دوستی زن جوان و مرد همسایه با قتل شوهر پایان یافت
نامهای برای گمراه کردن پلیس
زن جوان پس از اجرای سناریوی قتل شوهرش تلاش کرد تا با نوشتن نامهای، پای افراد دیگری را به پرونده باز کند، اما تیزبینی قاضی جنایی و مأموران پلیس راز او را فاش کرد. به گزارش همشهری، چهارشنبه گذشته با پیدا شدن جسد مردی در بیابانهای جاده کلات در مشهد، قاضی کاظم میرزایی، کشیک جنایی مشهد و تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی، راهی آنجا شدند. جسد متعلق به مردی حدودا 40ساله بود و بررسیهای اولیه از این حکایت داشت که به ضرب گلوله سلاح شکاری به قتل رسیده است. کسانی که جسد مقتول را پیدا کرده بودند، همسر و اعضای خانوادهاش بودند. زن جوان میگفت: شوهرم صبح امروز برای انجام کارهایش از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. با گذشت زمان نگرانش شده بودم تا اینکه وقتی به خانه مادرم رفته بودم که برای پیدا کردن شوهرم از آنها کمک بگیرم، نامهای را در حیاط خانه دیدم. نامه را فرد ناشناسی نوشته و عنوان کرده بود که شوهرم را بهخاطر اختلافاتی که داشتهاند به قتل رساندهاند و جسدش را در بیابانهای جاده کلات انداختهاند. برای همین راهی آنجا شدیم تا اینکه جسد او را پیدا کردیم و به پلیس زنگ زدیم. نامهای را که زن جوان به آن اشاره کرده بود، برادر مقتول هم دیده بود. او که با برادرش باجناق هم بود، حرفهای زن جوان را تأیید کرد و گفت که به محض دیدن نامه مرموز به اینجا آمدهاند و با کمک همسر مقتول، جسد برادرش را پیدا کردهاند.
قاضی میرزایی با دیدن نامه و شنیدن حرفهای خانواده مقتول به همسر او مشکوک شد؛ چرا که داخل نامه هیچ نشانی درستی از محل رها شدن جسد وجود نداشت و از طرفی محل پیدا شدن جسد، جایی دورافتاده بود و اینکه در تاریکی شب چطور همسر مقتول توانسته جسد شوهرش را در بیابان پیدا کند، عجیب بود. قاضی جنایی به پرس و جو از زن جوان پرداخت و او این بار توضیح داد که: « وقتی به بیابان رسیدیم، متوجه بویی عجیب شدیم. انگار بوی جسد میآمد. به همین دلیل رد بو را گرفتم تا اینکه جسد شوهرم را پیدا کردیم.» توضیحات زن جوان شک قاضی و مأموران پلیس را بیشتر کرد. چرا که تنها چند ساعت از جنایت گذشته بود و هیچ بویی در آن بیابان به مشام نمیرسید. به همین دلیل زن جوان بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شد و پس از چند ساعت بازجویی راز جنایت را فاش کرد. او گفت: از مدتی قبل همسایهای داشتیم که به من، نظر داشت. وقتی شوهرم به این ماجرا مشکوک شد، خانهمان را عوض کردیم، اما مرد همسایهمان همچنان برایم مزاحمت ایجاد میکرد. روز حادثه من و شوهرم تصمیم گرفتیم برای تفریح از شهر خارج شویم، اما در بین راه متوجه شدم که مرد همسایه ما را تعقیب میکند. وقتی به منطقهای بیابانی رسیدیم و برای خوردن چای توقف کردیم، ناگهان سر و کله مرد همسایه پیدا شد و با اسلحه به همسرم شلیک و بعد هم فرار کرد. با اعترافات زن جوان، مرد همسایه دستگیر شد، اما او اعتراف کرد که با همدستی این زن، شوهر او را به قتل رسانده است. او گفت: من و زن جوان با هم رابطه دوستی داشتیم تا اینکه شوهرش شک کرد. این رابطه حتی پس از نقل مکان کردن آنها هم ادامه داشت تا اینکه این اواخر، زن جوان میگفت که شوهرش ماجرا را فهمیده و از من خواست که او را به قتل برسانیم. به همین دلیل روز حادثه نقشه کشید که به بهانه تفریح شوهرش را به بیابانهای اطراف مشهد بکشاند و وقتی به محلی خلوت رفتند، من هم راهی آنجا شدم و با شلیک گلوله، شوهر او را به قتل رساندم. با اعترافات این مرد، قاضی جنایی برای هر دو متهم قرار بازداشت صادر کرد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.