گفتوگو با حجت اشرفزاده، خواننده نامآشنایی که استاد شفیعیکدکنی را یکی از ریشههای ادبیاش میداند
او نگین فیروزهای ادبیات است
پرنیان سلطانی
همشهری استاد محمدرضا شفیعیکدکنی که هست، بارها و بارها هم اعلام کرده که این استاد مسلم ادبیات فارسی، یکی از ریشههای ادبیاش است و تأثیر شگرفی در زندگی هنریاش داشته، هر وقت هم قرار است کتابی برای مطالعه معرفی کند، حتما مطالعه اشعار ماندگار استاد را ابتدای فهرست کتابهای مورد نظرش میگذارد، سال گذشته هم برای تیتراژ سریال «از یادها رفته»، یکی از شعرهای استاد شفیعیکدکنی را انتخاب کرد و خواند که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان موسیقی مواجه شد. مجموعه همه این عوامل باعث شد تا در صفحهموسیقی ویژهنامه استاد شفیعیکدکنی، قبل از هر کسی سراغی از حجت اشرفزاده، خواننده نامآشنا و پرطرفدار کشورمان بگیریم و از او درباره این شاعر گرانقدر معاصر و نقش او در شعر و موسیقی کشورمان بپرسیم. اشرفزاده که قصد دارد در آینده و با کسب اجازه از استاد شفیعیکدکنی، چند شعر دیگر از او را نیز بخواند، از این شاعر همشهری و باعث فخر و مباهات مردم خطه خراسان با عنوان «نگین فیروزهایرنگ ادبیات ایران» نام میبرد و میگوید: «به اندازه دانشم معتقدم بزرگترین محقق تاریخ ادبیات ما و تأثیرگذارترین فردی که در حوزه تصحیح و بازیابی متون کهن، ادبیات معاصر ما بهخود دیده، استاد کدکنی است».
هر جا که تریبونی در اختیار داشتهاید، چه در اجراها و چه در گفتوگوها، از ارادتتان به استاد شفیعیکدکنی گفتهاید. به تازگی هم در برنامه «کتابباز» از ایشان بهعنوان یکی از ریشههای ادبیتان نام بردهاید. استاد شفیعیکدکنی چه تأثیری در زندگی هنری شما داشته است؟
ارادت و علاقهای که همواره نسبت به استاد شفیعیکدکنی عزیز دارم، ریشه در کودکیهایم دارد. از کودکی وقتی با پدرم در جمعهای دوستانه و ادبی نیشابور شرکت میکردم، همیشه اسم استاد به گوشم میخورد. احساس همشهریبودن با این ادیب بزرگ و ذکر خیر و نیکی ایشان در کودکی باعث شد تا توجهم به این موضوع جلب شود و سعی کنم او را بیشتر بشناسم و آثارش را بیشتر بخوانم. بزرگتر که شدم، شعرهای ایشان خیلی مورد توجهم قرار گرفت و مشغول دنبالکردن این استاد بزرگ ادبیات فارسی شدم. و بیشک تأثیری که دیدار و همنشینی با بزرگان و دانستن، دیدن و خواندن آثار آنها در وجود آدمی میگذارد، بهویژه اگر این اتفاق در سنین کم رخ بدهد، تأثیر شگفتانگیزی خواهد بود. برای من هم چنین اتفاقی افتاد و آشنایی با استاد شفیعیکدکنی از کودکی، تأثیر فراوانی بر من و زندگی هنریام گذاشت.
نقش استاد شفیعیکدکنی را در ادبیات فارسیمان چه میدانید؟
به اندازه دانشم معتقدم بزرگترین محقق تاریخ ادبیات ما بهویژه در حوزه عرفان و تأثیرگذارترین فردی که در حوزه تصحیح و بازیابی متون کهن، ادبیات معاصر ما بهخود دیده، استاد کدکنی است. این سوای تأثیرگذاری ایشان و حلقه دوستبزرگوارشان ازجمله استاد ابتهاج، شهریار عزیز و... بر ادبیات ماست. بنابراین بهنظر من نقش نگین فیروزهایرنگ ادبیات ایران را در ادبیات فارسی میتوان در چند حوزه بررسی کرد؛ توانایی او در تصحیح و بازیابی متون کهن، هنر شاعرانگی و نویسندگی او، فعالیت در حوزه تدریس و معلمی و تلاشهایی که برای اعتلای بخش عظیمی از از یادرفتههای ادبیات ما انجام داده که بسیار بسیار قابل ستایش است. بهنظر من، نقش استاد شفیعیکدکنی در ادبیات فارسی ما آنقدر برجسته و ماندگار است که با گذشت قرنها، بیشتر خودش را نشان خواهد داد.
بهعنوان یک فعال موسیقایی کتابخوان، هر جا قرار است کتابی معرفی کنید، حتما کتاب اشعار استاد را هم معرفی میکنید. اساسا خواندن اشعار استاد شفیعیکدکنی چه تأثیری در حال خوب خودتان دارد و چه تأثیری میتواند در زندگی مردم بگذارد؟ آن هم در این شرایط خاص که مردم حال چندان خوشی ندارند؟
در دل تاریخ، ما از این روزها کم نداشتهایم. بهعنوان مثال در روزگاران حمله مغول که مردم در اوج سختیها بودند و دوره، دوره کتابخانهسوزیها بود، یا بهطور کلی در طول تاریخ که نقاط مختلفی از سرزمین ما همواره درگیر جنگ با افرادی بود که قصد هجوم به سرزمین ما را داشتند، اسطورههای ادبیات فارسی دست به خلق آثار ماندگاری زدند که در زمان خودش حال مردم را به لحاظ روحی تغییر داد و به بهترشدن وضعیت ذهنی و روحی جامعه کمک شایانی کرد. به همین دلیل نقش و تأثیر آثار ادبی در خوب نگهداشتن حال مردمان این سرزمین در طول تاریخ، بر هیچکس پوشیده نیست. امروز هم که متأسفانه در پی شیوع ویروس کرونا، وضعیت نامناسب اقتصادی و تحریمها و فشارها، روزگار خوشی نداریم، نقش استادان و اسطورههای ما ازجمله استاد محمدرضا شجریان، استاد شفیعیکدکنی، استاد ابتهاج و... بیش از پیش به چشم میآید. در این شرایط، داشتن این بزرگان و از آنها خواندن و شنیدن، حال ما را بهتر خواهد کرد. در این بین، جامعه و حتی مردمان کوچه و بازار که شاید تخصص خیلی زیادی در موسیقی و فن ادبیات هم نداشته باشند، باز به اندازهای که اثری را میشنوند، میبینند یا میخوانند، دنیایشان رنگ احساس گرفته و به اندازه لحظهای هم که شده، حالشان عوض شده و از غمهای زمانه فارغ میشوند.
خودتان کدام یک از شعرهای استاد شفیعیکدکنی را بیشتر دوست دارید؟
یکی از پرکاربردترین شعرهای استاد شفیعیکدکنی، شعر «به کجا چنین شتابان» است که تقریبا بسیاری از مردم این شعر را شنیده و حتی از حفظ هستند. بهنظر من این شعر، بسیار بسیار برآمده از دل شاعر است و به همین دلیل هم در دل جامعه نفوذ کرده، افراد از هر صنف، با هر تفکر و هر سطح سوادی این شعر را آموخته، زمزمه میکنند و از آن لذت میبرند. من هم این شعر را خیلی دوست دارم.
سال گذشته برای تیتراژ سریال از یادها رفته، شعری از استاد شفیعیکدکنی انتخاب کردید. ماجرای ساخت این موزیک را برایمان تعریف میکنید.
بله. سال گذشته برای تیتراژ از یادها رفته در کنار دوستان، شعری از استاد شفیعیکدکنی را انتخاب کردیم که بهنظر من کاملا با حال و هوای پلانهای قدیمی سریال همخوانی داشت. من معتقدم برخی از شعرها، برخی از کتابها و حتی برخی از موسیقیها، فرزند یک زمانه خاص نیستند و میتوان با آنها به روزگاری پرواز کرد که حتی آن را ندیدهایم! شعر «دست بهدست مدعی شانه به شانه میروی / آه که با رقیب من جانب خانه میروی» که در کنار دوستانم تجربه کردم، من را کاملا به این فضا برد و بسیار از آن لذت بردم.
اتفاقا این قطعه با استقبال خیلی خوبی هم از سوی مردم مواجه شد. دلیل آن را چه میدانید و بهنظرتان شعر استاد شفیعیکدکنی تا چه اندازه در موفقیت این اثر نقش داشت؟
قطعا کلامی که در عین سادگی و رهابودن، ماجرای یک اتفاق ممنوع را بسیار دلنشین به تصویر کشیده، تأثیر بسیاری هم در اثربخشی کار دارد. ادبیات کهن ما در موضوعات مختلف بسیار اندیشمندانه عمل کرده و در موضوعاتی این چنین میگوید حتی اگر معشوق رفته و تو را رها کرده، باز هم برایش طلب خیر کن. مثل بیت «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش». این ادبیات فاخر ما و کلام بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولاناست که میتوانیم مشابه آن را در کلام استاد شفیعیکدکنی هم ببینیم؛ کلامی که نگاهی آسمانی به معشوق دارد و این شعر هم از این نظر شعری قوی و ارزشمند است که من با افتخار آن را خواندم.
جز تیتراژ مجموعه تلویزیونی از یادها رفته، اثر دیگری هم دارید که شعر آن را استاد شفیعیکدکنی سروده باشد؟ یا شعری از استاد بوده که دلتان بخواهد آن را بخوانید اما تا امروز امکانش برایتان فراهم نشده باشد؟
هماکنون چند شعر از استاد شفیعیکدکنی انتخاب کردهام که امیدوارم بهزودی بتوانم حضوری از خدمت ایشان اجازه و رخصت بگیرم تا روی این شعرها کار کرده و آنها را هم بخوانم.
خاطرهای از استاد شفیعیکدکنی در ذهنتان هست که برایمان بگویید؟
خاطرهای که از استاد دارم به حدود 10سال پیش برمیگردد که من در حضور ایشان یک آواز خراسانی را که یکی از زیباترین آوازهای زندگیام بود، خواندم. وقتی این آواز کهن از یک مقام قدیمی خراسانی را میخواندم، اشک را در چشمان استاد دیدم. این احساس خاص ایشان باعث شد تا من به سمت نغمههای قدیمی حرکت کنم و به همین دلیل بخش اعظمی از آنچه امروز هستم، به همان دیدار و همان حس استاد شفیعیکدکنی برمیگردد. بهنظر من حضور ایشان به همین اندازه برای تأثیر در زندگی یک خواننده، کافی است.
و صحبت پایانی؟
از مخاطبان عزیز این مصاحبه خواهش میکنم همین حالا در فضای مجازی، شعری از استاد شفیعیکدکنی را جستوجو کرده، آن را زیر لب زمزمه کنند و لذت ببرند.
عبدالحسین مختاباد
استاد کدکنی «حافظ» زمانه است
«شعله آتش عشقم، منگر بر رخ زردم / همه اشکم، همه آهم، همه سوزم، همه دردم»؛ این بیت شروع شعری از استاد شفیعیکدکنی است که بیشتر ما آن را با صدای عبدالحسین مختاباد، آهنگساز و خواننده سبک اصیل ایرانی به یاد میآوریم. مختاباد که علاوه بر خواندن یک شعر از این استاد بزرگ ادبیات فارسی، تاکنون برای 2شعر دیگر او هم آهنگسازی انجام داده، درباره این استاد برجسته میگوید: «استاد شفیعیکدکنی از شعرای برجسته معاصر است که شاید نتوانیم نظیری برای او ببینیم یا برایش همتایی بیاوریم. بهنظر من استاد کدکنی چه در بحث تئوری و چه در عمل در اوج شعرای معاصر است و چه در غزل و چه در شعر نو، هر کجا دست گذاشته، معجزه کرده است!». این خواننده نامآشنا با اشاره به ویژگیهای استاد شفیعیکدکنی ادامه میدهد: «به معنای واقعی کلمه یک انسان چندوجهی است؛ هم ادیب است، هم فیلسوف، هم هنرمند و هم شاعر. در زمان حاضر زندگی میکند و نبض زمان خویش است. همیشه برای مردم شعر گفته و برای مردم زندگی کرده، مثل حضرت حافظ. برای همین بیراه نیست اگر بگوییم استاد کدکنی حافظ زمان ماست». مختاباد میگوید: «افراد بزرگی در دنیای موسیقی از آثار استاد کدکنی استفاده کرده و از آنها بهره بردهاند. ازجمله مرحوم استاد شجریان، مرحوم مشکاتیان، جناب علیزاده، متبسم و... . واقعیت این است که شعر استاد کدکنی شعر آشنایی برای موزیسینها و آهنگسازهاست؛ چرا که نبض زمان و تپش قلب زمان در شعر استاد کدکنی وجود دارد و بهراحتی قابل لمس است». شعر «طفلی به نام شادی دیریست گم شدهست» از منظر این استاد دانشگاه یکی از معجزات شاعر بهحساب میآید. مختاباد در اینباره میگوید: «در شعر طفلی به نام شادی، شاعر، اوضاع کشورش را به بهترین شکل ممکن ترسیم کرده و بهنظر من این شعر یکی از زیباترین و ماندگارترین شعرهای استاد کدکنی است». این فعال موسیقایی در پایان صحبتهایش از کتاب «موسیقی شعر» استاد شفیعیکدکنی بهعنوان کتاب مرجع شعرا و موزیسینها نام میبرد و میگوید: «کتاب موسیقی شعر، نوشته محمدرضا شفیعیکدکنی کتابی است که هم برای شعرا و هم برای موزیسینها کتاب مرجعی بهحساب میآید که همتایی برای آن نیست».
خشایار اعتمادی
استاد کدکنی فقط شاعر نیست، یک دانشمند است
خشایار اعتمادی، خواننده نخستین آلبوم سبک پاپ ایران است که به گفته خودش در 27سال حضورش در دنیای موسیقی این توفیق را داشته تا اشعار شاعران برجسته ازجمله استاد شفیعیکدکنی را بخواند. این خواننده درباره توفیقی که برای خواندن اشعار استاد شفیعیکدکنی داشته، میگوید: «توفیقی که من در 27سال سابقه کاریام داشتهام، بهرهمندشدن از اشعاری است که برگرفته از افکار و سوادشاعران و سرایندهها بوده و من این افتخار را داشتهام که گوینده و منتقلکننده افکار شاعران و سرایندههای برجسته باشم. همیشه هم سعی کردهام کارهایی را انتخاب کنم که باعث ارتقای سطح فکری جامعه شوند. ازجمله کارهای شاعران معاصر مثل نیما، شاملو، اخوانثالث، فریدون مشیری و شفیعیکدکنی تا شاعران جدیدتری مثل افشین یداللهی و محمد صالح علاء». اعتمادی با اشاره به شخصیت منحصر به فرد استاد شفیعیکدکنی در شعر ادامه میدهد: «بعضیها فقط شاعر نیستند بلکه دانشمندانی هستند که با اشعارشان به ارتقای فرهنگ جامعهشان کمک میکنند. دکتر شفیعیکدکنی از این جمله است. این شاعر نامآشنا، استاد دانشگاه است، استاد مسلم شعر این مرز و بوم بهحساب میآید و بسیار عالم، آگاه و دانشمند است. این استاد برجسته ادبیات فارسی با اشعارش، آگاهی را به مردم سرزمینش تزریق میکند و به همین دلیل دیگر نمیتوان فقط از او با عنوان شاعر نام برد بلکه بهنظر من ایشان یک دانشمند هستند». سپس با بیان این مطلب که شعر قوی، تأثیر بسیاری بر کار خواننده دارد، اضافه میکند: «بهنظر من این صدای خواننده نیست که او را نسبت به دیگران متمایز میکند بلکه انتخابهای اوست که به کارش وجاهت میدهد. انتخاب شعر و موسیقی، اصلیترین کار یک خواننده است و درواقع این محتوای کلام است که جایگاه هر خوانندهای را در لایههای اجتماعی مشخص میکند. با این دیدگاه انتخاب شعر قوی و مناسب، تأثیر بسیاری بر کار خواننده دارد و درواقع شأنیتبخش کار اوست. به همین دلیل هم در این سالها بسیاری از فعالان موسیقی ترجیح دادهاند از کارهای استادانی مثل استاد شفیعیکدکنی بهرهمند شوند».
حسامالدین سراج
استاد ادبیات و اخلاق
برای عاشقان موسیقی بهویژه علاقهمندان به موسیقی اصیل ایرانی، «حسامالدین سراج» نیاز به هیچ معرفیای ندارد. او که سال گذشته در آلبومی با نام «چشم بیخواب» از شعرهای استاد شفیعی کدکنی استفاده کرده، این استاد نامآشنای ادبیات فارسی را استاد ادبیات و اخلاق مینامد و میگوید: «استاد شفیعی کدکنی در زمینه ادبیات و تاریخ ادبیات جهان، یک محقق کامل و یک پژوهشگر بزرگ است. همچنین در عرصه شعر و شاعری هم میتوان از ایشان به عنوان یک شاعر بزرگ و بهروز نام برد که زبانش کاملا به روز است و روزگار ما را به تصویر میکشد. در عرصه آموزش نیز یک استاد و یک آموزگار تواناست. اما مطلب دیگری که بسیار دارای اهمیت است، اخلاق و تواضع ایشان با دانشجوها و مردم است که باعث شده در دلهای مردم جا بگیرد.» خالق قطعههای ماندگار «باغ ارغوان»، «شرح فراق»، «بوی بهشت»، «رویای وصل»، «وصل مستان» و...، با برشمردن آثار ماندگار استاد شفیعی کدکنی ادامه میدهد: «محقق بودن استاد در کنار خمیرمایه شاعرانهای که در وجود ایشان است، باعث ایجاد آثار ارزشمندی در زمینه ادبیات فارسی و شعر شده که ازجمله آنها میتوان به صور خیال در شعر فارسی، از زبان برگ، در کوچه باغهای نشابور، بوی جوی مولیان، موسیقی شعر، آیینهای برای صداها، آواز باد و باران، قلندریه در تاریخ، با چراغ و آینه، زبان شعر در نثر صوفیه و... اشاره کرد. البته که همه این آثار بسیار عالی و کاربردی است، اما از آنجا که کار من موسیقی است، کتاب موسیقی شعر استاد را برای مطالعه توصیه میکنم. به دلیل اینکه این کتاب تحقیقی بسیار جالب و جامعی در ارتباط شعر و موسیقی است و مطالب بسیار جذابی دارد.» حسامالدین سراج، معتقد است آثار استاد شفیعی کدکنی به دلیل تناسبی که با زمانه دارد، بسیار قابل استفاده برای موسیقیدانهاست و تاکنون بسیاری از خوانندهها اشعار ایشان را برای کارهایشان انتخاب کردهاند. ضمن اینکه خود استاد در انتخاب اشعارش، راهنماییهای بسیار قابل استفاده و موثری را به خوانندهها ارائه میدهد. این خواننده نامآشنا در پایان صحبتهایش میگوید: «برای استاد شفیعی کدکنی نازنین آرزوی سلامت و بقای عمر دارم و امیدوارم سایهشان بر سر هنر و فرهنگ ایرانزمین مستدام باشد.»