• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 5 آبان 1399
کد مطلب : 113946
+
-

مأموریت فرهنگی ارفعی

یادداشت
مأموریت فرهنگی ارفعی

سیدمحمد بهشتی-کارشناس فرهنگی

کتیبه‌ها و الواح باستانی پیغام‌هایی است که به جای بعد مکان، بعد زمان را درنوردیده که به ما برسد و سواد و بیاضش زمانی برای ما مهم و خواندنی می‌شود که خود را مخاطب آن احساس کنیم. تخت‌جمشید در زمانه‌ای احداث شد که برخلاف زمانه ما معنای عمارت کردن ایجاد اثری ماندگار بود. تخت‌جمشید عمارتی شاهانه بود که برای ویران نشدن ساخته شده بود. در حین احداث شالوده به دستور داریوش، الواح زرین و سیمین نقر شد و در شالوده کاخ آپادانا جاگذاری شد. به سخن دیگر این الواح با پاینده‌ترین عناصر ساخته شد و در مستحکم‌ترین و دیریاب‌ترین نقطه کاخ گذاشته شد. داریوش پیامی داشت برای هزاران سال بعد، زمانی که دیگر خود بنا نیست که بر عظمت کارش گواهی دهد.  داریوش نامه‌اش را بر روی پاینده‌ترین مواد نوشت و بر پران‌ترین تیری که می‌توانست گذاشت و کمان را تا آنجا که در توان داشت کشید و پیغام را روانه دورترین بعد زمانی کرد که می‌توانست. مخاطبین داریوش از نظر خود او کسانی‌ هستند که به هر علتی پس از مدت طولانی که کاخ ویران شد و خرابی به شالوده ‌رسید، پیام داریوش را دریافت می‌کنند و بالاتر از آن مخاطبین سخن او کسانی‌ هستند که موفق می‌شوند پیغام او را بخوانند و مهمتر از آن منظور او را بفهمند. فهمیدن چنین نامه‌هایی محتاج نزدیک شدن به زمینه و زمانه نوشتن این متون است؛ کاری که «ماری کخ» با الواح گلی تخت‌جمشید کرد چنین کاری بود؛ او سیاق اجتماعی و حال و هوای زمانه این الواح را برای ما تفسیر کرد تا بهتر متوجه عظمت پیام‌شان شویم لیکن این میسر نبود مگر آنکه این خطوط در گام نخست و به کمک زبان‌شناسان رمزگشایی و خوانده شوند. متخصصین زبان‌های کهن کسانی‌ هستند که نامه‌هایی که به قصد ما نوشته شده‌ را به دست ما می‌رسانند و زبان آن را بر ما می‌گشایند. آشنایان به خواندن زبان‌های باستانی تنها راه ارتباط ما با گذشته‌های دور هستند؛ نادره‌کارانی آشنا با عالمی دور و پر رمز و راز که همه مناسبات آن با عالم امروز متفاوت است و از این‌رو است که غالبا این افراد را خاموش و در حال جست‌وجو می‌یابیم. زبان‌شناسان راهنمای ما در این عالم پررمز و راز و شگفت‌اند. مصداق بارز این زبان‌شناسان دکتر عبدالمجید ارفعی است. او در زمره بخشندگانی است که آرام و در جست‌وجوی علامت ‌سؤال‌هایی بود که قابلیت مخاطب شدن را در آنان ببیند و بتواند یافته‌ها و این دنیای پررمز و راز را با آنان شریک شود. آشنایی با دشواری‌ها و مصائبی که دکتر ارفعی از زمان دانشجویی تا امروز برای آموختن زبان‌های کهن و خواندن متون و حفاظت از کتیبه‌ها و تعلیم دانشجویان متحمل شد، نشان می‌دهد او در این سال‌ها نه از جانب سازمان و وزارت میراث‌فرهنگی یا هر نهاد مشابه دیگر که از جانب فرهنگ ایران مأمور به انجام این مسئولیت خطیر بود. دکتر ارفعی منحصر به فرد و نادر است. راهی که او رفت صعب و دشوار است و حالا نگرانی از تداوم راه او است. اهل این راه و تعداد شاگردانی که ارفعی تربیت کرد از انگشتان دست بیشتر نیست و هر لحظه ممکن است این ارتباط ظریف و شکننده با عالم گذشته قطع شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :