چه مرگته رفیق؟
«جهان با من برقص» فیلمی است که در حوالی مرگ پرسه میزند ولی زهر به جان مخاطبش نمیریزد
مسعود میر_روزنامه نگار
بیا به متاستاز بخندیم، بیا سرطان را بهانه کنیم برای یادآوری شبهای رفاقت و روزهای محبت، مرگ را بگذار کنار، چای تازهدم آوردهام. برویم لب ساحل و درد را بریزیم پای هیزم آتش کوچک و دورش جمع شویم و بخوانیم:«بر گیسویتای جان، کمتر زن شانه...»
چای سرد شد، مرگ از دهن افتاد.
چی میگفتم؟ آهان، بیا با من برقص. من هم بلد نیستم. این هم نقطهضعف پرقدرتی است در این سبکزندگی بیجشن و پر حزن ما. سخت نگیر، دور هم جمع شدیم به یاد روزهای خوبِ دوستی، روزهای خوب بیمرگ، ول کن این استوری گذاشتن از این گعده ناهماهنگ و ناجوری که بدفرم پای رفاقت گرفتارند.
شوخی میکنی؟ مرگ مگر خنده برمیدارد؟ غم مگر به لبخند محل میدهد؟ همین است دیگر. میگویم رفاقت دوای درد است و باز تو بترس از سلولهای بدخیم و برو سراغ دوستی با دوا و دکتر. بیخیال شو این تلخی قرص و خاطرات دور را، بیا بنشین دو کلام حرف بزنیم. اگر تو با مرگ رفاقت کنی حالت بهتر میشود، چرا؟ چون مثل رفاقت ما، بالاخره دعوا و قهر هم دارد و اینجوری مردن هم دمش را میگذارد روی کولش و میرود تا بعدها. بیا با همین رفاقت بخندیم و بمیریم و خوش باشیم. چاره دیگری هست؟
من که میگویم جوجه و دریا را بگذار برای بعدتر، امروز روز املت است در همین باغچه و دورهمماندن ما یک لقمه است که به زندگی تعارفش میکنیم و او با خجالت میگیرد و با نگاه پرخنده، قورتش میدهد. رفاقت یعنی همین، یعنی سروش و دوستانش، یعنی شوخی با مرگ و دست درازکردن برای آشتی با زندگی...
سینما رفاقت
از همان روزی که سروشصحت فیلمنامهاش را گرفت دستش و برای یافتن تهیهکننده به دفاتر سینمایی مختلف رفت تا روزی که بالاخره تهیهکنندهای برای فیلمش یافت و ساخت «جهان با من برقص» آغاز شد و حتی بعدتر وقتی عوامل فیلم از سال قبل که فیلم آمادهشد تا این روزها که فیلم روی پرده سینماست، روزهای دیگری بدون جهان را از سر گذراندند، رفاقت، نخ تسبیح نخستین فیلم سینمایی مرد طناز تلویزیون است.
صحت دغدغه اصلیاش را مرگ نامید و بعد این عنصر نامطلوب را با رفاقت و طنز در هم آمیخت. مرگ برای خودش مهم بوده و هست و رفاقت هم چنین حکایتی در ذهنش دارد. او با رفاقتهایش زندهاست و به مرگ میخندد و فیلمی هم که ساخته دقیقا چنین اوضاعی دارد. جهان با من برقص از آن فیلمهایی است که توانسته مرگ را عقب براند، رفاقت و مهربانی را جایش بنشاند و دست آخر یک حال خوب برای فیلمی به میراث بگذارد که تماشاگرانش هم از آن قدرالسهم میبرند.
تعارف که نداریم، جهان با من برقص شاید در نگاه خطایاب، ضعفهایی هم داشتهباشد اما وقتی دیده خطاپوش را به روی پرده تنظیم کنید دیگر خودتان میمانید و حال خوبی که در این وانفسا مغتنم است.
حالا اینکه فیلمی این حال خوب را در حوالی مرگ کشف میکند و به کام مخاطبش میریزد، برگ برندهای است که در این روزها بهجا و دقیق بازی شده و امتیاز گرفتهاست.
جهان با من برقص توانسته مرگ را عقب براند، رفاقت و مهربانی را جایش بنشاند و یک حال خوب برای فیلمی به میراث بگذارد که تماشاگرانش هم از آن قدرالسهم میبرند