تجربه یک لذتتکرارنشدنی
تماشای مجازات اعدام بهمثابه یک سرگرمی
جمال رهنمایی
وقتی مشغول به انجام کاری نیستیم و یا در رختخواب به عالمرؤیا و استراحت نرفتهایم، بایستی برای «ساختن زمان» به انجام کاری سرگرم باشیم.
سرگرمیهای عمده ایرانیان در ابتدای قرن حاضر که فقط 340کیلومتر جاده هموار و راهآهن در کشور وجود داشت، بیشتر محلی و قبیلهای بود؛ مگر آنکه دستاندرکاران سرگرمی، روستا به روستا و شهر به شهر بگردند و معرکهای بگیرند و نقالی کنند و آوازی بخوانند. پهلوانهای زنجیر پارهکن، مارگیرها، تعزیهخوانها، شاهنامهخوانها و شرکت در آیینهای گوناگون مذهبی و زنجیرزنی و قمهزنی سرگرمیهای رایج آن زمانها بودند. اما در این میان تماشای اعدام در ملأعام از استقبال خوبی برخوردار بود و مردم ساعتها در آفتاب سوزان یا سرمای جانسوز به انتظار میایستادند تا مرگ دیگری را به نظاره بنشینند.
چرا دیدن مرگ دیگری میتواند جذاب و مایه سرگرمی باشد؟
جامعهشناسان میگویند تحقیقات نشان داده است که هر چه سطح خشونت در جامعهای بالاتر باشد، تمایل به صدور حکم اعدام و استقبال عمومی برای تماشای مراسم اجرای این حکم بالاتر است.
نظریه «فراسوی اصل لذت» قابلیت تبیین این پدیده را دارد. فروید در توصیف این نظریه میگوید: «ما در جستوجوی لذت هستیم چون در لحظه وجود لذت، تنش کاهش پیدا میکند. اصلیترین عامل پایان تنش، مرگ است، بنابراین مرگ در جایگاهی بالاتر از اصل لذت ایستاده است». از سوی دیگر هر عمل لذتبخشی میتواند در اثر تکرار، عادی و ملالآور شود و ما هر بار که آن عمل لذتبخش را تکرار میکنیم در جستوجوی تجربه نخستین لذتی هستیم که برای همیشه در زمان از دسترفته است. آنچه این عمل لذتبخش را به نابودی میکشد، زمان است و مرگ بهدلیل خارجشدن از قلمرو زمان، بر بلندای قله لذت ایستاده است.
مردم دست و پازدن محکوم در بالای چوبه دار را نگاه میکنند؛ چرا که مرگ امری لذتبخش و جذاب و دیدنی است. انگار بهخود میگوییم: حالا که من جرأت مردن – خودکشی – ندارم، بگذار تا با تماشای واقعه تکرارنشدنی مرگ «دیگری» از این لذت بهرهمند شوم. مردن این آدم یک لذت تکرارنشدنی است، دوست دارم از دیدن آن لذت ببرم.
روزنامه اطلاعات- 8 شهریور 1312