روایت سفر سنگ در زندگی بشر
سخت و زیبا
سنگ سخت در دست هنرمندان چیرهدست به نرمی و لطافت دست یافته و در نوشتههای شیرین نویسندگان و شاعران، کلامی وزین و شاعرانه به خود میگیرد. دنیای مرموز سنگ در فرهنگ و هنر آدمی از آغاز آفرینش تاکنون دنیایی پر از راز و رمز و حاوی زیباییهای ذاتی و نهفته در دل این ماده بنیادین است که زمین را شکل داده.
سنگشکنان
گوستاوکوربه (18771819) نقاش فرانسوی سده نوزدهم شهرت خود را مدیون سبک واقعگرایی است، سبکی که در آن ترسیم واقعیتهای موجود در طبیعت و جامعه اهمیت پیدا میکند. بسیاری از آثار کوربه به بازنمایی واقعیتهای اجتماعی زمان خودش و زندگی مردان و زنان روستایی اختصاص یافته است. اثر «سنگشکنان» که توسط کوربه در سال 1849 خلق شد یکی از آثار مشهور این نقاش است که با تکنیک رنگ و روغن روی بوم به ابعاد 258 × 165 سانتیمتر کشیده شده است. این اثر در زمانی خلق شد که ماشینآلات صنعتی و برقی سنگتراشی بهشکل امروزی موجود نبود و این کار با سختی زیادی همراه بود. در این اثر با وجود آنکه چهره افراد حاضر در صحنه مشخص نیست ولی خستگی و فشار کار سنگین را میتوان در وجود آنها مشاهده کرد. این امر زمانی بیشتر مشخص میگردد که به حالت پسر جوان دقت کنیم که گویی باری بیش از حد توانش برداشته و به دشواری آن را روی پایش نگاه داشته است. چشمانداز پشت صحنه نیز چندان فراخ درنظر گرفته نشده و گویی این دو شخص در حصاری کوچک توسط نقاش ترسیم شدهاند که نشانی از دورافتادگی آنها از دنیا و محصور شدن در این گوشه سخت و طاقتفرسا دارد. این اثر گرانبها در سال فوریه سال 1945 هنگام حمل به مکانی امن همراه با بیش از یکصد و پنجاه اثر دیگر در جریان بمباران شهر درسدن توسط نیروهای متفقین نابود شد.
پروین اعتصامی از سرشناسترین شاعران زن ایرانی است که سرودههای اجتماعی و اخلاقی او از آوازهای بلند در ادبیات پارسی برخوردار است. او در یکی از قطعات مشهورش با عنوان «گوهر و سنگ»، گفتوگویی صمیمی بین یک تکه گوهر گرانبها با قطعه سنگی کمارزش را با زبانی شیرین بازگو میکند
گل سنگ
دانیلو مردی پریشان فکر و عجیب در نظر اهالی روستا بهنظر میرسد. او برای فراگیری سنگتراشی نزد استادی فرستاده میشود. روزی به او سفارش ساخت یک گلدان سنگی بزرگ داده میشود و او از روی شکل یک گل وحشی گلدان را میسازد. گلدان یادشده با وجود ظرافت چندان توجه و رضایت خاطر دانیلو را جلب نمیکند. او با خود میگوید که حتی سادهترین گُل در نظر مخاطب دلپذیر است ولی این گلدان که با نسخهبرداری از شکل گلی ساخته شده هیچ جاذبهای ندارد. در همین احوال پریشان پیرمردی به او میگوید که در سرزمین متعلق به ملکه کوه مِسی، گل سنگی یافت میشود و هر کسی که آنرا ببیند به زیبایی نهفته و واقعی در یک گل پیمیبرد ولی در عین حال این شخص پس از دیدن گلسنگ مزبور سعادت و شیرینی زندگی را از دست داده و تا پایان عمر به کارگری در تشکیلات ملکه در کوهستان درخواهد آمد. دانیلو تمایل زیادی برای رفتن به کوه مس و دیدن گلسنگ پیدا میکند و بر خلاف میل نامزدش که در تلاش است تا او را از این عمل بازدارد راهی کوهستان میشود. در کوهستان ملکه را پیدا میکند و از او تقاضا میکند که گلسنگ را به او نشان دهد. ملکه عدم رضایت نامزدش و عواقبی را که این کار برای دانیلو به همراه خواهد داشت به او گوشزد میکند ولی دانیلو همچنان برای دیدن گلسنگ پافشاری میکند. بالاخره او موفق به دیدن گلسنگ شده و به دهکده بازمیگردد و گلدانی را که ساخته بود شکسته و نابود میکند. او پس از این واقعه ناپدید شده و دیگر کسی از او خبردار نمیشود. در دهکده برخی بر این باورند که او جایی در جنگل مرده و برخی نیز میگویند که او در دستگاه ملکه کوه مسی به کار مشغول شده است.
داستان گلسنگ از داستانهای کهن منطقه اورال در روسیه بوده که در سال 1938 توسط نویسنده روسی پاول باژوف در یک مجموعه همراه با چندین داستان دیگر بازنویسی شد. در دوران حکومت کمونیستها در شوروی داستانهایی از این دست دستمایه باورهایی در راستای زندگی کارگران و معدنچیان و ستمهایی که از سوی زمینداران بر آنها روا داشته میشد قرار میگرفت. برخی از مفسران نیز این داستانها را در حوزه روابط انسان با طبیعت مورد ارزیابی و نقد قرار دادهاند. در یکی از تفسیرهایی که در مورد شخصیت دانیلو در این داستان نگاشته شده او شخصی آزاد از قید و بند و هنرمندی نشان داده شده که در پی ارضای حس زیباییشناسانه خود جانش را از دست میدهد. گلسنگ نیز نمادی از زیبایی ناب و جادویی سنگ دانسته شده که واجد صفات جاودانگی و بیمرگی است. داستان گلسنگ بعدها دستمایه ساخت آثار هنری گوناگونی در حوزه سینما، تئاتر و موسیقی نیز قرار گرفت.
پَرچینکاری
یکی از هنرهای ظریف و زیبای وابسته به سنگ پرچینکاری نام دارد که معادل غربی آن «پیترادورا» است. این هنر یا صنعت زیبا از دیرباز در تمدن روم باستان کاربرد داشت و در تزئین برخی از سطوح همچون دیوارها و پیادهروهای مکانها مهم مورد استفاده قرار میگرفت. در پرچینکاری یک بستر سنگی از سنگی همچون مرمر در نظر گرفته شده و روی آن شیارهایی به شکلها و طرحهای مختلف از نقوش هندسی گرفته تا ساقه و گل و گیاه با دقت کنده میشود و آنگاه با سنگی دیگر که معمولا گرانقیمتتر از سنگ بستر بوده برای پرکردن شیارهای ایجاد شده استفاده میشود. بدین ترتیب شکلهایی بدیع و چشمنواز بهویژه به واسطه تضاد رنگی میان سنگ بستر با سنگهای نشانده شده در آن ایجاد میشود. در اروپا گاهی از این هنر برای سطوحی همچون میز و برخی از جعبههای نگاهداری اشیای گرانقیمت نیز استفاده میشد. با وجود رکوردی که در دوران مدرن در این حوزه ایجاد شد ولی هنوز کارگاههایی پراکنده در اروپا به این هنر مشغولند. اما خارج از اروپا و شاید در تمام دنیا مهمترین و قابلتوجهترین بنایی که در آن از هنر پرچینکاری استفاده شده در هندوستان و در شهر آگرا دیده میشود و آن هم در نمای تاج محل است. در تاج محل تضاد رنگ سفید مرمر نمای ساختمان در داخل و خارج و سنگهای مقابر و سازههای فرعی آنچنان با ظرافت و زیبایی بهکار رفته که شاید یکی از مهمترین دستاوردهای معماری و هنری این بنای شگفتانگیز بهشمار آید. نقوشی که در تاج محل بر بستر مرمر بهکار رفته بیشتر از نوع نقوشی گیاهی بوده و سنگهای نیمهقیمتی کارگذاشته به رنگهای سرخ، سیاه، سبز، نارنجی و غیره با درخششی فوقالعاده بر بستر مرمر چشمهای دیدارکنندگان از اینجا را به خود جذب میکند. شهرت بالای هنر پرچینکاری در تاج محل باعث شده که شهر آگرا به یکی از مراکز پویا و زنده این هنر در جهان تبدیل شود و کارگاههای کوچک و بزرگ در حوالی تاج و محل به ساخت اشیای تزئینی با استفاده از این فناوری زیبا مشغول باشند.