نیاز به انسجام و اعتماد اجتماعی داریم
سعید معیدفر؛ جامعهشناس
برای بررسی اینکه بدانیم چرا در کشور ما مدیریت واحد قوی و کارگشایی نتوانست شکل بگیرد و از روزهای اول تاکنون شاهد تغییر مداوم تصمیمات و حرفها از سطح بالای حاکمیت تا سطوح اجرایی هستیم باید ابتدا نگاهی بیندازیم به وضعیت دوکشوری که امروز بالاتر از ما، بیشترین آمار مبتلایان به ویروس کرونا را دارند؛ یعنی کشورهای چین و ایتالیا. من ابتدا میخواهم این دو کشور و وضعیتشان را از وضعیت کشور خودمان جدا کنم؛ چون هم چین و هم ایتالیا هیچگاه دچار تصمیمات غلط یا تحلیل اشتباه مدیریت در سطح کلان نشدهاند. همانطور که میدانیم کشور چین ناخواسته با بیماریای مواجه شد که ویروسش هنوز ناشناخته بود، پس تا آمد سطح شیوع این بیماری را مهار کند صدمات زیادی دید اما از زمانی که بیماری و ویروس کرونا را شناخت بسیار موفق عمل کرد و امروز شاهد کنترل آن در این کشور پرجمعیت و پهناور هستیم. از نشانههای عملکرد موفق مدیران کشور چین همین بس که از همهگیری آن در این کشور جلوگیری کردند و نگذاشتند بیشتر از چند استان، درگیر آن شوند. کشور دیگر ایتالیاست که این کشور هم چون از قبل گردشگران زیادی داشت آلودگی با سطح گستردهای وارد این کشور شد اما در مدیریت، مشابه چین رفتار کرد. کشورهای دیگر هم وقتی شدت و سرعت شیوع کرونا را دیدند به سرعت تمام ورودیهای کشور خودشان را با اخذ تدابیر ویژهای در بالاترین سطح کنترل کردند و همه تلاششان این بود که از هجوم یکباره ویروس جلوگیری کنند؛ اما سؤال این است در کشور ما چه اتفاقی افتاد؟ چه شد که تقریبا اکثر کشورها توانستند تا حدزیادی با تدبیر در مقابل شیوع گسترده این بیماری در کشورشان بایستند اما در کشور ما تا به امروز 31استان (همه استانها) درگیر هستند؟ خب تقریبا همه ما میدانیم وقتی پروازها به چین محدود شده بود متأسفانه با بیتوجهی به جان مردم، در همان روزهای ابتدایی، پروازهای زیادی از ایران به چین و برعکس استمرار پیدا کرد و آلودگی به شکل گسترده وارد کشور شد. حالا سؤال دیگر این است که مسئولین و مدیران ما در مواجهه با این ویروس چه کردند؟ پاسخ روشن است. درروزهایی که ویروس کرونا کاملا شناخته شده بود و همه مسئولین جهانی(غیر از ترامپ) با جدیت با آن روبهرو شدند ما اهمال کردیم و حتی در بازنمایی اخبار آن 2هفته یا بیشتر تاخیر کردیم. سپس با روشن شدن ورود ویروس کرونا و آگاهی مدیران از آلودگی شدید یکی از استانها، بحث قرنطینه را به تأخیر انداختیم. حالا چه شده که الان مدتی است مسئولین پس از مدتها اهمال، قضیه را جدی گرفتهاند میشود دلایل متعددی را برایش ذکر کرد؛ دلایلی که شاید آنها را نسبت به آینده اعتمادعمومی در کشور نگران کرده است. خب همه ما میدانیم که تقریبا 10سالی است که حاکمیت وارد یک رابطه شکننده با بخشی از مردم شده است. قهر و شکاف در این سالها افزایش داشته و هر بار که موجبات نوعی آشتی پیش آمده، باز رفتارهای اشتباهی این اعتماد را از بین برده است. به اعتقاد من در 10سال گذشته، هر سال این شکاف با مدیریت بد و اشتباه وقایع مختلف بیشتر شده است. ما میدانیم انتخابات ریاستجمهوری سال 96 میتوانست این شکاف را پرکند اما با وجود اعتمادی که مردم به نتایج آن انتخابات داشتند با این حال از سال 96 تقریبا به دلایلی بیتوجهی زیادی به انتظارات جامعه انجام شد و قولها و وعدههای فراوانی داده شد که تقریبا هیچکدام جامهعمل نپوشید. بنابراین از سال 96با یک قهر مستمر مواجه شدیم که واقعا امکان بازگشت از این مسیر حالاحالاها میسر نیست. شما به ماجرای اعتراضات آبانماه و سپس ماجرای سرنگونی هواپیما و پس از آن نتایج مشارکت مردم در انتخابات اخیر نگاه کنید، متوجه این قهر مستمر خواهید شد. خب نتیجه این وضعیت و متأسفانه عدمپاسخگویی به نیازهای مردم بیاعتمادی را افزایش داده است. تنها درمان افزایش اعتماد در جامعه شفافیت است که متأسفانه این موضوع در کشور ما از نظر سیاسیون اهمیت چندانی ندارد و هربار هم از همین مسیر ضربه میخورند. شما ببینید چگونه عدمتوانایی در ایجاد یک ستاد قوی و منسجم برای مدیریت این بیماری در شبکههای اجتماعی هرجومرج ایجاد کرد و چه غارتهایی که صورت گرفت که مردم حتی نخستین نیازها برای تامین سلامت و امنیت جانیشان از جمله ماسک و موادضدعفونیکننده را نتوانستند برآورده کنند. در این وضعیت حتی شاهد وضعیت طنزگونهای در مدیریت حاکمیتی در راه مبارزه با کرونا هم بودیم و هستیم. بهطوریکه وقتی ستادی هشدار میداد در روزهای آینده وضعیت بدتر میشود یکی دیگر میآمد و میگفت از شنبه همهچیز عادی است! یا دیگری میگفت قرنطینه امری شکست خورده است اما بلافاصله دستگاهی دیگر به مردم هشدار میداد در خانه بمانند و ورودی شهرها بسته میشد. مردم همه این وضعیت را به چشم خود دیدهاند، پس دیگر به چه چیزی میتوانند امید داشته باشند. اگر تا دیروز جامعه ما در بحران معیشتی و اعتماد قرار داشت، امروز بحران امنیت سلامت هم به آن افزوده شده است. با وجود این، جا دارد بپرسیم از همه بلاها، کشور ما دیگر چه چیزی کم دارد؟
به هر صورت صحبت امروز من این است. این بحران و بحرانهای اینچنینی بیشتر از ستاد و... نیاز به انسجام و اعتماد اجتماعی و همکاری و همراهی دولت و ملت دارد. ما در این بحران متوجه شدیم که از هیچکدام اینها بهرهنمیبریم. ما نظام منسجم اداری نداشتیم و نداریم. ما در سطح سلامت و بهداشت دستاوردهای خوبی داشتیم و پزشکان و نظام سلامت از خودگذشتگی میکنند اما در مواجهه با این بیماری باید همه سرمایههای دولت و مردم به کارگرفته شود.