عشق بیپایان فیروز به محیطزیست
کارشناسان: بهکارگیری شیوه مدیریتی اسکندر فیروز، الگوی مؤثر برای نجات از بحرانهای محیطزیستی است
اسدالله افلاکی_روزنامه نگار
نوشتن درباره شخصیتهای اثرگذار سهل و دشوار است. سهل از آن رو که میتوان به سادگی متنی درباره رخدادهای زندگیشان نوشت. اما دشواری کار از آن روست که نتوان حق مطلب را ادا کرد، بهویژه آنکه در مورد اسکندر فیروز، بنیانگذار سازمان حفاظت محیطزیست باشد. اسکندر فیروز اکنون درگذشته و طبیعت ایران همچنان وامدار زحمات اوست؛ زحماتی که در دوره حیاتش قدر دانسته نشد. او زندگی پر فراز و نشیبی را از سر گذراند. اما هیچگاه عشق به وطن و محیطزیست او را رها نکرد. فیروز میراث گرانبهایی در حفاظت از محیطزیست برجای گذاشت و کارشناسان محیطزیست میگویند، شیوه او در سازمان محیطزیست اگر ادامه مییافت، اکنون طبیعت و میراث طبیعی ایران یکی از حفاظت شدهترین عناصر طبیعی جهان بود.
برای شناخت فیروز و آشنایی با شیوه و مشی کاری او به سراغ 2 نسل محیطزیستی رفتیم. آنها درباره فیروز از ویژگیهایی گفتند که در دیگر روسای سازمان حفاظت محیطزیست کمتر نشانی از آنها پیدا میشود؛ ویژگیهایی که سبب شد نام فیروز در تاریخ محیطزیست به نیکی ماندگار شود.
از نگاه نسل اول محیطزیستیها
نسل اول محیطزیستیها کمشمارند؛ نسلی که توفیق داشتند با اسکندر فیروز کار کنند. حالا آنها خودشان هر یک به تنهایی وزنهای در محیطزیست کشور هستند. مهندس بیژن فرهنگدرهشوری یکی از آن نسل اولیهاست؛ کارشناسی که جهانی شدن ژئوپارک قشم یکی از خدمات ارزنده اوست. درهشوری درباره اسکندر فیروز میگوید: با شکلگیری کانون شکار و نظارت بر صید، منوچهر ریاحی و اسکندر فیروز 2شخصیت مهم این کانون بودند که مجله «شکار و طبیعت» را راهاندازی کردند. سال 1350 که سازمان حفاظت محیطزیست تاسیس شد، ریاحی از سازمان رفت و فیروز نخستین رئیس این سازمان شد. در واقع فیروز، سازمان شکاربانی را به محیطزیست تبدیل کرد.
این چهره برجسته محیطزیست میگوید: فروردین سال 50 در همان آغاز بهکار سازمان محیطزیست، فیروز را ملاقات کردم و وارد محیطزیست شدم. آنجا با دکتر هرینتون آمریکایی، دانش آموخته دانشگاه کلرادو، گفتوگو داشتم و احساس کردم با تبدیل سازمان شکاربانی به سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان بسیار مدرنی شکل گرفته است. درواقع مدرنترین سازمان محیطزیستی آسیا تشکیل شده بود. فیروز برجستهترین کارشناسان محیطزیست جهان را بهعنوان مشاور استخدام کرد. ازجمله دکتر هرینتون آمریکایی کارشناس پرآوازه محیطزیست و دکتر اسکات انگلیسی پرندهشناسی که آنزمان در جهان بینظیر بود. استادان بزرگی نیز از دانشگاه ملی (شهید بهشتی)، دانشگاه شیراز و تهران به همکاری با سازمان دعوت شده بودند. کارشناسان عالیرتبه سازمان برنامه و بودجه هم در بخش توسعه پایدار و آمایش سرزمین با سازمان محیطزیست همکاری میکردند.
درهشوری تأکید میکند: فیروز درسال 1350مدرنترین سازمان محیطزیستی آسیا را در ایران تاسیس کرد؛ درست زمانی که شوروی تمام دریاچههای بالکان و آسیای مرکزی را میخشکاند و به مزرعه پنبه تبدیل میکرد، افغانستان تمامی شکارها و حیات وحش خود را مفت به آمریکاییها میفروخت، پاکستانیها بدتر از افغانستان حیات وحش و شکار خود را به تاراج میدادند و عربها نمیدانستند محیطزیست چیست. هند البته کمی به محیطزیست اهمیت میداد.
به گفته این کارشناس برجسته محیطزیست، فیروز بهترین مشاوران را از کشورهای مختلف به ایران آورد و دوشنبه اول هرماه جلسه بزرگی تشکیل میشد. استراتژیای تدوین شده بود که براساس آن، باید سرزمین و ثروتهای آن را بشناسی. ارزش جهانی هرگونه حیات وحش را مشخص کنی و اینکه هر گونهای کجا زندگی میکند و چگونه باید از آن حفاظت شود. بهطور کلی تمام مباحث مربوط به گونههای حیات وحش، گونههای گیاهی، پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده بهطور مرتب در این جلسات بررسی میشد.
میراث فیروز در حوزه حفاظت
درهشوری میگوید: یکسال قبل از انقلاب که اوضاع محیطزیست به هم ریخت و فیروز از سازمان رفت، 10 میلیون هکتار منطقه حفاظت شده و زیستگاه امن برای گونههای گیاهی و جانوری، جنگلها و پدیدههای طبیعی وجود داشت که همه کار فیروز بود.
او میگوید: اسکندر فیروز بهترین همکاران را برای توسعه پیدا کرد، مشاورانی که بعدها متوجه شدیم راههای رشد و توسعه پایدار را در سطح جهان بررسی کرده بودند. ما گرچه با اروپا قابل مقایسه نبودیم اما میدانستیم روش کار برای حفظ محیطزیست درجهان سوم چگونه است و روش ما باید چگونه باشد.
تالیف و تدوین کتابهای ارزشمند در حوزه محیطزیست از دیگر میراث فیروز است. آنطور که درهشوری میگوید در همان حدود ششسالی که فیروز ریاست سازمان حفاظت محیطزیست را برعهده داشت، کتابهای ارزشمندی درباره حیات وحش ازجمله پستانداران و پرندگان به چاپ رسید. کتاب خزندگان ایران هم با کمک دانشگاه تهران تالیف و یکسال بعد از انقلاب منتشر شد. جلب مشارکت مردم بومی برای حفاظت از حیات وحش و محیطزیست یکی از شاخصههای مدیریتی فیروز بود که درهشوری به آن اشاره میکند و میگوید: برای گاندو- تمساح پوزه کوتاه - که در بلوچستان زیست میکند، امنترین زیستگاه را درست کردیم. آنزمان، هر بار که برای رصد وضعیت پرندهها، خرس سیاه و گاندوها به بلوچستان میرفتم، سردار ابراهیمخان سردار زهی، خان طایفه سردار زهی و از مهمترین شخصیتهای بلوچستان که در پاکستان هم احترام داشت، همراه من میآمد. حتی وقتی بهخاطر کهولت سن راه رفتن برای او دشوار بود، پتویی روی اسب میگذاشتند و او سوار بر اسب، مرا همراهی میکرد. مردم بلوچ که میدیدند سردار با آن سن و سال این اندازه برای محیطزیست اهمیت قائل میشود، میگفتند حتما حفاظت از محیطزیست به نفع بلوچ است و همکاری میکردند.
درهشوری به علاقه و عشق بیاندازه فیروز به طبیعت اشاره میکند و میگوید: او 7سال بعد از انقلاب زندان بود. وقتی آزاد شد، در نخستین تماس پرسید: کجایی؟ گفتم: شیراز؟ گفت: تالاب بختگان و طشک و ادامه رودخانه کر را با هلیکوپتر از بالا دیدهام. میخواهم دوشاخ -نقطهای که رودخانه کر وارد بختگان و کر میشد- را ببینم. هر سال یک میلیون پرنده برای زمستانگذرانی به آن نقطه میآمدند. گفتم هر زمان تشریف بیاورید در خدمتم. 2روز نشد که آمد. او 7سال زندان بود اما به محض اینکه از زندان آزاد شد، آمد بختگان. چون بختگان و طشک توی ذهنش زنده بود. وقتی آمد همین حس را نسبت به زاینده رود و گاوخونی داشت. این مرد، ذهنش در سراسر ایران پرواز میکرد و قلبش لبریز از عشق به وطن بود.
حفظ محیطزیست زندگی او بود
دکتر اسماعیل کهرم، پرندهشناس و استاد محیطزیست نیز از شمار نسلی است که با اسکندر فیروز کار کرده است. او سالهاست که علاوه بر آموزش، با قلم و بیان خود برای ارتقای محیطزیست تلاش کرده و هرگاه پای منافع محیطزیست به میان آمده تمامقد از آن دفاع کرده است. موضعگیری کهرم در واکنش به تصمیم معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان حفاظت محیطزیست در دولت یازدهم و همصدایی با منتقدان دلسوز در مخالفت با واگذاری جزیره آشوراده با توجیه اجرای طرح گردشگری، آن هم در شرایطی که مشاور ابتکار بود، نشان داد درسهای فیروز را بهخوبی آموخته و به آن وفادار است. کهرم درباره فیروز میگوید: به من گفت کار محیطزیست، یک شغل برای داشتن امکانات و دریافت حقوق نیست بلکه یک روش زندگی است. معتقد بود کار در محیطزیست برای آب و نان نیست و اگر به محیطزیست بهعنوان شغل نگاه کنید، ساعت 4بعدازظهر باید تعطیل کنید و به خانه بروید، درحالیکه اگر دغدغه محیطزیست داشته باشید، محیطزیست و حفاظت از آن یک اولویت است. فیروز به این شیوه معتقد بود و به آن عمل میکرد. در واقع محیطزیست برای او شغل نبود، زندگی بود.
کهرم با اشاره به اطلاعات گسترده فیروز در حوزه محیطزیست میگوید: اطلاعات دقیقی درباره حیات وحش و گونههای جانوری داشت. حتی میدانست عقاب ماهیخوار کجای ایران تخمگذاری میکند. وقتی در ارومیه خدمت میکردم، مرا خواست و گفت: در این منطقه چه دیدی؟ گفتم: عقاب ماهیخوار. در سفر بعدی فیروز به ارومیه، متوجه شدم او بهطور دقیق اطلاعات مربوط به این پرنده را مطالعه کرده است. چندبار در مناطق حفاظت شده بودم که ایشان هم برای بازدید آمد و دنبال من فرستاد. در این بازدیدها اطلاعاتی درباره حیاتوحش داد که شگفتزده شدیم.
برکناری از ریاست بهخاطر حفظ محیطزیست
به گفته این استاد حیات وحش، فیروز عاشق محیطزیست و ایران بود تا آنجا که وقتی بهدلیل اختلاف با شاهپور عبدالرضا پهلوی از ریاست سازمان حفاظت محیطزیست برکنار شد، با وجود آنکه ریاست اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) به او پیشنهاد شد، نپذیرفت و گفت نمیخواهم در غربت زندگی کنم. در ایران ماند و چندماه بعد، با وقوع انقلاب به 7سال زندان محکوم شد. بعد از آزادی از زندان با آنکه امکان زندگی در آمریکا برای او فراهم بود باز هم حاضر به ترک ایران نشد. کهرم علت برکناری فیروز از ریاست سازمان حفاظت محیطزیست را اینگونه شرح میدهد: همزمان با ریاست فیروز بر سازمان حفاظت محیطزیست، شاهپور عبدالرضا پهلوی ریاست عالیه محیطزیست را بر عهده داشت. در سال 1356فیروز بر سر اداره پارک محمدرضا پهلوی که اکنون پارک ملی گلستان است، با عبدالرضا اختلاف نظر داشت و همین اختلاف باعث برکناری او شد. فیروز بر عقیدهاش برای حفظ محیطزیست ایستاد، درحالیکه میتوانست بله قربان بگوید و مقام خود را حفظ کند. او به هوشمندی فیروز در انتخاب محیطبانان اشاره میکند و میگوید: فیروز توانست رئیس سازمان برنامه و بودجه را برای استخدام 3هزار شکاربان (محیطبان) با هدف حفاظت از حیات وحش مجاب کند و محمدرضا پهلوی هم دستور استخدام محیطبانان را صادر کرد. فیروز با درایت دستور داد، بدنامترین شکارچیان را برای شکاربانی استخدام کنند. چون معتقد بود آنها بهخوبی منطقه و شکارچیان را میشناسند. همین شیوه باعث حفظ حیات وحش شد. کهرم میگوید: زمانی که ساری بودیم و مهندس هوشنگ ضیایی مدیرکل محیطزیست مازندران بود، گله گوسفندی را برخلاف ضوابط برای چرا به میانکاله آورده بودند. وقتی محیطبانان سراغ چوپان میروند، میگوید گله متعلق به شاهپور عبدالرضاست. مهندس ضیایی بلافاصله ماجرا را تلفنی به فیروز خبر میدهد. فیروز میگوید باید اول گله را از میانکاله بیرون میکردید بعد با من تماس میگرفتید. میخواهم بگویم او برای حفظ محیطزیست خط قرمز نداشت.
از نگاه نسل دوم
حسین آخانی از نسل دوم محیطزیستیهاست. او استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران است و بزرگترین دغدغهاش علاوه بر تدریس و آموزش، حفظ محیطزیست است. آخانی درباره فیروز میگوید: دیر با شخصیت اسکندر فیروز آشنا شدم. تا قبل از این آشنایی، این نقد را به شیوه مدیریت فیروز در سازمان محیطزیست داشتم که چرا در سازمان حفاظت محیطزیست از کارشناسان خارجی استفاده کرد چون با وقوع انقلاب و رفتن آنها از ایران، سازمان بسیار ضعیف شد و نتوانست به نقش خود در حفاظت از محیطزیست ادامه دهد.
او میافزاید: از اسکندر فیروز پرسیدم چرا کارشناسان خارجی را در سازمان بهکار گرفتید؟ گفت چه در سازمان حفاظت محیطزیست و چه در باغ گیاهشناسی تلاش کردم بهترین کارشناسان جهان را به ایران بیاورم تا کارشناسان و کارکنان ایرانی در کنار آنها علم حفاظت محیطزیست و گیاهشناسی را بیاموزند؛ اما بدشانسی این بود که آنزمان این همه انسان علاقهمند به محیطزیست وجود نداشت و با نیروهایی سرو کار داشتم که اغلب سطح سوادشان پایین بود و نتوانستند از این فرصت استفاده کنند. آخانی میگوید: بعد از نزدیک به 43 سال که از مدیریت اسکندر فیروز بر سازمان حفاظت محیطزیست میگذرد، به این نتیجه رسیدم که سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان فقیرترین سازمان ایران با کمترین بودجه، هنوز بهخاطر بنیانی که فیروز برجای گذاشت، یکی از کارآمدترین سازمانهای کشور است. وگرنه کدام سازمان با500 میلیارد تومان قادر است از بیش از 10درصد عرصههای طبیعی کشور حفاظت کند؟ در همین شهر تهران شهرداری برای نگهداری چند پارک مصنوعی سالانه هزار میلیارد تومان هزینه میکند، درحالیکه سازمان محیطزیست با بودجه اندک بهدلیل تفکری که 50سال پیش بنیان گذاشته شد، بیشترین نقش را در حفظ تنوع زیستی و محیطزیست ایفا میکند. آخانی تأکید کرد: اگر الگوی مدیریتی فیروز در طول سالهای اخیر بهروز میشد و سازمان حفاظت محیطزیست آن را بهکار میگرفت، امروز وضعیت محیطزیست کشور بسیار متفاوت بود.
اسکندر فیروز که بود؟
اسکندرفیروز (۱۶مرداد ۱۳۰۵ - ۱۴اسفند ۱۳۹۸) دانشآموخته مهندسی ساختمان از آمریکا، در سال 1346پس از تبدیل کانون شکار به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به ریاست این سازمان منصوب شد، سپس با تلاشهای او این سازمان درسال۱۳۵۰به سازمان حفاظت محیطزیست تغییر نام یافت و خود، ریاست سازمان نوپا را برعهده گرفت. سال۱۳۵۳ به همت فیروز یکی از مهمترین قوانین زیستمحیطی ایران با عنوان قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست تصویب شد. همچنین با کوشش او مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با نامهای پارک ملی، اثرطبیعی ملی، پناهگاه حیاتوحش و منطقه حفاظتشده، تعیین شد. فیروز در شکلگیری کنوانسیون رامسر در سال 1349نقش مؤثر داشت. او درسال۱۳۵۰ به ریاست اجلاس سازمان ملل برای آمادهسازی کنوانسیونهای مربوط به کنفرانس جهانی استکهلم انتخاب شد. سال ۱۳۵۱ وقتی نخستین کنفرانس جهانی محیطزیست در استکهلم برگزار شد، فیروز، نایبرئیس این اجلاس بود. درخلال سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ به عضویت هیأت مدیره اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت(IUCN) درآمد و ازسال۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ نایبرئیس این اتحادیه و عضو هیأت امنای صندوق جهانی حیاتوحش و طبیعت شد. در تیر۱۳۵۶ فیروز بهدلیل اختلاف نظر با شاهپور عبدالرضا پهلوی، ازریاست سازمان حفاظت محیطزیست برکنار شد. پس از برکناری، ریاست اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت به وی پیشنهاد شد، اما بهدلیل آنکه حاضر به ترک وطن نبود، این سمت را نپذیرفت. احداث باغ گیاهشناسی ملی ایران در سال 1347و طرح پارک پردیسان که محل اصلی سازمان حفاظت محیطزیست است از دیگر یادگارهای ارزشمند فیروز است. فیروز همزمان با وقوع انقلاب، 7سال از عمر خود را در زندان گذراند، اما حاضر به ترک ایران نشد و تا آخر عمر نیز برای حفاظت از محیطزیست تلاش کرد.