سقف بلند ساده بسیار نقش
محمد حسن طالبیان؛ معاون میراث فرهنگی
آنکه پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد (حافظ)
موضوع معماری و توجه به آن در کشور ما از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا: نخست ایران دارای یکی از کهنترین تمدنهای جهان است و معماری ازجمله مهمترین مظاهر تمدن به شمار میآید. دوم تنوع موجود در طبیعت، فرهنگ، اقوام و تاریخ کشور ما موجب ایجاد گونه گونیهای فراوانی در عرصه این دانش شده است که میتواند مورد توجه علاقهمندان، متخصصان و حرفهمندان حوزه فرهنگ و تمدن باشد. سوم معماری ازجمله کاربردیترین هنرهای انسانی است. معماری جلوهگاه زندگی است. به قول شادروان استاد محمدکریم پیرنیا: «معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هرجای دیگر، آرایش معماری همواره بهدست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که معماری را پی میریخته است.». چهارم: معماری بارزه کالبدی تمدن است و با توجه به اینکه وقوع و بروز تمدن امری بطئی و تدریجی است توجه به معماری میتواند گویای سیر تحول و تکامل تمدن هر کشور باشد. پنجم: معماری ایرانی در ذات خود دارای 2بخش صورت (ظاهر) و باطن (معنا) است و هر یک از اینها خود واجد ارزشهای قابل ادراک بوده و اگر چه ظاهر معماری ایران بسته به زمان و مکان تغییر کرده لیکن باطن و معنای آن در طول زمان و مکان ثابت مانده است؛ بهعنوان مثال ارزشهای معنایی و محتوایی در معماری ایرانی نظیر درونگرایی، در ظاهر بوشهر با یزد و ماسوله متفاوت است، اما معنای درونگرایی در این آثار، ثابت و قابل ملاحظه است. ششم: معماری ایرانی ارتباط مستقیمی با باورها و اعتقادات آفرینندگان آنها دارد و در واقع باورهای فرهنگی از یک سو و معنویت موجود در عرفان ایرانی موجب شده است تا معماران این سرزمین کیمیاگری کرده، بناهایی را بیافرینند که علاوه بر رفع نیازهای زمانه، جذابیتها و جلوههای قدسی در آن متجلی شود.
نگاهی به سیر تحول معماری تاریخی - فرهنگی در ایران نشانگر آن است که معماری ایرانی دارای حرکتی تکاملی است. هر دوره ضمن احترام به گذشته و حفظ ارزشهای آن، با خلاقیت ارزشهایی به آن افزوده است. نمونههای مختلف ازجمله مسجد جامع اصفهان یا محرابهای چندلایه از دورههای مختلف موید این جهانبینی است. سیری مداوم و تدریجی که با برخورداری از اصول و مفاهیم مشخص، طی تاریخ طولانی خود، آفریننده معانی و مصادیق متنوعی بوده است که هر یک دارای اهمیت قابل توجهی است. اصول، معانی و مفاهیم مذکور ریشه در باورها، فرهنگ و طبیعت این سرزمین دارد. اما طی یکصد سال اخیر معماری در ایران در ظاهر و باطن خود دچار تغییراتی بنیادین شده است و این خود ناشی از تحولاتی است که وقوع آنها دارای حرکتی شتابان و گسترده بوده و ذات معماری ایرانی را برای عموم افراد جامعه و متخصصین این حرفه نامفهوم کرده است.
بدون تردید بخش عمدهای از مشکلات و عوامل مؤثر در نابسامانی و آشفتگی در ساخت و سازهای معاصر، ریشه در بیتوجهی به پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران دارد. آنچه در صد سال گذشته اتفاق افتاده است سقوط بناهای احداث شده از مرتبه معماری به مرتبه ساختمان و سرپناه است.دوچنانچه به اختصار معماری را دانش سازماندهی فضا برای ساماندهی به جریان زندگی بدانیم آنگاه در خواهیم یافت که معماری بهعنوان لباس زندگی و تعالیبخش کرامات انسانی در حقیقت امری فرهنگی و نرمافزاری است و در ارتباط با ویژگیهای انسانی چه از نظر کالبدی و فیزیکی و چه از نظر ادراکات و احساسات او معنا و کاربرد مییابد. دکتر سیدحسن نصر در مقدمه کتاب حس وحدت میگوید: «اشکال و عملکردها، چیزی بیش از تمهیدات صناعتی صرف هستند؛ هرچند که همیشه عملکردی معمارانه دارند، اما در فراسوی عملکردشان که نظمی مادی دارد، واجد عملکردی دیگر با اهمیتی فزونتر هستند که همانا یادآوری اصول معنوی به انسان از طریق جنبه نمادینشان است.»
و این، همان گمشدهای است که در ساخت و سازهای معاصر شاهد آن هستیم؛ بهعنوان مثال در باور و خاطره ذهنی اکثر مردم سرزمین ما، حیاط خانه، محلی مصفا برای آسودن در سایهسار درختان، استماع ترنم آب جاری آمیخته با صدای دلانگیز پرندگان، استشمام عطر خوش گلها و شکوفهها، بوی سبزه، بوی باران بوی خاک، رویت زیباییهای مهر و ماه، پرواز پروانهها، مشاهده آسمان آبی و ابر سپید و... مکانی برای غوغای بازیهای کودکانه و هنرنمایی بانوان در کانون گرم خانواده است. اما در ساختوسازهای امروزی جای چنین فضایی در کجاست؟ انسان جزئی از طبیعت است. ارتباط و تعامل او با طبیعت در کجاست؟ کدام ارزش پایدار در معماری ایرانی در دوره معاصر مورد توجه و عنایت قرار گرفته است؟ روز سوم اردیبهشت که در میان معماران ایران بهعنوان روز معماری مرسوم شده است، مجال آن است تا بیش از پیش نسبت به این مقول و مظهر فرهنگ و تمدن حساس بود و نسبت به حال آینده آن خود را مسئول بدانیم. بهنظر میرسد که ما هماکنون نیازمند توجه به معماری به معنی واقعی آن هستیم. ما نیازمند احیای فضاهای دلانگیز، مصفا و انساندوست هستیم. در دوره پرآشوب و فتنه امروز، معماری بیش از هر زمان دیگری نیاز بهمعنا و فضاهای معنایی دارد. بازیابی و عرضه مصادیق امروزی از بهارخواب، تالار، شاهنشین، مهتابی، حیاط و... برای کاستن از آشفتگیهای درونی و اضطرابهای روزافزون امری ضروری است. حفظ کرامت و تعالی انسان، در سایه توجه به اشارات و بشارات الهی میسر است. آیا شما نیز جای خالی آسمانههای منقش، بازیهای نور و سایه، تابش مهتاب از ورای آبگینههای الوان ارسیها و در پنجرههای پنجدریها را در زندگی خود احساس میکنید؟ یا شما نیز همانند شاعر معاصری که سرود: جز خندههای دختر دردانهام بهار / من سالهاست باغ و بهاری ندیدهام/ وز بوتههای خشک لب پشتبامها جز زهرخند تلخ چیزی ندیدهام / و یا آن که سرود که اهل کاشانم. اما، شهر من کاشان نیست! شهر من گم شده است! دچار احساس عدمارتباط معنوی با معماری و شهر خود شدهاید؟ احیای چنین فضاهای خاطرهانگیز و منطبق با ویژگیهای ذاتی و کرامت انسانی مبتنی بر فرهنگ و تاریخ سرزمین ما درگرو اراده جمعی، مسئولیتپذیری همگانی، توجه به مفاهیم عمیق و تجربههای طولانی معماری ایرانی است. حفاظت از بافت تاریخی - فرهنگی شهرها، حفظ و احیای بناهای ارزشمند و فضاهای بااهمیت شهری و یادمانهای معماری بهعنوان الگوهای تاریخی نهتنها حفاظت از ثروت نسلها و هویت فرهنگی است، بلکه شاهد عینی و ملموس برای معماران و متخصصان برای تداوم ارزشهای پایدار است. تکرار تجربه زندگی باکیفیت در این فضاها و بناها و البته تلاش برای کشف ارزشهای پیدا و پنهان آن و اقدام به تداوم این ارزشها همراه با خلاقیت نسلها در قالب نیازهای امروز، تنها با مسئولیتپذیری و پشتوانه توانمندیهای معماران متصل به ارزشهای فرهنگی سرزمینی، فرهیختگان، متخصصان و حرفهمندان میسر است. به امید روزی که همه معماران و دستاندرکاران معماری و شهرسازی خود را به درخت تنومند تاریخ و فرهنگ ایرانی متصل کرده و معماری ایرانی را در تداوم تاریخ جاودان سازند.