
پینوکیوی طبقه چهارم

فرزام شیرزادی ـ داستاننویس و روزنامهنگار
اسمش را گذاشتهایم «پینوکیو». نمیداند این لقب را بهش دادهایم. همسایه طبقه چهارم است. آپارتمانی که در آن زندگی میکنیم چهارطبقه دوواحدی دارد. همسایه طبقه چهارم خسارت چندانی به بقیه نمیزند. فقط گاهی خاطر همسایه کناریاش را که پارکینگهایشان بغل هم است مکدر میکند. دستفرمانش طوری است که نصف جای پارک همسایه بغلی را میگیرد. وقتی آخر شب و گاهی نصفشب همسایه کناری سر میرسد باید ده دوازده دقیقه معطل شود، عقب و جلو کند. بعد پارک کند و برود سر خانه و زندگیاش. همسایه طبقه چهارم زن سی و هفت هشت سالهای است که میگوید شوهرش دائمالسفر است و مدام اروپا میرود و از آنجا آمریکا میرود و آفریقا و شرق دور و بعد هم دور میزند و برمیگردد ایران. همسایه طبقه چهارم دروغ زیاد میگوید. بدون ضرورت دروغ میگوید. چندبار گفته که ماشین شوهرش بیامو730 است و خودش هم «اسپورتیج» دارد ولی هنوز کسی او را جز با پژو 206آبیمتالیک با ماشینی دیگر ندیده. همین چند وقت پیش به همسایه طبقه سوم گفته بود دوماه خانه نیست و میرود اروپاگردی. بعد از یک هفته صدای دامبولودیمبول ضبطش همسایه کناری را از کوره در برده بود و چون شوهرش هم انگار در سفر خارج بوده همسایه طبقه سوم از دست به یقه شدن صرفنظر میکند و با وساطت مدیر عصبانی اما خوشروی ساختمان ماجرا ختم به خیر میشود.
همسایه طبقه چهارم میگوید روزی یک پاکت و نیم سیگار میکشد. وقتی این را میگوید پشت چشم نازک میکند و طوری فیگور میگیرد که انگار «ویرجینیاوولف»(1) است. در خیالش به اروپا و دور جهان سفر میکند و مدام به همه دروغ میگوید. دروغ پشت دروغ. به همسایه طبقه اول گفته بود شرکت خصوصی واردات و صادرات دارند. بعد از چند وقت یادش رفته بود چه گفته و به یکی دیگر گفته بود شوهرش نماینده شرکت «پلیکوتیوِتا» در ایران است که بهترین روغنهای درجه یک خوراکی و غیرخوراکی را از ژاپن و اروپا وارد میکنند. یکبار هم گفته بود خانه هشتاد متریاش را تو مرکز شهر یک میلیارد و دویست میلیون خریده و همه پولش را از یکی از حسابهایش داده و این پولها اصلاً برایش پول نیست.
همسایه طبقه چهارم جا و بیجا خالی میبندد. درباره هر موضوع بیاهمیت و کماهمیتی چاپ و چله و چاخان سر هم میکند. پینوکیوی طبقه چهارم بیشتر از همه خودش عذاب میکشد. دروغهایش آسیب چندانی به دیگران نمیزند؛ دستکم به همسایهها. اما همیشه فکر میکند دیگران هم دارند بهش دروغ میگویند.
پانوشت:
ویرجینیا وولف: (1882ـ1941) رماننویس و مقالهنویس مطرح آمریکایی.