• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
یکشنبه 29 دی 1398
کد مطلب : 93185
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/8213j
+
-

خانه‌داران و متأهل‌ها درگیر مشکلات سلامت روان

کامران باقری لنکرانی _ عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران

آمارهای مختلف نشان می‌دهد در بیشتر کشورهای دنیا زنان کمتر از مردان سلامت روان دارند و بیشتر از آنها درگیر بیماری‌های مرتبط با سلامت روان‌ مانند اضطراب و افسردگی هستند. در کشور ما ایران نیز همین‌گونه است اما موضوع مهم‌تر این است که چه کار کنیم تا سلامت روان مختل نشود، حفظ شود و حتی ارتقا یابد؟ راه‌حل این موضوع به مسائل اجتماعی بر‌می‌گردد و خیلی‌ به دارو‌درمانی ارتباطی ندارد، بلکه برای بالا‌بردن سلامت روانی زنان به مقاوم‌سازی‌ آنها و خانواده‌هایشان و همچنین به محیط حمایتی برای سلامت روان نیاز است.
در بیشتر نقاط دنیا نشانگرهای اختلالات اعصاب و روان مانند افسردگی در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه‌دار است اما در ایران برعکس است و این شاخص‌ها در زنان خانه‌دار بالاتر است. این موضوع نشان می‌دهد محیط خانه به یک اصلاح اساسی نیاز دارد تا زنان خانه‌دار که نقش مهمی را ایفا می‌کنند، به این نقش‌شان آگاه شوند و به آن احترام گذاشته شود و در خانواده، محیط پرمهر و محبت‌تری وجود داشته باشد تا این اتفاقات رخ ندهد.

آمارهای بیشتر نقاط دنیا نشان می‌دهد افراد متاهل نسبت به افراد مجرد سلامت روان بیشتری دارند اما در ایران و حداقل در کلانشهرهای ما این آمار برعکس است؛ اختلال سلامت روان متاهل‌ها بیشتر از مجردهاست. این موضوع باز نشان می‌دهد درون خانواده با مشکلات جدیدی روبه‌رو هستیم و باید به آن توجه کنیم. یکی از نکات مهمی که باید روی آن تأکید شود، این است که اگر به نقش‌های زنان و مردان در خانواده آنگونه که نظام هستی تعریف کرده، توجه نکنیم، بنیان خانواده سست می‌شود.
 زنان در خانه به مهر احتیاج دارند و قدرت در خانواده به معنی جهت‌دهی به فعالیت‌هایی است که به مدیریت مردانه نیاز دارد اما وقتی نقش‌ها با همدیگر تعارض پیدا می‌کند، آن خانواده دچار اختلال می‌شود. هم‌اکنون ما در حالت‌ گذار قرار گرفته‌ایم، به این معنا که خانواده سنتی را از دست می‌دهیم و خانواده مدرن به‌معنایی که در غرب موجود است، با کلیشه‌برداری در کشور ما به‌خصوص در نسل جوان گرته‌برداری می‌شود. این باعث شده ‌که در ازدواج‌ها میزان طلاق بالا و میزان آرامش درون خانه کمتر باشد.
بحث فناوری‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم که می‌توانست یک فرصت باشد، عملا به‌صورت یک تهدید برای خانواده‌ها در آمده است؛ ضمن اینکه باعث بیگانگی درون خانه و از بین بردن فرصت‌های گفت‌و‌گو و همفکری شده است. در برخی از موارد خود بستر این شده که مهر و محبتی که باید در خانواده متوجه همسر باشد، به جاهای نامناسبی کشیده شود. به‌نظر می‌رسد بستر برخی از خیانت‌هایی که در خانواده‌ها شکل می‌گیرد، شبکه‌های اجتماعی است. مجموعه این عوامل به ما نشان می‌دهد به توانمند‌سازی‌ و مقاوم‌سازی‌ بیشتر درون خانواده‌ها نیاز داریم و اینکه افراد مسئولیت‌های اجتماعی خود را بهتر بفهمند و از طرف دیگر هم محیط حمایتی باید برای این موضوع توسط حاکمیت بیشتر مورد توجه قرار گیرد تا بتوانیم در بحث سلامت روانی ارتقای جدی‌تری داشته باشیم.

به‌نظر می‌رسد ۲۰درصد خانواده‌های ایرانی به‌نوعی درگیر مشکلات سلامت روان هستند. موضوع سلامت روان یک موضوع پیچیده‌ای است و اینگونه نیست که بگوییم یک زنی سلامت روان دارد و دیگری ندارد. ممکن است زنی در شرایط خاصی دچار اضطراب و افسردگی شود و همین زن اگر شرایط مناسب باشد، از این بحران نجات یابد. این موضوعات پیچیده احتیاج به طراحی‌های پیچیده هم دارد. وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و اخیرا وزارت کشور از طریق سازمان امور اجتماعی تلاش‌هایی داشته‌اند اما باید توجه داشت که برای افزایش سلامت روان زنان به تمرکز بیشتر و هم‌افزایی بین برنامه‌ها نیاز داریم. نکته دیگر اینکه حدود ۱۵سال پیش آمارهایی که در کشور وجود داشت، این بود که سلامت روان زنان روستایی نسبت به سلامت روان زنان شهری مختل بود اما اکنون آمار برعکس شده است. نسبت به اصل این موضوع در جهان یک نگرانی وجود دارد مبنی بر اینکه با یک همه‌گیری و اپیدمی اختلالات اعصاب و روان روبه‌رو می‌شویم.
 منبع:‌ ایرنا

این خبر را به اشتراک بگذارید