گپوگفت با سعید معیدفر جامعهشناس درباره شوخیهای مردم با ویروس کرونا
شوخی میکنم، پس هستم
چرا واکنش جامعه در مقابل فاجعه، طنز و شوخی است؟
نگار حسینخانی_خبرنگار
اول همهچیز جدی بود، بعد کمکم با جدیها شوخی شد، و حالا دیگر به هیچچیز چندان جدی نمیتوان فکر کرد. این حتما تجربه جمعی همگی ماست. گاهی اتفاقات و فجایع آنقدر سنگین است که توان برخورد جدی و کنشگری را از انسانها سلب میکنند. گاهی هم یک شوخی آنقدر جدی میشود که نمیتواند شمایل خود را برای همیشه حفظ کرده و همانگونه باقی بماند و با شوخیهایی که از هر یک از ما سر میزند قابل تحملتر بهنظر میرسد. اما سؤال اینجاست؛ چرا با فجایع شوخی میکنیم؟ این رفتار قرار نیست در این گزارش مدح یا ذم شود. فقط قرار است دلایل بروز چنین رفتارهایی میان هر یک از ما پرسیده و واکاوی شود. از اینرو با سعید معیدفر، جامعهشناس صحبت کردهایم و دلایل بروز چنین رفتاری را در جامعه از او پرسیدهایم. دلیل اینکه چرا با بروز اتفاقات اخیر، خصوصا تازهترین آن، شیوع ویروس کووید-19 یا کرونا، که منجر به مرگ بسیاری و قرنطینه بیشتر مردم دنیا شده، شوخی میکنیم؟
سهم من از فاجعه
وضعیت کنونی جهان و اعمال قوانین سختگیرانه چون قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی باعث شده بخش بزرگی از فعالیتهای کشورها محدود و خانگی شود. ازجمله مدارس و دانشگاهها که همچنان در تعطیلی بهسرمیبرند و کلاسهای خود را به شکل مجازی برگزار میکنند. اما این تصمیم برای همه تأثیر یکسانی بهدنبال نداشته و باعث شده همه فضاهای آموزشی با خانه مقایسه شوند و گاه خندهدار بهنظر برسد. مثلا دانشآموزی در توییتر خود مینویسد: «تو کلاس مجازی میخواستم با رفیقم حرف بزنم، نمیشد. به بهونه تراش کردن رفتیم کنار سطل آشغال ویندوز حرف زدیم.» یا یک دانشجو توییت کرده: «خداییش کلاس مجازی خیلی خوبه، واقعا نمیشد رو اون صندلیهای پلاستیکی دانشگاه راحت خوابید، الان استاد داره درس میده منم اومدم اینور زیر پتو راحت میخوابم، دست کرونا و مسئولین درد نکنه.» اما چرا ما با بحران شوخی میکنیم؟ سعید معیدفر، جامعهشناس در اینباره معتقد است: «از آنجایی که مردم امکان کنشگری دیگری ندارند، به شوخی و طنازی پناه میبرند. اگر مردم احساس کنند که میتوانند درباره مشکلات پیش آمده و حل مسائل در جامعه نقش و سهمی داشته باشند، ممکن است موضع متفاوتی پیش بگیرند. اما چون مردم نقشی در حیات اجتماعی و اقتصادی خود ندارند، و فقط در فضای شخصی و محدود خانوادگی میتوانند نقشآفرین باشند، یا به بیتفاوتی میرسند، یا به ناچار برای ایفای نقش نسبت به اتفاقات پیش آمده واکنش طنز نشان میدهند». این البته در حالی است که بعضی دولتها مانند امارات متحده عربی در دستورالعملی هر نوع مزاح و شوخی درباره شیوع ویروس کرونا را داخل کشورش ممنوع و جرم اعلام کرده است.
نمایش فکاهی مسئولان
معیدفر معتقد است فاصلهگذاری اجتماعی و در خانه ماندن همان نقشی نیست که اکنون به مردم محول شده بلکه خود به نوعی یک شوخی است؛ «این بیتوجهی به نقش محوله به مردم است چون به آنها اجازه نمیدهد نقشآفرین باشند. بیتوجهی به نیازهای مردمی و صرفا محول کردن نقش به آنها این فاصلهگذاری را به شوخی بدل کرده. بیتوجهی به لوازم مورد نیاز در اجرای چنین طرحی برای مسئولان روشن است چون منجر به مشارکت مردمی نمیشود. از اینرو دولت برنامه فاصلهگذاریاش را در تعطیلات نوروز تدارک میبیند و روی برنامههای مردم برنامهریزی میکند. توجه داشته باشیم که یک دورهگرد نمیتواند با توجه به نیازهایی که برای معاش دارد، چنین نقشی را بهعهده بگیرد. درصورتی که دولت شرایط لازم را تدارک دیده بود و از مردم میخواست همراهی کنند حتما نتایج متفاوتی داشت. تا اینکه دولت روغن ریخته را نذر امامزاده کرده و از تعطیلات مردم برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند، این کمکی به همراه شدن مردم نخواهد کرد.»
به زعم او با این وضعیت مسئولان پردهای فکاهی را به نمایش گذاشتهاند. در اصل در جامعه به تعطیلی بخشهایی تأکید میشود و بخشهایی اصلا درنظر گرفته نمیشود. این وضعیت باعث خنده و شوخی مردم میشود و چندان آن را جدی نمیگیرند. در اصل بینقشی و بیتأثیری مردم در جامعه باعث شده تا در رودررویی با گرفتاریهای بزرگ به فضای جوک و شوخی نزدیک شوند تا واقعیتی که آنها را به فعالیت دعوت میکند.
«یک مقام آلمانی زیر فشار بحران کرونا خودکشی کرد. بابا تا شنبه صبر میکردی همهچی عادی میشد.» شاید ساختن شوخیهایی از این دست نیز در چنین فضایی قابل بررسی باشد.
بازگرداندن نقشها به مردم
کارمندی در توییتر خودش نوشته بود: «بعد از قرنطینه باید ساعت رسمی کشور رو 6ساعت بکشن عقب تا خوابمون تنظیم بشه.» واکنش به اتفاقات جدید میتواند فضاهای تازهتری را در شوخیها ایجاد کند. معیدفر میگوید: «مردم از گذشتههای دور در مقابل اتفاقات طبیعی و غیرطبیعی موضع متفاوتی برای خود انتخاب میکردند. روزگاری به جادو روی میآوردند و حالا با کمک علم به دانش پناه میبرند. اما وقتی متوجه میشوند حل مسائلی که بهعهده کارشناسان و دانشمندان است، بهدرستی انجام نمیشود، برای مواجهه با مشکل ذهن خود را با جدی نگرفتن آرام میکنند». بهعبارت دیگر اتخاذ رویکرد طنازانه و شوخی با مسائل، نوعی کنشگری است؛ واکنش به بیتأثیری، ناهماهنگی در تصمیمگیریها و بیمدیریتی.
جامعهشناسان معمولا واکنشها را متعدد میدانند. گاهی واکنشها به شکل شورش و نافرمانی خود را نشان میدهد و گاهی مردم با شوخی خود را تخلیه میکنند. سعید معیدفر میگوید: «مسئولان باید خیلی خوشحال باشند که تخلیه فشارهای روانی مردم ایران با شوخی است. یعنی به جای اینکه اوضاع را خرابتر و آشفتهتر کنند، برای توجیه خود خشمشان را بهگونه متفاوتی برطرف میکنند. با این حال نباید بهراحتی از کنار این نوع بروز خشم گذشت. چون این واکنشها نشانه است و میتواند در آینده اثرات تلخ و مخربی داشته باشد. به این نشانهها باید در حکم هشدار نگاه کرد. هشدار به اینکه حال جامعه و کشور خوب نیست. باید تصمیمات اساسی و بنیادین با مشارکت مردم گرفته شود. باید نقشآفرینی را به مردم بازگرداند. نباید مردم را در حاشیه نگه داشت. چون در آینده میتواند تبعات وخیمی داشته باشد. آن زمان دیگر کاری از دست کسی ساخته نیست».
سعید معیدفر جامعهشناس:
بیتوجهی به نیازهای مردمی و صرفا محول کردن نقش به آنها این فاصلهگذاری را به شوخی بدل کرده. بیتوجهی به لوازم مورد نیاز در اجرای چنین طرحی برای مسئولان روشن است چون منجر به مشارکت مردمی نمیشود