سال آتش بدون دود
نادر ابراهیمی 30 سال از عمر خود را صرف نوشتن آتش بدون دود کرد
محمد مقدسی
دهه70، دهه سازندگی بود. مسئولین امر به دنبال بازسازی کشور بودند و همین سبب میشد از مسائل دیگری مانند فرهنگ به تدریج غافل شوند. بحران اقتصادی هم مزید بر علت شده بود تا کالای فرهنگی از سبد خانوار کمکم حذف شود. مجلات ادبی که محل ارتباط نویسندگان با مخاطبان کمشمارشان بود، به دلایل مختلف از جمله ممیزی بسته میشدند. نویسندگان در خلأ کامل و بدون بازخورد مینوشتند. از اینرو این دوران از لحاظ آفرینش ادبی و چاپ کتابهای تألیفی دوران رکود بود و از سوی دیگر ترجمه و نوشتن رمانهای عامهپسند به سبب تضمین بازگشت سرمایه همچنان رونق داشت.
در حوزه ادبیات اقلیمی، نادر ابراهیمی در این سال آخرین جلد از رمان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» را منتشر کرد؛ داستانی عاشقانه و حماسی که در جغرافیای ترکمن میگذشت و روایتی بود از زندگی قوم ترکمن و مبارزات معاصر آنها علیه استبداد. نثر رمان مانند دیگر آثار ابراهیمی سنگین، آهنگین و بنا بر محتوای اثر عاشقانه بود. نادر ابراهیمی 30سال از عمر ادبی خود را صرف نوشتن و تکمیل این اثر کرد و اثر هرچند از سوی منتقدان و محافل داستاننویسی مورد استقبال قرار نگرفت اما بهدلیل جذابیتهای درونیاش مخاطب خود را طی سالها بین مردم پیدا کرد و بعد از حدود 30سال از چاپش همچنان مخاطب دارد.
غزاله علیزاده در این سال مهمترین و معروفترین رمان خود «خانه ادریسیها» را منتشر کرد. رمان که در شهری خیالی به نام عشقآباد میگذشت، روایت خانه و ساکنان اشرافی آن در بحبوحه وقوع انقلابی سیاسی بود. تندباد حوادث سیاسی جو آرام خانه را بههم میریخت و ورود افراد تازه به خانه خبر از فروپاشی خاندان ادریسیها میداد. علیزاده به زیبایی دنیای درونی شخصیتهایش را طی داستان عمق میبخشید و راوی شکستها و حسرتهای عاشقانه آنها میشد. قهرمانان داستان با مرور این شکستها دچار تغییر و تحول میشدند و در نهایت رمان استعارهای از دلایل وقوع انقلاب را شکل میداد.
«هشتمین روز زمین» مجموعه داستانی از شهریار مندنیپور بود که در این سال منتشر شد. مندنیپور در این مجموعه داستان تجربهگرا بود، تلاش میکرد داستانهایی بنویسد که بارها خوانده شوند و مانند شعر هر بار تجربه و تأویل جدیدی در ذهن مخاطب باز کنند. بخشی از این تجربهگرایی در نثر سنگین، پیچیده و شاعرانه مندنیپور تجلی پیدا میکرد.