• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
یکشنبه 20 اسفند 1396
کد مطلب : 9286
+
-

زیر آسمان شهر

نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار

یادداشت
نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار

دکتر محمدحسن مقیسه|پژوهشگر و مدرس دانشگاه:

به کام و کار می‌آیی، به ناز و نوش، به ساز و هوش. حالا فصلی دگر در راه است و روزی نو؛ از سال‌هایی سرشار و زمین‌هایی سرسبز و روزگارانی خوش. حتما دیده‌ای و خوانده‌ای و حس کرده‌ای دگردیسی این روزهای پایانی و آغازین سال‌های قدیم و جدید را. حالا که تا چند روز دیگر قرار است خود دخترک سبزپوش بهاری از راه برسد و زمین و زمان را به رنگ و آهنگی تازه به دیده‌ها و دل‌ها بنشاند، به پیشوازی و پیشاهنگی، کاروانی از گل‌های اطلسی و سنبل و مریم و لاله و میخک را به سوی مردمی فرستاده که از پس زمستانی سرد و پر از بوران و برف، مشتاقانه به انتظارش چشم‌دوانده‌اند.
دی شد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسید
جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید

اکنون تو هم می‌توانی ببینی حال این روزها و لحظه‌ها را، و بشنوی صدای بال بال زدن پرستوهای بهاری را بر آستانه آفتاب و آینه، بر پنجره صبح و سحر، و بر روزنه پویایی و دگرگونی؛ و حس کنی نسیم فرحزای بهاری را در آیت جان و جهان، از درون و برون، از در و دیوار و از سبزه‌های تازه‌روییده و گلزارِ بر خجستگی نشسته؛ و بشنوی نغمه‌های شوق را از پرندگان حتی در غوغای دود و آهن و سیمان؛ و ببینی شور و نشاط را در نهان درختان و گیاهان که به سبزینگی در شور و شیدایی و نشاطند و به سپیدی شکوفه‌های در دست، در رقصِ شعف و شادمانگی.
خیز و غنیمت شمار جنبش باد ربیع
 ناله موزون مرغ، بوی خوش لاله‌زار

و از این و از آن بالاتر و بهتر و چشم‌نوازتر، مردمی را می‌بینی که پشت در پشت در کوچه و خیابان‌ها می‌آیند و می‌روند و می‌خندند و می‌خرند پیراهن را با گل، کفش را با لطافت و تغییر را با شادی، تا سالی دیگر را به پشتوانه مهربانی‌هایی افزون‌تر به‌سر آورند و از خورشیدی بگویند که بر بام خانه‌هایشان روشنی بخشیده است دلشان را و یک دسته گل از سوسن و زنبق و همیشه‌بهار و بنفشه و شقایق نشانده است بر تاقچه قلبشان برای شادکامی، شادباشی، شادافزایی.
اگر گل‌های رخسارش از آن گلشن بخندیدی
 بهار جان شدی تازه، نهال تن بخندیدی

اکنون و در این هنگامه، آنچه خوش می‌نماید، دوستی از سرِ صدق و بنیان نهادن همکاری دوسویه است بین مردم و مسئولان؛ مردم با یکدیگر و دولتیان با مردم؛ ایشان به خوبگویی و آنها به خوشخویی. اکنون که قرار است انبوهی از کارهای اداری و خدماتی و شخصی در کوتاه‌ترین زمان و در فشرده‌ترین ساعت‌های پایانی سال سر و سامان یابد، نمی‌توان تنگ‌خلقی کرد و انتظار خنده‌رویی داشت؛ نمی‌توان همکاری نکرد و منتظر همراهی بود؛ نمی‌توان هم‌آوایی نکرد و انتظار هم‌افزایی داشت؛ اکنون زمان طرح شکایت نیست، وقت اعلام حمایت است؛ روز زبان‌آوری و گله‌گذاری نیست، هنگام دستگیری و کار راه‌اندازی است و نشاندن گل لبخند بر لبانی خشکیده که مدت‌هاست چشم به راه عیدانه است؛ و نیز یکی شدن و از پراکندگی رهیدن و رهاندن خود و دیگران، چرا که آن حافظ اندیشه‌های ناب روزی گفت: ز فکر تفرقه باز‌ای تا شوی مجموع به حکم آنکه چو شد اهرمن، سروش آمد.

این خبر را به اشتراک بگذارید