شارباغ؛ شناسنامه جدید تهران
کاوه حاجیعلیاکبری- مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران
با آغاز بهرهبرداری از خط آهن تهران-تبریز در سال1323، ارتباط ریلی تهران به غرب و شمال غرب کشور برقرار شد. این خط در سالهای نخست از بین باغها و زمینهای کشاورزی اطراف تهران عبور میکرد اما از میانه دهه1330 و با مهاجرت گسترده به تهران، تفکیک و فروش اراضی کشاورزی و گسترش محدوده شهر، بهتدریج محلههای مسکونی متراکم، کمبرخوردار و با حداقل کیفیتهای زیستی در پیرامون خط آهن شکل گرفتند و زندگی در «لب خط» تبدیل به بخش جداییناپذیری از هویت ساکنان این محلهها شد. افزایش جمعیت محلههای پیرامون خط و نقش پررنگ کالبدی و اجتماعی آن، خط آهن را به یک لبه جداکننده و مشکل جدی در زندگی روزانه شهروندان جنوب غرب تهران تبدیل کرد (بخشی از این مشکلات در مستند «شهر هم مثل انسان» ساخته زندهیاد خسرو سینایی به تصویر کشیده شده است)؛ بهطوریکه در اوایل دهه1380، پروژه زیرزمینی شدن خط آهن تهران-تبریز تعریف و اجرای آن در سال1386 توسط شرکت راهآهن آغاز شد. با اتمام تونل راهآهن در سال1392، فضایی در سطح زمین به طول 9کیلومتر، حداقل عرض 27متر و حداقل مساحت 27هکتار شکل گرفت که نیازمند برنامهریزی بود.
پروژههایی از این دست بهدلیل هزینههای زیاد اجرا، فراوانی چندانی در جهان ندارند اما تجربههای مشابهی از استفاده از فضای فوقانی تأسیسات بزرگراهی و راهآهن در سئول(2005)، نیویورک(2009)، کپنهاگ(2012)، مکزیکوسیتی(2015) و بارسلونا(2016) برای ایجاد فضاهای شهری جذاب و سرزنده در دسترس است. آنچه بهعنوان درسهای آموخته از تجربههای گفتهشده قابل بیان است، پرهیز از نگاه کالایی به زمین شهری، بهرهگیری اجتماعی از عرصه ایجادشده (در مقابل بهرهبرداری اقتصادی)، استفاده از فرصت حاصلشده برای توسعه کمی و کیفی قلمرو عمومی و ساخت و پرداخت مکانی نو و متفاوت برای بازتصویرسازی شهر است.
تهیه برنامه بازآفرینی برای فضای فوقانی خط آهن با این رویکرد و از تابستان1397 آغاز شد و بهدلیل مقیاس، نقش و اهمیت زیاد فضا، ایده بازآفرینی به مسابقه گذاشته شد تا همه متخصصان فرصت بیان دیدگاهها و رویکردهای خود را داشته باشند. در مرحله نخست، 105ایده از طرف گروههایی (بینرشتهای) از ایران، هلند، ترکیه، ایتالیا و اسپانیا ارائه شد و هیأت داوران 15ایده را منطبق با اصول بازآفرینی فضا انتخاب کرد. گروههای منتخب در مدت 3ماه به گسترش ایدههای خود پرداختند و در اردیبهشت1399، طرحهای برگزیده انتخاب و معرفی شدند («شارباغ» نامی است که در طرح منتخب برای فضا پیشنهاد شده است). تهیه برنامه جامع فضا، تعیین کانونهای دارای اولویت مداخله (باتوجه به وسعت فضا و ضرورت انتخاب محدودههایی مشخص برای آغاز اجرا) و تهیه طرح معماری و مدارک اجرایی برای محدودههای منتخب جزو مسئولیتهایی بود که برعهده گروه برگزیده قرار داده شد؛ بر همین اساس، 4 نقطه (هر یک به مساحت حدود 7500مترمربع) بهعنوان اولویت نخست اقدام انتخاب شدند.
یکی از پیشنیازهای کلیدی تحقق پروژههای شهری، برقراری هماهنگی بین دستاندرکاران متنوع پروژه است؛ در این پروژه هم با توجه به مالکیت و نقش حاکمیتی شرکت راهآهن، هرگونه اقدام اجرایی بدون دستیابی به توافق جامع و فراگیر با آن شرکت امکانپذیر نبود. گفتوگوهای بین شهرداری و راهآهن برای دستیابی به مدل مشترک بهرهبرداری از فضای فوقانی تونل از سال1395 آغاز شده بود اما هر بار بنا به دلایل مختلف به بنبست رسیده بود. با آغاز دور جدید مذاکرات از میانه سال1398 و همراهی و همکاری سازنده مدیران وزارت راه و شهرسازی و شرکت راهآهن، تفاهمی بین طرفین حاصل و در تیرماه1399 منعقد شد که موتور محرک اصلی پروژه و عامل اصلی آغاز اقدامات اجرایی به شمار میرود. آنچه این توافق را ممکن ساخت، چشمانداز مشترک دو دستگاه نسبت به پروژه و نگاه فرابخشی و فراسازمانی بود.
اکنون گام نخست اجرای پروژه شارباغ آغاز شده است؛ پروژهای که نهتنها میتواند محلههای پیرامون و مناطق جنوب غربی تهران را دستخوش تحول اساسی کند بلکه از نظر محتوا و مقیاس، در مقیاس جهانی هم پروژهای کمنظیر محسوب میشود و میتواند بهعنوان معرف، شناسنامه و یکی از پروژههای پرچمدار شهر تهران به شمار آید. بهویژه که شارباغ انسان را در کانون خود قرار داده است و پروژهای در تراز رویکردهای نوین برنامهریزی شهری و طراحی شهری مبنی بر اصالت بخشیدن به انسان (در مقابل ساختمان و خودرو) محسوب میشود.