علیرضا محمودی- روزنامهنگار
خبر درگذشت کریم اکبری مبارکه، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بر اثر ابتلا به ویروس کووید- 19 بار دیگر حرف تعطیلی جریان تولید پروژههای سینمایی و تلویزیونی را داغ کرد. هنرهای نمایشی در حالی یکی از بهترینهای خود را از دست داد که شادروان اکبری مشغول ایفای نقش در مجموعه تلویزیونی از محصولات سیما فیلم برای نمایش شبکههای سیما بود. تعطیل کردن همه پروژهها تا پایان اپیدمی در حد انتقاد از جریان ناسالم سرمایه و ریخت و پاشهای پولشویی در پستهای اینستاگرامی، لایکخور ملسی دارد، اما برای نانخوران سینما و سریال دستاوردی جز نمای بینان نیست. اینجا صحبت کارگران صحنه است نه نانخوران صحنه. همه میدانیم که کمکهای کرونایی و پشتیبانیهای صنفی در برابر بیداد هزینهها، باد و بودی ندارد چه رسد به های و هوی. تمام کردن پروژههای نیمهتمام و جمع کردن سرمایه مانده بر زمین و فسخ قراردادهای گران تولید و مشغول شدن عواملی که کاری جز این بلد نیستند، مخمصهای میسازد که فرار از آن انگار فقط یک مفر دارد؛ رعایت پروتکلهای بهداشتی. همه میدانند که ترکیب «رعایت پروتکلهای بهداشتی» در جریان تولید نمایشی در ایران چندان قابل اعتماد نیست. بیاعتمادی به توافقها برای حفظ سلامتی اعضای گروه تولید، بیشتر نه بهخاطر سهلانگاری تهیهکنندگان بلکه به خصلت دوران تولید پروژهها برمیگردد.
اگر تعجیل را مناسب توصیف شرایط تولید ندانیم، تسریع در ضبط صحنهها مهمترین دستوری است که از طرف تهیهکنندهها به همه عوامل صادر میشود. تعریف تهیهکننده حرفهای چیزی جز ساخت قابلقبول یک پروژه نمایشی با هزینه معلوم در مدت زمان تعیین شده نیست. هنر تهیهکنندگی در مجموعهای از مقیاسها و معیارهاست که فهرست عوامل و سیاهه مصارف را با هم میزان میکند. مدیران تولید قهرمانان گمنامی هستند که برای ماراتن تولید به نبرد فراخوانده میشوند تا ترکیب رقم مشخص در مدت زمان معین به تولید کم نقص منتهی شود. در پروژههای وطنی که استودیو و دکور متمرکز و متنوع وجود ندارد، هر پروژه آغاز کشف سینماست. پرتاب به دوران تولد برادران لومیر و کودکی توماس ادیسون. همه افراد و ابزار و امکان لازم برای تولید باید مذاکره، اجاره و کرایه شوند. وقتی جمعیت انبوه از گروه کارگردانی تا تدارکات و از صورت و صحنهآرا تا گروه فیلمبرداری و خدمات از گوشه و کنار شهر در یک دفتر نامناسب برای هر کاری دور هم جمع میشوند، احوالپرسی عوامل، نخستین سکانس تبادل ویروس را رقم میزند. دوران پیشتولید یعنی دوران همین احوالپرسیها و همین انتقالها. دوران تولید با دستور حمله کلید زدن صادر و آغاز میشود. گروه با ولع، کار تمام کردن سکانسهای رج زده شده فیلمنامه را با حربههای کارگردان آغاز میکنند. تمام کردن برای گروه از آنجا اهمیت دارد که در یک شغل بدون پشتوانه باید برای پروژه بعدی آماده و بیکار بود. در نتیجه عوامل نیز برای سرعت در تولید، به اندازه تهیهکننده توافق دارند. تولید وقتی شروع میشود، کنتور هزینهها هم جان میگیرد.
با چنین پروتکلهایی در تولید سینمایی و تلویزیونی که ریشه عمیقتری از هدیه مرگبار ووهان به جهان دارد، رعایت پروتکلهای بهداشتی که تکافتادگی و شویندگی و ماندگی است با شرایط تولید که باهمبودگی، درهمبودگی و در سفربودگی است همساز و همسو نیست. ماسک و ژل و الکل مزاحم تولید، گرانکننده قیمت تمامشده محصول و مخالف جریان ضبط صحنهها و سکانسها و قسمتها و فصلهاست. کارگردانی که بیش از دستور حرکت به دوربین و صدا و بازیگر باید دستور برداشتن ماسکها را بدهد، میداند که بیان هنری انتقال ویروس بیش از احساس و روایت روی حافظه دوربین ضبط خواهد شد.
شرایط ویروسگستر پشت دوربین، فقط شامل کلوزآپ عوامل نیست. وقتی جمعیت انبوه گروه تولید که با وسایل نقلیه گروه به مکانهای مختلف و مشکوک جابهجا و هرشب به منزل و نزد خانواده خود بازگردانده میشوند، خانواده عوامل، ساکنان پیرامون مکانهای فیلمبرداری و حتی عابران مشتاق دیدار با بازیگران بدون اینکه نامشان در تیتراژ آمده باشد در لانگشات ویروسی پروژه، نفس گرفتهاند.
سینما و سریال ایرانی در منگنه بیکاری و کرونایی مجبور است که کارش را ادامه دهد. این اجبار گزافترین دانشی است که سینمای ایران در قرن رو به پایان کسب میکند. پایههای لرزان صنعتی نصف و نیمه با از دست دادن بهترینها، لرزانتر میشود. حالا برای عجیبترین نقشهایی که کریم اکبریمبارکه چند تایی را به نام خود زده، همیشه یک جای بزرگ خالی خواهد ماند.
نقدونظر/ صدا، دوربین، ویروس
در همینه زمینه :