قصه شنیدنی شکلگیری هیئت بنتالزهرا س به همت یک هممحلهای
در این خانه هیچوقت بسته نمیشود
رابعه تیموری_ خبرنگار
وقتی وارثان مرحوم جمشیدی از آنها خواستند در هیئت فقط به عزاداری و مولودیخوانی بپردازند و نیازمندان برای دریافت کمک به هیئت مراجعه نکنند، حاجقاسم رضایت نداد و گفت: «اگر اجازه جمعآوری کمک برای مستحقان را نداشته باشیم، نمیخواهیم در اینجا عزاداری کنیم.» حاج «قاسم قیاسی» 3سال پیش به رحمت حق رفت، اما همسرش «ربابه خلیلنژاد» در هیئت «بنتالزهرا(س) جنوب غرب» را به روی نیازمندان باز نگه داشته است. در این هیئت برای بانوان محله مقدم، دورههای آموزشی برگزار و در کنار برگزاری مراسم سوگواری ائمه(ع)، جشن هم در اعیاد و مناسبتها گرفته میشود.
کمتر پیش میآید در کوتاه و آهنی هیئت انتهای بنبست شهید نورانی بسته باشد. در هر ساعتی از روز از مقابل این در باریک و قدیمی بگذری، صدای بانوان و کودکانی را میشنوی که برای شرکت در کلاسهای آموزشی هیئت جمع شدهاند. همیشه هم ربابهخانم با چهره گرم و مهربانش گوشه هیئت نشسته و در حالی که از سؤال و جواب شاگردان و استاد کلاس لذت میبرد، مشغول راست و ریسکردن رخت و لباسهای جمعآوری شده برای نیازمندان است. ساختمان نقلی و قدیمی هیئت بنتالزهرا(س) جنوب غرب، روزگاری منزل استیجاری آقامحمود، پسر جانباز ربابهخانم و حاج قاسم بود. «ربابه خلیلنژاد» میگوید: «وقتی صاحبخانه میخواست خانه را بفروشد، پسر و عروسم ماشین و طلا و هر چیز باارزشی که داشتند، فروختند تا آنجا را بخرند و از یک عمر خانه به دوشی آسوده شوند. آن زمان مراسم هیئت بنتالزهرا(س) در باشگاه ورزشی برگزار میشد که مرحوم جمشیدی مالک آن بود.»
خانهای که وقف هیئت شد
مرحوم جمشیدی میدانست حاجقاسم منزلش را وقف نیازمندان محل کرده تا بدون شرم و حیا در آن را بزنند و دوست داشت این راه و روش را در باشگاه او هم ادامه دهد. این کار انجام شد و ربابه خانم هم گوشه باشگاه را مرکزی آموزشی کرد و انواع دورههای قرآنی و فرهنگی را در آن راه انداخت. ولی پس از آنکه جمشیدی از دنیا رفت، وارثانش از حاجقاسم خواستند فقط مراسم سوگواری سیدالشهدا(ع) در هیئت برگزار شود. خلیلنژاد میگوید: «حاجقاسم معتقد بود هیچوقت نباید در هیئت بسته باشد و کسی که خودش را هیئتی و پیرو راه امام حسین(ع) میداند، باید از حال همسایه و هممحلهایهای نیازمند و گرفتارش باخبر باشد. آن سال در حالی که به ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) وقت زیادی نمانده بود، حاجقاسم به هر دری زد، نتوانست محل تازهای برای هیئت پیدا کند. بالاخره پسر و عروسم تصمیم گرفتند این خانه را که پس از سالها اجارهنشینی خریده بودند، وقف هیئت بنتالزهرا(س) کنند و خانواده چهارنفری آنها در تنها اتاق خالی منزل ما ساکن شوند.»
روزشمار مناسبتهای مذهبی
ربابهخانم چند دهه از خدا عمر گرفته و دیگر قوت روزهای جوانیاش را ندارد، ولی هنوز هم خودش در پشتبام خانه کوچک و قدیمیاش آشپزی و پختوپز سفره احسان هیئت را انجام میدهد. به قول او برنامههای هیئت بنتالزهرا(س) تقویم مناسبتهای مذهبی است. در این هیئت مناسبتهایی مانند میلاد ائمه(ع)، پیوند حضرت علی(ع) و بانو زهرا(س) جشن گرفته میشود. این خوشذوقی او باعث میشود دختران جوان محله هم با اشتیاق در مراسم هیئت شرکت کنند.
چهره
آشنایی با «علی اکبری» که پای ثابت بسیاری از برنامههاست
سخنران خردسال «بلورسازی»
لحن و شیوه ادای کلماتش پخته و جاافتاده است. به خوبی هم میداند کجا و چطور باید از حرکات دست و فیزیک صورتش برای تأثیر در شنونده استفاده کند. «علی اکبری» حافظهای اعجابانگیز دارد. او از زمانی که کودکی 4، 5ساله بود، به جای آنکه مثل همسنهایش از پدر و مادر کتاب نقاشی، شعر، قصه یا لوح فشرده موزیکال کودکانه بخواهد، به شنیدن سخنرانیهای مذهبی علاقه نشان میداد. با دقت زیاد به سخنرانیهای تلویزیون گوش میداد و در نهایت تعجب دیگران، متن سخنرانیها را کلمه به کلمه و با لهجه و آهنگی شبیه سخنران تکرار میکرد. اوایل این کار برایش جنبه سرگرمی داشت، اما کمکم علاقهمند شد معنی مطالبی را که میشنود، بیشتر بداند. گاهی هم به محل کار مادرش در خانه سلامت محله بلورسازی میرفت و وقتی پیشامدی رخ میداد، با همان گویش شیرین و خاص کودکانهاش، مطالبی را که درباره آن موضوع در سخنرانیها شنیده بود، نقل میکرد. این روش موعظه و سخنرانی علی برای بسیاری از بانوانی که عضو خانه سلامت بودند، شیرین و جذاب بود و در مناسبتهای مختلف از او میخواستند برایشان سخنرانی کند. او اکنون کودکی 11ساله است که از حافظه اعجاب انگیزش برای انتقال و روایت مفاهیم دینی نقل شده از بزرگان استفاده میکند و به خوبی میتواند مفاهیم مطرحشده در موعظههای مذهبی را بیان کند. او با شرکت در اردوهای زیارتی و سیاحتی اعضای سرای محله بلورسازی هم، در طول مسیر برایشان سخنرانی میکند.