مانور خاورمیانهای مکرون در غیاب آمریکا
حضور سیاسی و نظامی فرانسه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در حالی افزایش یافته است که آمریکا بیش از هر زمان دیگری درگیر مناقشات داخلی است
سیاوش فلاحپور/ خبرنگار
حضور پررنگ فرانسه و شخص امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور در سطح منطقه خاورمیانه به اتفاقی قابل توجه تبدیل شده است؛ از سفر جنجالی مکرون به لبنان پس از انفجار بندر بیروت گرفته تا سفر مجدد او به این شهر در روز سهشنبه و البته سفر دیروزش به بغداد. مکرون اعلام کرده در ماه دسامبر برای سومینبار بهمنظور پیگیری وضعیت سیاسی لبنان به این کشور سفر خواهد کرد. جالب آنکه تمام این سفرها با رونمایی از طرحهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی رئیسجمهور فرانسه برای تأثیرگذاری در معادلات کشورهایی نظیر عراق و لبنان همراه است؛ طرحهایی که البته چندان بیارتباط با واقعیت موجود در این کشورها هم نبوده و از سوی بخش قابلتوجهی از نیروهای سیاسی عراقی و لبنانی مورد استقبال قرار گرفته است.
مکرون در جریان سفر به بغداد ضمن رونمایی از طرح خود برای «حمایت از حاکمیت ملی عراق» گفت: آمدهام تا درباره مسائل مهمی ازجمله تقویت دولت و حاکمیت عراق، مبارزه مشترک با داعش، پرونده تروریستهای فرانسوی حاضر در زندانهای عراق و سایر امور مشترک میان 2کشور با رهبران عراقی گفتوگو کنم. وی پس از ملاقات با سران دولت عراق در بغداد، عازم اقلیم کردستان شده و با مسعود بارزانی در اربیل دیدار کرد. تمام اینها در حالی انجام شد که مکرون تنها ساعاتی پیش از ورود به بغداد، پرونده انتخاب نخستوزیر لبنان را با موفقیت در بیروت به سرانجام رسانده بود. علاوه بر این، مکرون در جریان ملاقاتهای مجدد با سران احزاب و گروههای سیاسی در لبنان اعلام کرد دولت جدید این کشور «باید» ظرف کمتر از 15روز تشکیل شود! اهمیت این جمله زمانی بیشتر روشن میشود که بدانیم فرایند تشکیل دولت پس از انتخاب نخستوزیر در لبنان، فرایندی بسیار پیچیده و زمانبر است؛ تا جایی که در برخی موارد تشکیل دولت بیش از یک سال زمان برده است. اما علت این حضور پررنگ فرانسه در داخلیترین مناسبات کشورهایی نظیر عراق و لبنان چیست؟ آن هم در شرایطی که حضور فرانسه در خاورمیانه طی سالهای گذشته در سایه نفوذ آمریکا به شکل قابلتوجهی کاهش یافته بود.
بازگشت استعمار
«بیروت دروازه فرانسه برای بازگشت به خاورمیانه است»؛ این جمله بخشی از تحلیل روزنامه الاخبار درباره سفر مکرون به بیروت پس از انفجار بود. در این تحلیل آمده: نباید تلاش فرانسه برای تأثیرگذاری در مناسبات لبنان را محدود به این کشور دانست. ضعف آمریکا و نشانههای فروپاشی نظم سنتی در منطقه، تمام قدرتها را برای نفوذ بیشتر در خاورمیانه و خلیجفارس تحریک کرده است. نشانههای این واقعیت را نهتنها در خلال سفرهای مکرون، بلکه در قراردادهای نظامی-امنیتی این کشور با مصر، امارات، قطر و... به خوبی میتوان مشاهده کرد.
عزمی بشاره، متفکر فلسطینی نیز با اشاره به افزایش نقش فرانسه در تحولات خاورمیانه به تلویزیون العربی گفت: همانطور که ترکیه با نزدیک شدن به پایان پیمان 1923 لوزان در حال بازگشت به مرزهای تاریخی خود است، فرانسه نیز فرصت را برای احیای معادلات استعماری خود در منطقه، بهویژه کشورهای لبنان، سوریه، فلسطین، مصر، شاخ آفریقا و البته خلیجفارس مناسب دیده است. ضعف آمریکا و کاهش حضور این کشور در منطقه، کلید اصلی بازگشت فرانسه و زمینهساز حضور قدرتهایی نظیر چین و روسیه خواهد بود.
اگرچه در تمامی این تحلیلها بر بازگشت فرانسه به حوزه نفوذ «استعماری» این کشور اتفاقنظر وجود دارد، اما دیدگاهها در زمینه ارزشیابی این بازگشت متفاوت است. یاسر ابوهلاله، مدیر سابق شبکه الجزیره در اینباره مینویسد: به همان اندازه که حضور تاریخی فرانسه در سوریه و فلسطین نتایج منفی برای منطقه بهدنبال داشته، حضور این کشور در لبنان یا شاید حتی مصر توسط بخشی از متفکران و افکار عمومی این کشورها مثبت ارزیابی میشود، علت این امر هم روشن است؛ دوران استعمار یا بهعبارت دقیقتر، قیمومیت فرانسه در این کشورها با تاسیس زیرساختهای اساسی همراه بوده که نقش مهمی در مدرنیزاسیون این کشورها داشته است؛ بنابراین نمیتوان صرفا با تکیه بر واژه استعمار انتظار داشت افکار عمومی تمام کشورهای عربی دیدگاه منفی نسبت به احیای نفوذ فرانسه در خاورمیانه داشته باشند. بازتاب این امر در جمعآوری بیش از 50هزار امضا در لبنان برای از سرگیری قیمومیت فرانسه بر این کشور به خوبی دیده میشود.
نبرد با ترکیه
نمیتوان از نفوذ رو به رشد فرانسه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا سخن گفت و نسبت به تنشهای فزاینده این کشور با ترکیه سکوت کرد؛ تنشهایی که به باور برخی متفکران و تاریخدانان، تأثیر مهمی در بازگشت فرانسه به منطقه داشته است. سالم زهران، تحلیلگر لبنانی در تحلیل سفر مکرون به بیروت در مصاحبه با شبکه OTV لبنان میگوید: چگونه ممکن است تحولات اخیر لبنان را فارغ از نبرد بزرگ دریای مدیترانه میان محورهای فرانسوی و ترکیهای تفسیر کنیم؟ برای همه روشن است که فرانسه نسبت بهاحتمال حضور ترکیه در لبنان نگران بوده و برای جلوگیری از تکرار سناریوی دولت وفاق طرابلس در لیبی، زمام امور در لبنان را بهدست گرفته است. فراموش نکنید پیش از سفر ناگهانی مکرون، زمزمههایی مبنی بر سفر شخص اردوغان به بیروت، همراه با پیشنهادهای فوقالعاده اقتصادی و عمرانی مطرح شده بود. پیش از این، چنگیز تامر، استاد سابق تاریخ در دانشگاه مرمره ترکیه و مدیر کنونی دانشگاه احمد یسوی در مصاحبه با همشهری گفته بود: ریشه بخشی از مشکلات فرانسه و ترکیه به دهه 80میلادی برمیگردد؛ از مسئله حزب کارگران کردستان تا ماجرای ارامنه و... . از سوی دیگر نباید فراموش کرد که فرانسه میخواهد در محیط اتحادیه اروپا به لحاظ نظامی کشور محوری بوده و جایگاهی فراتر از آلمان داشته باشد. بر این اساس است که برای مقابله با نفوذ روسیه و دستیابی به منابع نفت و گاز در لیبی و مدیترانه مداخله دارد. از سوی دیگر فرانسه تمام این مناطق را حوزه نفوذ استعماری خود به شمار میآورد.
تلاش برای سیطره مجدد بر اقتصاد آفریقا
سیاست جدید فرانسه برای احیای نفوذ این کشور در مناطق استعماری محدود به خاورمیانه نبوده و شامل کشورهای آفریقایی نیز میشود. تنها در دوره ریاستجمهوری مکرون، حجم نیروهای نظامی مستقر فرانسه در نقاط مختلف آفریقا 3مرتبه افزایش پیدا کرده و به بیش از 6هزار نیرو رسیده است. اگرچه این نیروها همواره تحت عنوان مبارزه با گروههای متعدد تروریستی به آفریقا اعزام میشوند، اما تحلیلگران مسائل آفریقا اراده فرانسه برای سیطره بیشتر بر منابع طبیعی و مخصوصا بنادر آفریقا را علت اصلی برای اتخاذ چنین تصمیمهایی میدانند. هماکنون کشورهای مالی، بورکینافاسو، نیجریه، چاد و موریتانیا میزبان پایگاههای ارتش فرانسه هستند. علاوه بر این، افزایش صادرات تسلیحاتی فرانسه به کشورهایی نظیر مصر و الجزایر، حضور فعال در بحران لیبی و تلاش برای حضور بیشتر در بازارهای تونس، مراکش، سودان و... از دیگر نشانههایی است که بیانگر سیاست فرانسه نسبت به کشورهای آفریقایی طی سالهای آینده است.