ملاقات در تهران
مهمترین رویداد جهان در پایتخت ایران برگزار شد
فرامرز قراباغی
با وقوع جنگ جهانی دوم و سپس حمله نظامی دولت رایش سوم، یعنی دولت تحت امر آدولف هیتلر به شوروی، قرار بر این شد که دولتهای متفق، یعنی انگلیس و آمریکا، متفق سومی به نام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داشته باشند و با کمک یکدیگر بتوانند نیروی نظامی رایش سوم را شکست دهند. درواقع مقدمات و جزئیات طراحی عملیات نظامی علیه دولت رایش سوم و آدولف هیتلر، توسط کارگزاران نظامی و دیپلماسی دولتهای بریتانیا، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی صورت گرفت. توافقها امضا شده بود، اما نیاز به این بود که سران 3کشور در نشستی علنی توافق خود را مبنی بر اتحاد علیه آلمان نازی اعلام کنند و اینکه ارادهشان تا شکست دادن آدولف هیتلر، معطوف بر ادامه جنگ است. اما اینکه چرا تهران برای این کنفرانس انتخاب شد، دلیل سادهای دارد. تا پیش از اشغال نظامی ایران توسط انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی و سپس آمریکا، بسیاری از کارگزاران صنعتی و حتی نظامی آلمان نازی در ایران فعالیت میکردند. بهانه اخراج رضاشاه پهلوی از ایران همین نکته بود. اولتیماتومی 48ساعته به رضا شاه دادند و علی سهیلی که نخستوزیر وقت بود این اولتیماتوم را دریافت کرد و به رضاشاه داد. کنفرانس تهران به این منظور در ایران انجام شد که مسیر اصلی و خطوط پشتیبانی و لجستیکی و تدارکاتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، مهمترینش راهآهن و جادههای ایران بود که از خلیجفارس تا دریای کاسپین (خزر) و تا بندر ترکمن ادامه داشت و مناسبترین مسیر تدارکاتی و پشتیبانی ارسال سلاح، تجهیزات، آذوقه، ملزومات پزشکی و سایر کالاهایی بود که ارتش سرخ شوروی برای ادامه جنگ به آن نیاز داشت. به همین دلیل تهران برای محل دیدار سران 3کشور تعیین شد. استالین، رهبر حزب کمونیست شوروی و رهبر دولت شوروی سابق، مایل نبود که در اروپا با همتای انگلیسی خود، یعنی چرچیل دیدار کند و همچنین خاک آمریکا مسیر دوردستی بود که رهبر شوروی و نخستوزیر انگلیس به آنجا نمیرفتند. ضمن اینکه اگر در هریک از پایتختهای 3کشور متفق، یعنی واشنگتن، مسکو یا لندن این کنفرانس برگزار میشد، از حیث سیاسی اینگونه تلقی میشد که کشور برگزارکننده کنفرانس، دست بالا را در جنگ و سیاست دارد. بنابراین هیچیک از 3کشور مایل نبودند که به لحاظ دیپلماتیک چنین امتیازی را به کشور میزبان بدهند. پس باید یک کشور بیطرف انتخاب میکردند. پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، ایران در جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بود. به همین روی تهران منطقهای بیطرف شناخته میشد. ضمنا مهمترین خطوط مواصلاتی و تدارکاتی ایران در اختیار اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. بریتانیا کمکهایش را به مناطق شمالی اتحاد جماهیر شوروی میفرستاد، اما آنجا دریاها یخ زده بود و تعداد زیادی از کشتیهای تدارکاتی بریتانیا در این مسیر غرق میشدند. بهترین و در دسترسترین و ارزانترین خط مواصلاتی و تدارکاتی اتحاد جماهیر شوروی، خطوط ایران بهشمار میرفت. حتی کمکهای آمریکا از طریق خطوط مواصلاتی ایران به اتحاد جماهیر شوروی میرسید. این کمکها شامل هواپیما، تانک، توپ و حتی آذوقه و مهمات هم میشد و چون اتحاد جماهیر شوروی نیروی انسانی زیادی در اختیار داشت، بنابراین میتوانست یک جنگ فرسایشی را در خاک خودش با آلمان شروع کند که همینطور هم شد و بخش عمدهای از نیروهای آلمان نازی در خاک شوروی از دست رفتند یا شمار زیادی از آنها به اسارت نیروهای اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس درآمدند. سران 3کشور به روشنی میدانستند که ایران از نظر تعیین سرنوشت جنگ چه اهمیت استراتژیکی دارد و به ایران صفت «پل پیروزی» دادند. کنفرانس تهران در اصل بین سران 3کشور به این منظور برگزار شد که استراتژی و طرح و برنامه نبرد را برای خود تعیین کنند. درواقع وظایفی که اتحاد جماهیر سوسیالیستی در جنگ برعهده داشت، مشخص و شفاف شد و همچنین ایالات متحده آمریکا و دولت بریتانیا وظایف خود را معلوم کردند. علاوه بر این، در این نشست، بنا شد که نیروهای طرفدار 2جبهه، یعنی نیروهای طرفدار غرب شامل انگلیس و آمریکا و نیروهای طرفدار شوروی در اروپا متحد و منسجم شوند. بهطور مثال جبهه آزادیبخش فرانسه با کمونیستها و در منطقه بالکان، ژنرال تیتو با شوروی همکاری کردند. همچنین کشورهایی نظیر لهستان، چکسلواکی، هلند، نروژ و کلیه مناطق و کشورهایی که در اروپا به اشغال آلمان نازی درآمده بودند، نیروهایشان به نوعی یا با شوروی همکاری میکردند و یا با کشورهای غربی؛ درواقع کنفرانس تهران باعث همکاری منسجم آنها شد.