهبرانقلاب در خطبههای نمازجمعه 29خردادماه با تقدیر از احساس مسئولیت ملت برای سرنوشت کشور، با اشاره به مزایا و معایب مناظرههای انتخاباتی، از هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری دلجویی کردند و خواستار پیگیری شبهات انتخاباتی از مجاری قانونی شدند. ایشان از اردوکشیهای خیابانی پس از انتخابات انتقاد کردند و خطاب به معترضان گفتند: «من از همه میخواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، بهعهده آنهاست».
در تابستان داغ1388 اعتراضات خیابانی ادامه یافت و حتی آخرین خطبه هاشمیرفسنجانی که در 26تیرماه و با حضور موسوی و کروبی و جمع زیادی از هواداران آنها برگزار شد و حاشیههایی را بههمراه داشت هم نتوانست گرهی بگشاید. در میانههای مرداد هم مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با غیبت برخی چهرههای سیاسی ازجمله هاشمیرفسنجانی، برگزار شد تا دولت دهم بهصورت رسمی فعالیت خود را آغاز کند. حواشی انتخابات درطول پاییز هم ادامه یافت تا اینکه عاشورای1388 در ابتدای زمستان (6دیماه) سبب شکلگیری نقطه عطفی در روند حوادث آن سال شد؛ برپایی تجمعهایی در اعتراض به نتایج انتخابات در تعدادی از شهرهای کشور و بهویژه تهران و انجام برخی رفتارهای هنجارشکنانه، موج گستردهای از محکومیتها را بهدنبال شد و به راهپیمایی روز 9دی انجامید که آن را نقطه پایانی بر جنجالهای انتخاباتی سال1388 ارزیابی میکنند.