• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
پنج شنبه 22 اسفند 1398
کد مطلب : 96971
+
-

برزیل در مواجهه با یک تراژدی

یادداشت
برزیل در مواجهه با یک تراژدی


امیر حاج‌رضایی ـ کارشناس فوتبال

در همین ابتدا توصیه می‌کنم «رقص برزیل با شیطان» نوشته دیورزن را بخوانید با این امیدواری که این اسفند سیاه هرچه زودتر محو و روزگار نو برای ملت شریف ایران از راه برسد. «داماتا» انسان‌شناس مشهور بــرزیـلی نوشته‌ای دارد که خالق کتاب از قول او نقل می‌کند:
شاید فینال جام‌جهانی 1950بزرگ‌ترین تراژدی تاریخ معاصر برزیل باشد؛ چرا که شکستی دسته‌جمعی بود و با خود بصیرتی همگانی به همراه آورد؛ بصیرتی که محصول از دست دادن فرصتی تاریخی بود؛ چراکه این شکست در آغاز دهه‌ای رخ داد که برزیل در آن به‌دنبال اثبات خویش به‌عنوان ملتی با آینده‌ای شکوهمند بود. «باربوسا ناسیمنتو» دروازه‌بان برزیل در معرض اتهام‌های نژادپرستانه قرار گرفت و دهه‌ها بعد از آن با او مثل یک جذامی مطرود برخورد شد. باربوسا در سال2000 گفت: مطابق قوانین برزیل بالاترین مجازات 30سال حبس است اما حبس من تا امروز 50سال طول کشیده است. «کارلوس هیتورکین» رمان‌نویس برزیلی نوشت: آنچه در شانزدهم جولای1950رخ داد مستحق یادبودی ملی است؛ چیزی مثل آرامگاه سرباز گمنام.
این کتاب صرفا به مسائل فوتبال و شکست افسانه‌ای نمی‌پردازد، بلکه آن را «واترلو»ی می‌نامند که برای همیشه در حافظه تاریخی مردم برزیل می‌ماند که در 2جغرافیای متفاوت رخ می‌دهد؛ یکی در نزدیکی بروکسل در قلب اروپا و دیگری در ریودوژانیرو و در قلب کشوری که تا امروز پرافتخارترین تیم جهان است.
نویسنده به تحلیل جامعی می‌پردازد که حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برزیل را دربرمی‌گیرد و سیاستمدارهایی را تصویر می‌کند که خود در دوران زمامداری خویش یک تراژدی بودند. «رزن» به توازی خط فقر در کنار خط ابرسرمایه‌داران می‌پردازد و پارادوکس را در تاریخ معاصر برزیل جست‌وجو می‌کند، از همراهی «پله» با حاکمیت و تقابل «سوکراتس» فقید با دولتمردانی که با گفتمان‌شان به گسترش فقر و زاغه‌نشینی طبقه فرودست جامعه دامن می‌زنند. نویسنده به مخاطب خود تفهیم می‌کند که شناخت برزیل به فوتبال و قهوه کج‌اندیشی است. برزیل که با جنگل‌ها و رودخانه آمازون 20درصد از اکسیژن و 25درصد از آب شرب جهان را تامین می‌کند به ژرف‌اندیشی بیشتری نیاز دارد؛ همان کاری که نویسنده تلاش کرده تا در منظر جهانیان قرار دهد.این نوشته شاید قرابتی با روزهای سخت و سنگینی که در حال سپری کردن آن هستیم داشته باشد. زخم این بیماری هولناک وارداتی، زخم یک ملت است؛ چه آنها که درگیر شده‌اند و چه آنها که دور ماندند. «اکتاویوپاز» شاعر، نویسنده، دیپلمات و منتقد مکزیکی، نویسنده‌ای که سبک نوشتاری‌اش فراواقع‌گرایی «اگزیستانسیالیسم» است، در سال1990برنده جایزه نوبل شد. پاز معتقد است که عشق و زبان مشترک می‌توانند ابزاری را برای کسب و یگانگی و یکپارچگی در انسان پدید آورند.ما مردم با عشقی که به هم داریم و با زبان مشترکی که پیوندمان را تحکیم می‌‌بخشد، این اهریمن ناخوانده را نابود و امید را در قلب‌هایمان باور خواهیم ساخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید