• پنج شنبه 20 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 1 ذی القعده 1445
  • 2024 May 09
دو شنبه 14 بهمن 1398
کد مطلب : 94290
+
-

ساکتان حرفه‌ای عربده‌جوها و توصیه‌های روانشناختی

فضای منفی
ساکتان حرفه‌ای عربده‌جوها و توصیه‌های روانشناختی

محمد ناصر احدی-  روزنامه‌نگار

1- برخلاف آنکه برخی‌ها کم‌حرفی را فضیلت می‎دانند، اما از نظر علم روانشناسی کم‌حرفی نوعی مکانیسم دفاعی است که افراد کم‌حرف آن را به‌کار می‌گیرند تا شناخته نشوند. حالا چرا کسی باید بخواهد که شناخته نشود؟ شاید به‌دلیل ترس از طرد یا مسخره‌‌شدن. تصور کنید همیشه نگران باشید که اگر دهان را باز کنید و چیزی بگویید، اطرافیانتان به شما یورش ببرند و بخواهند خرخره‌تان را بجوند. مهم نیست آنها چنین قصدی دارند یا نه، مهم تصور شما از آنهاست. پس کم‌کم تصمیم می‌گیرید ساکت شوید تا گزک دست کسی ندهید. اگر شانس بیاورید، این سکوت افراطی شما به دانایی تعبیر می‌شود. به قول پیمان هوشمندزاده در کتاب «لذتی که حرفش بود»، «ساکتی حرفه‌ای» می‌شوید که می‌توانید از قِبَل آن برای خودتان دک و پزی به‌هم بزنید و دیگران همیشه از هرگونه اظهارنظری در حضور شما وحشت خواهند داشت. اگر هم به چنین مرتبه‌ای نرسیدید، حداقل از تمسخر و تحقیر بقیه در امانید. اما، در هر دو صورت، کسی چیز زیادی از شما نمی‌داند و همین ندانستن اجازه نزدیک شدنِ دیگران به شما و شما به دیگران را نمی‌دهد. بالاخره روزی فرامی‌رسد که به شکل شبحی درمی‌آیید و توجهی را برنمی‌انگیزید؛ درواقع، بود و نبودتان یکی می‌شود. اما هنوز مشکل‌تان حل نشده، چراکه در مغزتان و حتی چه‌بسا در قلبتان حرف‌ها و نظرات زیادی داشته باشید که بخواهید با دیگران در میان بگذارید، اما مدت‌هاست که راه ارتباط برقرار کردن با آدم‌ها را فراموش کرده‌اید. آن‌قدر به صداهای محبوس‌شده توی سرتان گوش می‌دهید که دست‌آخر به این نتیجه می‌رسید که به حرف‌زدن با دیگران نیازی ندارید. می‌توانید تا ابد برای خودتان حرف بزنید و حرف‌های خودتان را بشنوید و فکر کنید که مهم‌ترین حرف‌‎های عالم را در چنته دارید، اما اگر کسی متوجه آنها نمی‌شود، مشکل از اوست نه از شما که چیزی نگفته‌اید. این بلا فقط سر آدم‌ها نمی‌آید. بعضی فیلم‌های به‌اصطلاح «متفاوت» (متفاوت با چی؟) می‌خواهند «ساکت حرفه‌ای» باشند. چیزی نمی‌گویند تا محترم‌تر به‌نظر برسند، تا مهم‌تر جلوه کنند، تا تماشاگران را بترسانند که مبادا علیه‌شان حرفی بزنند. خودشان با داستان، شخصیت‌ها، اتمسفر، قاب‌بندی، حرکت دوربین، میزانسن و خلاصه همه‌چیز خودشان کیف می‌کنند و به‌نظرشان پر از حرف‌های مهم هستند و اگر کسی نمی‌فهمدشان تقصیر خودش است. اما هیچ ملتفت نیستند که راهی برای ارتباط با تماشاگر باقی نگذاشته‌اند. جهان بسته‌شان کسی را به‌خود راه نمی‌دهد و حرفشان و دغدغه‌شان شنیده نمی‌شود. دلخوش‌ هستند به ژست‌ها و فیگورهایی که خیلی زود فراموش می‌شود و دلخورند که چرا کسی پای حرفشان -همان حرفی که به زبان نیاورده‌اند- نمی‌نشیند. فیلم‌های کم‌حرف خیلی تنها هستند؛ زیاد به آنها سخت نگیرید.

2- پرحرفی هم نوعی مکانیسم دفاعی است که شخص حرّاف را از اضطراب‌های گوناگون محافظت می‌کند. در واقع، آدم پرحرف با زیاد حرف زدن اجازه نمی‌دهد که به تصویر ذهنی او از خودش حمله شود. بگذارید موضوع را کمی بیشتر باز کنم تا بهتر متوجه شوید درباره چه صحبت می‌کنم. حتما شما هم در میان اطرافیانتان مردانی را می‌شناسید که با باوری راسخ- و البته شناختی ناقص از انسان و زندگی- معتقدند که مردانگی و شجاعت با هم برابرند. (در پرانتز عرض کنم که روانشناسی، مخصوصا روانشناسی کلاسیک، اساسا ماهیتی مردمحور دارد و انتخاب مثال از میان جماعت ذکور، دخلی به مسائل جنسیتی ندارد و اگر پیش بیاید از بانوان محترم هم یاد خواهم کرد). از نظر علم روانشناسی، این افراد برای اینکه در تعامل با سایرین دچار احساس اختگی نشوند، به‌صورت افراطی حرف می‌زنند تا از این احساس فلج‌کننده خلاص شوند. مدام خاطره می‌گویند، راجع به دلاوری‌ها و بامزگی‌هایشان اغراق می‌کنند و می‌توانند هر موضوعی را هرقدر بی‌ربط، به موضوعی دیگر پیوند دهند و بدون اینکه از نفس بیفتند یا به شما اجازه حرف‌زدن بدهند، درونیات بی‌ارزش‌شان را در گوش و روح شما فرو کنند. مثل کم‌حرفی، پرحرفی هم خاص آدم‌ها نیست و فیلم‌های زیادی، مخصوصا در سینمای ایران، به این مرض مبتلا هستند؛ فیلم‌هایی که شخصیت‌هایشان یکریز با هم درباره مشکلات و دغدغه‌هایشان حرف می‌زنند و اول تا آخر یک فیلم دوساعته پر است از مسائل و موضوعاتی که به‌صورت منطقی شاید ظرف 40-30 سال رخ می‌دهد، نه ظرف 2ساعت. این فیلم‌ها با وراجی می‌خواهند به تماشاگر اجازه ندهند که راجع به سوراخ‌های فیلمنامه و شخصیت‌های پوک و نچسبشان فکر کنند، مبادا که به این نتیجه سنجیده برسند که باید سالن را ترک کنند و وقتشان را اینطور هدر ندهند. البته، مدت‌هاست که این فیلم‌های حراف و پرگو، راه‌حل مرعوب‌کننده‌ای را برای تحت‌تأثیر قرار دادن تماشاگر پیدا کرده‌اند و آن نعره‌کشی و عربده‎جویی است، آن هم از بیخ گلو و با تمام قوا. این فیلم‌ها و سازندگانشان معتقدند صرف وراجی برای به‌دست آوردن توجه مخاطب کفایت نمی‌کند و برای رسوخ به روح بیننده بینوا باید شخصیت‌هایی خلق کرد که نطفه‌شان با جیغ و داد و فغان و فریاد بسته شده باشد. تجربه هم ثابت کرده تماشاگر ایرانی چنان مست این غوغا و جنجال می‌شود که فروش فیلم را تضمین می‌کند. فیلم‌های پرحرف، آزاردهنده هستند، از آنها فاصله بگیرید.

3-  سر وقتش درباره‌اش خواهم نوشت، ولی فعلا دست به نقد عرض کنم اینکه می‌توان لبخند پَت‌وپهنی به‌صورت داشت و باافتخار از «لات‌گرافی» بودن فیلمی یاد کرد، مختص امروز و سال‌های اخیر نیست. لات‌ها، چه در فرهنگ عامه و چه در ادبیات و سینمای ما، افراد مهمی بوده و هستند که مردم دوستشان داشته‌اند. اساسا لات‌بازی و لمپنیسم ارج و قرب خاصی برای افراد زیادی دارد. حالا کسانی هم پیدا می‌‎شوند که برای لات‌گراف‌های سینمایی مانیفست بنویسند و سینه چاک کنند و این فیلم‌ها را نمونه اعلای یک فیلم ایرانی و «مرثیه‌ای برای ارزش‌های ازدست‌رفته» بدانند. درضمن، این را هم بگویم که لات‌گرافی با فیلم‌های پرحرف و وراج، تبار مشترکی دارند. بعدا بیشتر در این‌باره می‌نویسم.

این خبر را به اشتراک بگذارید