جنایت علیه فساد؟
سعید حنایی در دادگاه به قتل 16زن در مشهد اعتراف کرد
جواد عزیزی
سال1380 برای بسیاری از مردم مشهد با یک سؤال بزرگ آغاز شد؛ قاتل سریالی زنان خیابانی کیست؟ و آیا قرار است همچنان به جنایتهایش ادامه دهد؟ فروردین اما به نیمه نرسیده بود که پیداشدن جسد زنی در حاشیه جاده قوچان این پیام را مخابره کرد که برای جانی مرموز، نوروز مفهومی ندارد و پیام او وقتی جدیتر شد که به فاصله 2هفته پس از آن، اجساد 3زن دیگر نیز در نقاط مختلف شهر پیدا شد. حالا همه میتوانستند حدس بزنند که این قربانیان، نیز زنانی معتاد یا خیابانی بودند که بهوسیله چادر یا روسریشان که به دور گلویشان گره خورده بود، خفه شدهاند؛ درست مثل 8زنی که در سال79 به قتل رسیده و در محل رها شده بودند. این اجساد نیز همانند اجساد قبلی نه سرنخی بود و نه ردپایی. میان پروندههای جنایی، قتل زنان خیابانی یا معتاد، پیچیدهترین جنایتها بهشمار میروند؛ چراکه ردگیری و شناسایی آخرین فردی که با این افراد در ارتباط بوده، کار سخت و دشواری است. قاتل میتواند بدون هیچ رابطه قبلی، به سراغ این افراد رفته و آنها را با خود همراه کرده و با کشاندن به محلی خلوت، نقشهاش را اجرا کند، بیآنکه نه شاهدی وجود داشته باشد و نه اثر و ردپایی که بتوان با ردگیری آن به عامل جنایت رسید. شاید به همین دلیل بود که تا زمانی که زنی به نام پروین، موفق به فرار از چنگ قاتل سریالی زنان مشهد نشده بود، پلیس نتوانسته بود هیچ سرنخی از او پیدا کند.
فرار معجزهآسا
پروین، زنی معتاد و موادفروش بود که در طرح ویژه پلیس برای شناسایی قاتل سریالی دستگیر شده بود. وقتی نوبت به او رسید که توسط مأموران بازجویی شود، اسراری را فاش کرد که در نهایت باعث دستگیری جنایتکاری سریالی شد که حالا همه او را با نام «قاتل عنکبوبی» میشناختند. پروین گفت که یک هفته پیش، مردی با موتور جلوی پایم توقف کرد و از من خواست همراهش به خانهاش بروم. سوار شدم و به خانه او رفتیم. وقتی رسیدیم درها را قفل کرد و داشتم روسریام را در میآوردم که از پشتسر به من حمله کرد. شالگردنی دور گلویم انداخت و میخواست خفهام کند که به او چنگ زدم و با مشت به شکمش کوبیدم و از دستش فرار کردم. شیشه پنجره را شکستم و میخواستم فریاد بزنم و مردم را خبر کنم که ترسید و اجازه داد که از خانه خارج شوم.
دستگیری قاتل
بدونشک مردی که قصد کشتن پروین را داشت، همان جنایتکار سریالی بود. با نشانیهایی که زن جوان به پلیس داد و انجام تحقیقات محلی، هویت قاتل شناسایی و معلوم شد که او مردی به نام سعید حنایی است؛ یک بنای ساده 39ساله که همراه همسر و 3فرزندش در یکی از محلههای فقیرنشین مشهد زندگی میکردند و وقتی در مرداد سال 80دستگیر شد، بدون هیچ فشار و بازجویی، به قتل 16زن اعتراف کرد و جزئیات همه آنها را شرح داد. قاتل عنکبوتی، 31شهریور همان سال پای میز محاکمهای قرار گرفت که قاضی آن، غلامرضا منصوری (متهم فراری پرونده طبری که بر اثر سقوط از پنجره هتل محل اقامتش در رومانی جان باخت) بود. درحالیکه پزشکیقانونی تأیید کرده بود که مرد جنایتکار با 13نفر از قربانیانش مرتکب زنای محصنه شده و سپس آنها را به قتل رسانده است اما سعید حنایی در جلسات دادگاه بهدنبال آن بود که از خود چهرهای متدین، مذهبی و فسادستیز بسازد؛ «من قبل از قتلها با مراجعه به پاسگاه نیروی انتظامی، بعضی از این زنان را تحویل دادم ولی آنها توجهی نکردند و فهمیدم پس از یکساعت آنها را آزاد میکنند. حتی یکی از مامورین به من گفت که اگر میخواهی طی نیمساعت 100نفر از این زنان را به تو نشان دهم، برای همین تصمیم گرفتم خودم اقدام کنم. در شب تاسوعا به 3نفر از زنان خیابانی 2هزار تومان دادم تا از انجام این کار در این شب منصرف شوند ولی نفر چهارم علاوه بر دریافت پول گفت که بالاخره ما باید هر شب این کار را انجام دهیم. این حرفش باعث شد بهعنوان مشتری، او را همراه خودم ببرم و به قتل برسانم، من قصدم از این کار پاکسازی جامعه از فساد بود.»
باور اینکه یک جنایتکار سریالی در افکار عمومی جامعه، دارای طرفدارانی باشد، سخت است اما سعید حنایی تنها قاتل سریالی ایران است که در جریان جلسات محاکمهاش توانسته بود همزمان حس انزجار و دلسوزی را میان مخالفان و طرفداران خود برانگیخته و جامعه را با یک تضاد بزرگ روبهرو کند. او چندماه پس از محاکمه، در فروردین سال81 به دار مجازات آویخته شد اما هنوز هم بسیاری از افرادی که این مرد را میشناختند، مهر تأیید بر جنایات او زده و حتی معتقدند که سعید حنایی، باید از سوی دادگاه تبرئه میشد.