تهران از چشم نقاشان
تصویر کردن منظرههای تهران، از عمارتهای متروکه تا ساخت وسازهای امروزی، یکی از رویکردهای اصلی نقاشان ایرانی در سالهای اخیر است
مرتضی کاردر- روزنامه نگار
گالریداران معتقدند شمار بازدیدکنندگانشان آنقدر نیست که ازدحام جمعیت ایجاد کند. البته که درست میگویند. از افتتاحیهها که بگذریم، بازدیدکنندگان اندکی در روزهای دیگر هفته به گالریها میآیند. رعایت اصول بهداشتی در گالریها نیز بیشتر از سایر نهادهای فرهنگی و هنری است. در ورودی بسیاری از گالریها، ماسک و مایع ضدعفونیکننده وجود دارد و ورود بدون ماسک ممنوع است. به هر روی، هنوز افتتاحیهها در بعضی از گالریها برگزار میشود و چراغ گالریها یکی در میان روشن و نمایشگاهها دایر است. در عین حال بسیاری از گالریها، نمایشگاههای خود را همزمان بهصورت آنلاین نیز نمایش میدهند تا کسانی که نمیتوانند به گالریها بیایند از منزل، نمایشگاهها را تماشا کنند. در گالریگردی این هفته به سراغ نقاشانی رفتهایم که منظرههای شهری را تصویر کرده اند.
میل به نوعی از واقعگرایی و تصویرکردن منظرههایی که شبیه عکسهای واقعی بهنظر برسند، گرایشی در نقاشی امروز ایران است که روزبهروز فراگیرتر میشود. واقعگرایان جدید که آنها را فراواقع گرا (هایپررئالیست) مینامند، پس از تجربههای گوناگون در نقاشی قرن بیستم و بیستویکم و عبور از مکتبهای گوناگون سربرآورده و نقاشیهایی ساده بهدست میدهند که در نوع انتخابشان از منظرهها و ترکیببندی رنگها و ژرفانمایی از یکدیگر متمایز میشوند. فراواقعگرایی (هایپررئالیسم) در نقاشی امروز دنیا، دست کم در 30 سال گذشته، گرایشی متمایز است، اما در یکی، دو دهه اخیر بسیار مورد توجه نقاشان ایرانی قرار گرفته است.
نکتهای که در نسل نو واقعگرایان جالب توجه است، میل آنها به تصویر کردن منظرههای شهری است. در فراواقعگرایی ایرانی اغلب خود شهر موضوع نقاشی است و ساختمانها ، بناها و منظرههای شهری دستمایه خلق اثر قرار میگیرد. منظرههای شهری، معماریهای گذشتهها، ساختمانهای متروکه، شکلی از زیباییشناسی که فراموش شده است، فضای سبزی که روزبهروز کمتر میشود و... ازجمله درونمایههای نسل نو واقعگرایان در سالهای اخیر بوده است. مثلاً جواد مدرسی که یکی از نقاشان شاخص و پیشروی نسل تازه است، متروکههای شهر را به تصویر میکشد. طاهر پورحیدری به ساختمانهای قدیمی نظر دارد، اما همیشه درختان، بهویژه سروها را در منظرهها نشان میدهد و...
وقتی به نمایشگاههای هفتههای اخیر نگاه میکنیم، شماری از نمایشگاهها ذیل چنین رویکردی قرار میگیرند. مهدی چیتسازها در نمایشگاه «کوچهها» که در «گالری اُ» دایر است، بافت فرسوده شهری را دستمایه خلق نقاشی کرده است که در میان فراواقعگرایان کمتر سابقه داشته. او میداند که چگونه با اغراق در رنگهای مکدر مثلاً قهوهایها و سبزها فضای جنوب شهری خلق و با جاری کردن رنگها حتی جویهای فاضلاب و آبهای هرز جاری را تصویر کند. یکی از وجوه درخور ستایش نقاشیهای او توجه به تراکم فضاهاست و رنگها و شکلهای گوناگونی که کنار هم قرار میگیرند تا نشاندهنده تراکم باشند.
در مقابل در نقاشیهای امین معظمی با عنوان «خیابانهای تهران» که هفته گذشته در گالری اُ به نمایش درآمده، تصویر تهران متفاوت است و ترکیب آبی و سفید در بسیاری از نقاشیهای او تصویر روشنی از شهر بهدست میدهند. تماشاگر نقاشیهای او در هر کجای ایران یا جهان که باشد، از تماشای نقاشیها تصویر کاملی از تهران امروز بهدست میآورد از جنوب تا شمال، از برج طغرل شهر ری تا گورستان ارامنه، از سینماها و ایستگاههای اتوبوس و ویرانهها و عمارتهای بلندی که در کنار ویرانهها سربرآوردهاند و مسجدها و نشانههای امروزیتر مثل شعار «تهران شهری برای همه» و تابلوهای شهری دیگر در منظرههای او بیشتر به چشم میخورند.
امین معظمی به شکلی از نقاشی امپرسیونیستی نزدیک شده که در نقاشی امروز ایران بهطور کلی سابقه و نمونه چندانی نداشته است. اگر او بتواند منظرههای خود را در اندازههای بزرگ خلق کند و قدرت و دقت بیشتری در پرداخت جزئیات بهدست آورد، در میان معاصران متمایز خواهد شد.
آثار رزیتا نصرتی در نمایشگاه «نوزده شب» که تا هفته گذشته در تالار اینجا دایر بوده طبیعتگرایانهتر از دو نقاش دیگر است. ساختمانها و ماشینها در بستر شبهای خلوت منظرههای او را شکل دادهاند، اما درختان اصل و اساس نقاشیهای شبانه اوست و حضورشان در نقاشیها آشکارتر از هر چیز دیگری است. همه نقاشیهای او جایی در حوالی بلوار کشاورز است و منظرههایی که بعضی از آنها را به راحتی میتوان شناخت، مثل سینما بلوار. نقاشیهای رزیتا نصرتی کارهای ارجمند ثمیلا امیرابراهیمی را تداعی میکند که بیشتر عمر شبهای تهران را تصویر کرده است. با این همه هیچکدام از این نقاشان در دقت و مهارت به پای نقاشانی مثل ایمان افسریان یا جواد مدرسی نمیرسند و هنوز فرصت بیشتری برای کسب مهارتهای نقاشانه میخواهند. اما توجهشان به گوشههای آشکار و پنهان شهر و زندگی شهری و انتخاب چشماندازهایی که کمتر مورد توجه دیگر نقاشان بودهاند، درخور توجه است.
توجه فراواقعگرایان ایرانی به تصویر کردن شهر سبب شده است شاهد مجموعهای از نقاشیها در سالهای اخیر باشیم که به مرور شاید جریانی متفاوت در نقاشی امروز ایران شکل دهد که هم از نظر رویکرد نقاشانه و هم از نظر نقاشی شهری مجموعهای قابل مطالعه است.