تنها آینده ممکن، آینده دیجیتال است
سیدجواد رسولی/ سردبیر سابق همشهری جوان: عکسی را بهخاطر دارم از اواخر دهه70 از یک کیوسک در شهری دور (شاید مثلا برلین یا پاریس) که در آن روزنامه همشهری در کنار روزنامههایی از همه جای جهان قرار گرفته؛ در کنار گاردین، نیویورکتایمز، دیلیتلگراف، آساهی، تایمز هند و... . آن عکس از یک طرف حس خوبی میداد از اینکه نتیجه کار روزنامهنگاری ایرانیها با سر و شکل و ظاهر حرفهای، در کنار کار دیگرانی در جهان قرار گرفته و دیده میشود و از طرفی برای یک روزنامهنگار تازهکار مثل من یک جور منبع انگیزه و الهام بود. حالا سالها از آن عکس کذایی میگذرد و میدانیم که آن تصویر بیشتر یک تصویر نمادین بود و روزنامه همشهری عملا به جز زمانی کوتاه مجال حضور روی کیوسکهای بینالمللی را پیدا نکرد. اما آن سطح استاندارد حرفهای و جریانسازی در مطبوعات کشور را از همان بدو تولد سالها برعهده داشت و به دوش کشید. در این 25سال همشهری کوشید ارتباطش را با مخاطبانش حفظ کند و برای این منظور جسورانه تلاش کرد. سرمایهگذاری بزرگ برای ساختن فضای تخصصی روزنامهنگاری شهری (با مجموعه همشهری محله)، تخصصی کردن و عمق بخشیدن ارتباطش با مخاطبان (با گروه مجلات همشهری) و حضور پررنگ در اینترنت (با همشهری آنلاین) نمونههایی از این تلاشها و تجربههاست که همشهری را در مقایسه با رقبایش در مطبوعات ایران همیشه جلوتر نگاه داشته است. امروز اما شرایط و فضای کار روزنامهنگاری در مقایسه با سالهای گذشته تغییرات بنیادین کرده است. این تغییرات در 2مسیر کلی رخ دادهاند؛ اول در مسیر کسب و کار و مدیریت رسانهای و دوم در مسیر کار حرفهای و خلاق روزنامهنگارانه. این تحولات، امروز همه مؤسسات معتبر و باسابقه رسانهای در جهان را با چالشهای بزرگی روبهرو کرده است. ظهور تکنولوژی دیجیتال و شبکههای اجتماعی سرعت این تحولات را آنچنان بالا برده است که هنوز هیچ بنیاد رسانهای و مطبوعاتی در جهان نتوانسته راهحل قابل اتکایی برای ادامه مسیر پیدا کند. بهنظر میرسد اصلا راهحل یگانهای هم وجود ندارد و هر برند رسانهای باید در این وضعیت جدید، تصمیمات دشوار خودش را بگیرد. آنچه از وضعیت جدید میدانیم این است که جهان دیجیتال یک اصل مهم را عوض کرده است؛ اصل توزیع. اگر پیش از این مسئله اصلی کسب و کار ژورنالیسم رساندن محتوا و اخبار به مخاطبان بود حالا دیگر این مسئله بهصورت کلی از میان برداشته شده است. کامیونهای حمل روزنامه دیر میرسند؟ شهرها و روستاهای دور به مجلات و روزنامهها دسترسی ندارند؟ هزینه توزیع در شهرها و استانهای دیگر بالاست و مقرون به صرفه نیست؟ در خارج از کشور زیرساخت و امکان مناسب برای توزیع وجود ندارد؟ خب، این مشکل حالا دیگر حل شده است. امروز نزدیک به ۵۷میلیون کاربر اینترنت داریم که بیشتر از ۷۰درصد جمعیت کشور را شامل میشود (مطابق آمار IWS) و بیش از ۴۰میلیون نفر در ایران از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند. معنای این ارقام وقتی کامل میشود که بدانیم لااقل ۲۰میلیون نفر کاربر اینستاگرام و ۴۰میلیون نفر کاربر تلگرام در کشور داریم. به این ترتیب مسئله توزیع دیگر مسئله جدیای نیست. تولیدکنندگان محتوا میتوانند بهراحتی و از طریق به اشتراک گذاشتهشدن خبرها و محتواهایشان به مخاطبان برسند و تعداد این مخاطبان گاهی از مجموع تیراژ روزنامههای کشور بسیار بیشتر است. این وضعیت همانطور که اشاره کردم مسئله همه مؤسسات بزرگ و روزنامههاست تا جایی که گاردین حالا در پایان هر صفحه خبری یا مقالههایش، لینک درخواست کمک مالی برای ادامه دادن کار حرفهای و دوام آوردن در جهان جدید را میگذارد و نیویورکتایمز ساختار سنتیاش را اصلاح میکند. یکی از آخرین تغییرات که چند وقت پیش خبرساز بود، حذف پست «دبیر بخش ارتباط با خوانندگان» بود. وقتی که با یک کلیک ساده، خوانندگان میتوانند پای خبر نظر بدهند و از آن مهمتر، در همان لحظه در اکانت توییتر خبرنگار مربوطه با او بحث کنند، دیگر وجود چنین بخشی چه ضرورتی دارد. بیشتر برندهای بزرگ مطبوعاتی، با این چالش بزرگ یعنی ضرورت درک تغییرات و تطبیق با آن مواجهند. افت تیراژ و فروش یکی از نتایج طبیعی و قابل انتظار این شرایط تازه است. در شرایطی که حتی تلویزیون هم دارد از رسانه دیجیتال شکست میخورد، رسانههای مکتوب بیشتر در معرض از دست دادن بازارشان هستند. همین سال گذشته شرکت غول مکزیکی، «تله ویزا» که کسب و کارش تولید سریالهای تلویزیونی برای پخش هرشب در بازار آمریکای جنوبی بود وارد بحران جدی مالی شد؛ چون پیشبینی این را نکرده بود که تعداد تماشاگران سریالهایش از تلویزیون مدام دارد کمتر میشود. آنها دیر فهمیدند که دیگر کمتر کسی تلویزیون تماشا میکند. پلتفرم رسانه از دستگاههایی مثل تلویزیون، به موبایل و تبلت منتقل شده و به همین دلیل سیستمهای پخش کابلی هم دچار افت مخاطب شدهاند. امروز هر پلت فرم رسانهای بیرون از اینترنت محکوم به شکست است. مؤسسه همشهری هم مثل برندهای بزرگ مطبوعاتی در مقابل این چالش است و باید برای آینده تصمیم بگیرد. امروز هم رسیدهایم به یکی از همان روزهای تصمیم جسورانه برای باقی ماندن در سطح اول حرفهای. فکر میکنم راهحل همشهری هم از مسیر تغییر پلتفرم میگذرد. همشهری باید اینترنت را آینده خود درنظر بگیرد و در آن حضور غالب و پردامنه داشته باشد؛ هم در تولید محتوا و اطلاعرسانی با کیفیت و پیشرو و با درنظر گرفتن ویژگی چندرسانهای بودن محتواهای دیجیتال و مسئولیتپذیری در قبال خوانندگان و هم در تولید درآمد از طریق بازار آگهی و نیازمندیهای شهروندان. همشهری باید از همه امکانات تکنولوژی دیجیتال برای مهیاکردن پلتفرم جدیدی که در آن روزنامهنگارانش و بازاریابهای آگهیاش بتوانند با حداکثر آزادی و حمایت سازمانی فعالیت کنند استفاده کند. باید پذیرفت که عصر تازهای آغاز شده و کمتر کسی دیگر روزنامه میخواند. آن عکس رؤیایی اول این متن، اتفاقا در جهان جدید بسیار دست یافتنی است. میشود که همشهری در کیوسکهای دیجیتال در کنار دیگر برندهای کسب و کار روزنامهنگاری قرار بگیرد. این مسیر از تغییر در ماموریت سازمانی و تلاش برای درک شرایط جدید دنیای رسانه است. با سرعت بالای تحولات رسانهای، برای تحقق آینده رؤیایی و امیدبخش و قرار گرفتن در کنار نامهای بزرگ ممکن است فردا هم دیر باشد.