
اینجور وقتا فقط به خدا توکل کن*
انتشار نیلوفرانه و معرفی گسترده علیرضا افتخاری

حسین عصاران
انتشار آلبوم «نیلوفرانه» درشتترین حلقه زنجیره تجربیاتی بود که بازار موسیقی ایران پیش از «دوم خرداد» برای پیوستن به سبک تازه زندگی جامعه شهری از سر میگذراند. بیش از یکدهه یکهتازی خوانش کلاسیک از موسیقی ایرانی مشخص کرده بودکه چنان نگرش انحصارطلبانهای نمیتواند پاسخگوی همه خوشایندها و سلیقههای جامعهای باشد که بعد از یک دوره طولانی تجربه زندگی منقبضانه، هماینک به مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تازهای پا گذاشته و سبک زندگی دیگری راجستوجو میکند.
در نگاهی تاریخشناسانه اگر دهه60 عرصه یکهتازی نگرش هنرورزان تعلیمدیده در مکتب «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی» درنظر گرفته شود، آنگاه از اواخر آن دهه بود که جریانها و خوانشهای دیگری از موسیقی ایرانی که تا پیش از این زیر سایه پرقدرت این جریان باقی مانده بودند، رفتهرفته رهنمون شدند. شواهد این بروز را پیش از بازار تولید موسیقی، میتوان لابهلای صفحات مجلات و نشریههای اندیشمندپسند آن روزها پیجویی کرد که در قالب مقاله یا گفتوگوهایی با چهرههای نامدار موسیقی رادیویی دهههای30 و 40، به نقد رویکرد رسمی موجود نسبت به موسیقی آن دوران روی آورده بودند. شاید یکی از پرمعناترین آنها انتشار مقالهای با عنوان«ویولن؛ محکوم به فراموشی» به قلم پیمان لهراسبیآذر، در شماره دهم نشریه «ادبستان» (مهرماه 1369) بود که در آن یکهتازی و انحصار و سانسور این خوانش خاص را در قالب تلاش برای حذف ویولن مطرح کرده بود؛ «آیا تحصیل و فراگیری ساز ویولن تا اندازهای برای موسیقی سنتی مضر است که با اعمالنظرهای شخصی باید حتی از رشتههای تحصیلی دانشگاهی حذف شود؟ توجیهی که برای حذف ویولن، پیانو، فلوت و... از رشتههای تحصیلی بهکار میرود این است که باید به سازهای سنتی و اصیل ارج و بها داد... . رشته موسیقی که پس از سالها در دانشگاه تهران فعال شده است، تنها به تحصیل دروس عمومی و آموزش ردیف مرحوم اسماعیلخان قهرمانی محدود شده و سایر رشتههای موسیقی از قبیل کمپوزوسیون در آن تدریس نمیشود... .»
در عرصه پسند عامه هم سمت و سوی سلیقه و خوشایند عمومی در نخستین فرصتی که برای ابراز آن مهیا شد سر باز کرد؛ استقبال کمنظیر از ترانه «جان عاشق» در سال1371 و بازپخشهای پیدرپی آن از «صدا و سیما» نمایهای مشخص از تمایل عمومی به گذشتن از پوسته تنگ فعلی و بازگشت به سبک تصنیفهای رادیویی دهههای30 و 40 بود. ترانهای که پس از دعوت به همکاری صداوسیما از اسدالله ملک (یکی از چهرههای شاخص نسل ویولنیستهای آهنگساز مکتب صبا) ،به همان سبک آشنای کارهای پیشینش، با کلامی از مشفق کاشانی -که یادآور اشعار ادیبانه کلامپردازان رادیویی بود - ساخته و با صدایی کاملاً شبیه به صدای اکبر گلپایگانی اجرا شده بود.
در چنین فضایی آلبوم نیلوفرانه مبنای بازگشت ضلع سوم موسیقی دولتی پیش از انقلاب شد؛ عباس خوشدل چهره شاخص وزارت «فرهنگ و هنر» که پیش از انقلاب بیشتر با آهنگسازی برای یکی از خوانندگان زن موسیقی سنتی معرفی شده بود، پس از بازخوانی بیاجازه علیرضا افتخاری از یکی از آهنگهایش در آلبوم «سرمستان»، همکاری تازهای را بر مبنای چند آهنگ قدیمی با علیرضا افتخاری و محمدعلی چاووشی (تهیهکننده) آغاز کرد. برآیند آهنگهای گوشآشنای عباس خوشدل در کنار اشعار مناجاتگونه قیصر امینپور و صدای علیرضا افتخاری- که چه از منظر رنگ و چه تحریرهای به اصطلاح «گرم» آن، یادآور آوازخوانان اصفهانی و محبوب پیش از خود بود- مجموعهای شد که همچنان و پس از گذشت دههها یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی ایران محسوب میشود.
محبوبیت آلبوم نیلوفرانه و واکاوی چرایی آن میتواند مبنای یک پژوهش کامل درباره زیست پوستانداخته طبقه متوسط رو به بالای آن دوران قرار گیرد. جایی از این مطالعه هم میبایست به قرارگیری معروفترین ترانه این آلبوم (ترانه «بهشت یاد»)در فیلم «لیلا»، آن هم یکسال بعد از انتشار آن اختصاص یابد؛ ترانهای که شعرش بیواسطه «تو» را خطاب قرار میدهد، اما در توصیف عاشقانهاش به زبان و استعارهها و نشانههای عارفانه ادبیات کلاسیک روی میآورد. انتخاب این ترانه برای جلوهدهی به رابطه پیچیده و مرموز 2شخصیت اصلی فیلم از شناخت و درک عمیق داریوش مهرجویی از جهان جامعه پیرامونش در آن روزگار خبر میدهد. نیلوفرانه و علیرضا افتخاری زمانی به خلوت خانوادهها راه یافتند که متولدین بعد از انقلاب تازه به حوالی هجدهسالگیشان رسیده بودند... .
* برگرفته از دیالوگهای فیلم «لیلا»