مدیریت ابربحران کرونا و بحران مدیریت
سیدحسین سراجزاده؛ رئیس انجمن جامعهشناسی ایران
شیوع کرونا تبدیل به یک بحران بزرگ جهانی شده و کشورهای زیادی از جمله ایران را درگیر کرده است. این ویروس تهدیدکننده زیست آدمیان، زندگی اجتماعی را بهشدت مختل کرده و به یک ابرمسئله و بلکه «ابربحران» اجتماعی تبدیل شده است. چنین مسائل و بحرانهای بزرگی را جز با استفاد از همه ظرفیتهای ملی و همکاری و همیاری مردم و نهادهای حاکمیتی نمیتوان مهار و کنترل کرد. در این بین حکومتها نقش و مسئولیت تعیینکنندهای برعهده دارند، زیرا مدیریت ظرفیت، تواناییها و منابع ملی برعهده آنهاست. بدون مدیریت درست و یک نظام حکمرانی خوب، هیچ جامعهای در حل مسائل اجتماعی کوچک و بزرگ توفیقی نخواهد داشت. جامعه ایران سالهاست که با مسائل اجتماعی متعددی دست به گریبان بوده و متأسفانه از عهده حل بسیاری از آنها برنیامده و تبدیل به مسائل مزمن، پردامنه و پیچیده شدهاند؛ مسائلی مثل فقر و بیکاری، حاشیهنشینی، اعتیاد، مسائل و آلودگیهای زیستمحیطی، ترافیک، تبعیضهای اجتماعی، فساد اداری و... در حدی گسترده شدهاند که در سالهای گذشته در کانون توجه نظام حکمرانی قرار گرفتهاند و درون نظام بوروکراتیک سازوکارهای ویژهای برای مقابله با آنها اتخاذ شد که باز هم نتیجه چندانی نداشت و آن مسائل و مشکلات به قوت گذشته باقی هستند. در نتیجه، میتوان گفت جامعه ما در مواجهه با مسائل و مشکلات اجتماعی با ناکارآمدی و بحران مدیریت روبهرو است؛ یعنی نظام مدیریتی به دلایل و عللی توان بسیج ظرفیتهای ملی برای حل مسائل اجتماعی و بهبود زندگی مردم را نداشته است.
در مواجهه با پیشگیری از شیوع ویروس کرونا هم این «بحران مدیریت» خود را نشان داده است. برداشت عمومی این است که برای پیشگیری از این بحران یا فاجعه ملی، پیشبینیهای لازم و تصمیمات درست و به موقع اتخاذ نشده، اطلاعرسانی کافی و شفاف نشده، و تدارک و آمادگی کافی برای جلوگیری از شیوع و درمان مبتلایان صورت نگرفته است. بر اساس یک نظرسنجی که در سطح شهر تهران انجام شده است، بیش از 80درصد از پاسخگویان، دولت را بهخاطر مواردی مثل کوتاهی در کنترل ورود مسافران از چین، قرنطینه نشدن قم در روزهای اول و مدیریت ضعیف در درمان مقصر میدانند. همچنین نزدیک ۷۰درصد، به آمار رسمی اعلامشده درباره مبتلایان و فوتیهای کرونا اعتماد ندارند. این مسئله و بحران مدیریت عوامل مختلفی دارد، اما بهنظر میرسد چند عامل تعیین کنندهتر باشند که میتوانند در 2دسته اصلی ذهنی و عینی قرارگیرند. مهمترین دلایل ذهنی عبارتند از: کمتوجهی به دیدگاههای علمی و کارشناسانه در مواجهه با مسائل و مشکلات اجتماعی و کم اهمیت دادن به مردم و نقش آنها در نظام حکمرانی. این دو عامل، ریشه بسیاری از کاستیهای دیگر مثل ایجاد محدودیت برای جامعه مدنی و حوزه عمومی و بیتوجهی به نظام رسانهای آزاد است. مهمترین علتهای عینی هم عبارتند از: وجود نیروها و نهادها و سازمانهای موازی که نهتنها هماهنگ نیستند بلکه گاه بهخاطر دیدگاهها و علایق متعارض، توان و انرژی یکدیگر را مستهلک میکنند و امکان تصمیمگیریهای درست وبهنگام را از نظام مدیریت کشور میگیرند. همچنین تنش و بحران در روابط خارجی و تحریم اقتصادی و بانکی، اقتصاد کشور را در بحران فرو برده و باعث شده جامعه و حکومت منابع اقتصادی کافی برای مواجهه با مسائل و مشکلات نداشته باشد. این شرایط، سرمایه اجتماعی حکومت را بهشدت فرسوده کرده است. مدیریت یک ابر بحران ملی نیازمند بسیج همه نیروهای اجتماعی و همراهی همهجانبه مردم است و این کار در شرایط افول سرمایه اجتماعی دشوار است. جامعه ایران ظرفیتهای معنوی و اخلاقی، بینشی و دانشی و اجتماعی و اقتصادی زیادی برای پایداری و گذر از بحرانهای پیشرو دارد. امید است نظام مدیریت و حکمرانی با اقدام عاجل و اصلاحات بنیادی برای برطرف کردن کاستیهایی که بدان اشاره شد، توانمندیهای خود را تقویت کند تا سرمایه اجتماعیاش ترمیم شود و با استفاده از ظرفیتهای ملی و به کمک مردم بحران مدیریت را پشت سربگذارد و ابربحران کرونا را با موفقیت مدیریت کند.