هشدار! سلامت نسلآینده درخطراست
مدیران شهری و آموزشوپرورش، در میزگرد همشهری، راهکاری مشترک برای جدیگرفتن ورزش در مدارس را بررسی کردند
لیلی خرسند _ روزنامه نگار
از فاجعه میگویند، فاجعهای که نسل آینده را تهدید میکند، کودکان امروز را. کودکانی که به جای بازی در کوچه و پارکها، پای تلویزیون نشستهاند، گوشی بهدست یا دنبال بازیهای جدید میگردند یا پستهای جدید اینستاگرام را تماشا میکنند. شهر ناامن، همه را در خانهها حبس کرده. ماندن در خانه شاید برای آنهایی که کودکیشان روی درختها و دیوارها گذشته، روزشان با بازی شب شده، عواقب وحشتناکی نداشته باشد اما برای کودک امروز که از هر حرکتی منع میشود تا همسایهای آزرده نشود، مدرسه فقط به اندازه درسش فضا دارد، کوچههایش خالی از پارک و چمن است و... خانه ناامنترین جاست. تحقیقاتی که معاونت تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش کرده، میگوید 90درصد ورزشکارانی که به تیمهای ملی ایران رسیدهاند، بچگیشان در روستا گذشته. این تحقیق بهانهای شده تا مهرزاد حمیدی، معاون تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش بهدنبال طرحی برای بالارفتن سواد حرکتی بچهها داشته باشند. آنها مدرسه پویا را طراحی کردهاند و برای اجراییشدن این طرح از شهرداری تهران کمک خواستهاند. در نشستی که در مؤسسه همشهری برگزار شد، مهرزاد حمیدی، الهام فخاری عضو و رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر، حجت نظری عضو و رئیس کمیته ورزش شورای شهر، محمدرضا جوادییگانه معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، مجتبی دانشور مدیرکل آموزش شهروندی شهرداری و تهمتن نوریزاد مدیر حقوقی سازمان ورزش شهرداری درباره حرکت کودکان صحبت کردند. اینکه چطور با ورزش میشود آنها و والدینشان را با شهر آشتی داد. آنها از ضرورت سرمایهگذاری روی ورزش کودکان 2 تا 6 سال گفتند. آموزش و پرورش و شهرداری چه کار مشترکی میتوانند انجام بدهند تا نسل آینده تحرک داشته باشد؟ این سؤالی بود که در شروع نشست مهرزاد حمیدی مطرح و با طرح همین سؤال صحبتهایش را آغاز کرد.
مهرزاد حمیدی: جامعه ما همه انرژیهایش را صرف بزرگسالان میکند. اما جایی که باید فرهنگسازی و عادت ایجاد کند، حتی بچههای مدرسهای هم نیستند، بچههای 2 سال تا قبل مدرسه هستند. این بچهها رها هستند و متولی خاصی در جامعه ندارند. البته شهرداری در بعضی از مراکز و پارکها بازی کودکان را پیشبینی کرده است اما از طرفی میزان دسترسی به این امکانات مهم است و هم اینکه والدین در حدی آگاه نیستند که سواد حرکتی بچههایشان را تضمین کنند. موضوع سواد حرکتی قابلیت جبرانپذیری ندارد. یعنی اگر یک کودک به سن سال اول دبستان رسید، اما از تحصیل بازماند و تا 6،5 سال هم نتوانست به مدرسه برود، اگر بعد از این وقفه به مدرسه برود و معلم خوبی هم داشته باشد، میتواند در بهترین دانشگاهها قبول شود. اما اگر سواد حرکتیاش عقب بیفتد، جبرانپذیر نیست. جریان سونامیمانند سرگرمیهای جدید که با سکون همراه هستند مثل موبایل، اینترنت و خود تلویزیون بچه را میخکوب و زمینگیر میکند، در چنبره فردیتش فرو میبرد، ارتباطات اجتماعیاش را کور میکند و تواناییهای حرکتیاش را از بین میبرد و در نتیجه کودک اصلا به حرکت عادت نمیکند. این پدیدهای است که در هزاره سوم همه اندیشمندان جهان را متوجه خودش کرده است. سازمان بهداشت جهانی هشدارهای زیادی در اینباره میدهد. در دنیا روی این موضوع فکر میکنند و برایش برنامههایی پیشبینی کردهاند ولی در کشور ما بخش متولی ورزش کشور همچنان روی حوزه ورزش قهرمانی و حرفهای متمرکز است و به ورزش همگانی توجه چندانی نمیکند. سونامی بیماریهای متعدد در آینده جامعه ما را بهشدت مبتلا میکند. من بهعنوان کارشناس صحبت میکنم و هشدار جدی به جامعه میدهم. جامعه دارد تهدید میشود. کودکان در محلهها فراموش شدهاند. بهنظر من شهرداری میتواند انرژی خودش را روی کودکان بگذارد. این کودک حتما نباید آموزش و پرورشی باشد. ما خانه ورزش کودکان را در محلات باید توسعه بدهیم. بچههای 2تا 6ساله در این خانهها میتوانند فعالیت ورزشی داشته باشند و با توجه به سنشان آموزش ببینند و از بازیهای فان لذت ببرند. بچهها باید در این بازیها شرکت کنند، تجربه بهدست بیاورند و مهارت اجتماعیشان را بالا ببرند و بتوانند سازگاری و مهارتهای روانشناختیشان را افزایش بدهند. در این شرایط میتوانیم جامعهمان را بیمه کنیم. پیشنهاد من این است که هر چه داریم زمین بگذاریم. ما در آموزش و پرورش میتوانیم حیاطهای مدرسه را در اختیار ورزش زنان بگذاریم، میتوانیم برنامه سراسری در همه محلات تهران داشته باشیم.
3 هزار روز اول زندگی کودکان، 3 هزار روز حیاتی است. اگر بخواهیم ورزش قهرمانی داشته باشیم، 10سال و 10هزار ساعت اول زندگی اهمیت دارد. نه اینکه در این مدت تمرین کشتی یا ورزشهای سخت داشته باشند، باید تمرین فان بکنند. باید ببینیم در این حوزه چه کار میتوانیم برای نسلمان انجام بدهیم.
همشهری: ما از اینکه شما خودتان وسط کار آمدهاید، استقبال میکنیم. سؤال این است که چرا خود آموزش و پرورش بهعنوان نهادی که مسئولیت 14میلیون دانشآموز را دارد، در مدارس زمان محدودی را به ورزش اختصاص داده است. فضاهای ورزشی محدودی را در آموزش و پرورش میبینیم. قبل از اینکه بخواهید با شهرداری تهران همکاری کنید، چرا آموزش و پرورش خودش بهصورت حرفهای وارد این کار نمیشود؟ در آموزش و پرورش نسبت به کلمه فان موضع وجود دارد. بعد از اینکه ویدئوهایی از ورزش صبحگاهی در مدارس دخترانه در فضای مجازی پخش شد، دیدیم که جامعه خیلی استقبال کرد ولی خود آموزش و پرورش پیگیر این بود که ببیند این اتفاق در کدام مدرسه افتاده تا با مسببش برخورد کند. چرا این برنامههای ورزشی را از خود مدارس شروع نکردهاید؟
حمیدی: برای اینکه فعالیت فیزیکی دانشآموزان در مدارس افزایش پیدا کند، چند کار انجام دادهایم. هرم فعالیتهای ورزشی را که انجام میشد، برگرداندیم. کف هرم فعالیتهایمان را به طرف مدرسه بردیم. با این دیدگاه که دانشآموز و کودک بهشدت نیاز دارد فعالیتهای جسمانیاش افزایش پیدا کند، چند پروژه را تهیه و ابلاغ کردیم. یکی این بود که 3 ساعت به درس تربیتبدنی اضافه کردیم. سالها بود که این 3 ساعت کسر شده بود. خیلی مقاومت میشد ولی این اتفاق افتاد. المپیاد مدارس، مدرسه پویا و حیاط پویا، از فعالیتهایی است که دارد انجام میشود. در حیاط پویا نقوشی را در کف حیاط و دیوارها طراحی کردیم. خوشحالیم که شهرداری گفته این نقوش را قرار است در خیابانها هم طراحی کند. کانون پرورش فکری، هم سرود المپیاد برای ما ساخته و هم ورزش صبحگاهی. ما برای ورزش صبحگاهی دستورالعمل داریم که باید انجام بدهند. در بعضی موارد برای اینکه جلوی همین ورزش صبحگاهی را بگیرند، مطالبی نشان داده میشود که خارج از قاعده ماست. ما ورزش صبحگاهی را استاندارد کردهایم، برایش سرود ساختهایم، آموزش دادهایم. امروز انجمنهای ورزشی داخل مدرسه تشکیل شده، در بسیاری از مدارس ورزشهای صبحگاهی را دانشآموزان انجام میدهند. البته که در 6-5 سال نمیتوانیم انقلاب کنیم.
همشهری: مدل آموزش و پرورش برای ورزش دانشآموزان فان است؟
حمیدی: الان بچهها از فعالیتهای ورزشی مدرسهشان نسبت به گذشته راضیتر هستند و لذت میبرند. میتوانید از آنها و معلمانشان بپرسید. ما امروز بهدنبال این هستیم که چگونه گفتمان والدینی راه بیندازیم. 120هزار آموزگار پایه را آموزش دادهایم که نگویند ما معلم ابتدایی هستیم و ورزش بلد نیستیم. ما در 5-4 سال این قدمها را برداشتهایم. مطمئنا با این کارها نمیتوانیم انقلاب کنیم. در همین یکماه گذشته و در همین وضعیت تحریم 142سالن ورزشی و 16استخر افتتاح کردیم. در مدارس کشور 390زمین چمن داریم ایجاد میکنیم.
1938مدرسه پویا
در ادامه نشست، کلیپی که معاونت ورزشی آموزش و پرورش از مدرسهای تهیه کرده بود، پخش شد. این مدرسه نمونهای از یک مدرسه پویا بود، مدرسهای که دختر بچهها در سالنی لیلی بازی میکردند، از دیوارههای صخرهای بالا میرفتند، از طناب آویزان میشدند و روی پل معلق راه میرفتند. راهروهای مدرسه هم طراحی شده بود و بچهها درگیر راه رفتن روی مسیرهای رنگی بودند. سر کلاسهای این مدرسه هم بچهها فرصتی برای ورزش کردن داشتند. در کلاس درس، پوستر نرمشهای کششی نصب شده بود و وسط درس، حتی درس ریاضی، بچهها به اجبار باید چند دقیقهای نرمش میکردند. آموزش و پرورش قرار است 1938مدرسه پویا را راهاندازی کند. بعد از این کلیپ سؤالاتی درباره تبدیل یک مدرسه به مدرسه پویا مطرح شد.
همشهری: چقدر برای این مدرسه هزینه شده؟
حمیدی: نزدیک 80-70 میلیون تومان هزینه شده. این مدرسه سالنی برای نمایش داشت که تغییر کاربری دادیم. مدارس فضایی دارند که میشود تغییر کاربری داد. اگر در هر مدرسهای که کلاسهای اول تا سوم دبستان دارد، چنین سالنهایی را ببینیم، حتما میگیریم و از دیوارهها، سقف و کف آن استفاده میکنیم. ما معتقدیم سالنهای 200متری برای دبستان دخترانه کاربردش از سالنها 2هزار متری بیشتر است و با داشتن این سالنها میتوانند فعالیتهایی که متناسب سنشان است، انجام بدهند. اگر در سازههای مدارس جدیدالاحداث ابتدایی، چنین سالنهایی دیده شود، هزینه زیادی به هزینه ساخت مدرسه اضافه نمیکند. این مدارس میتوانند مناسبسازی شوند تا دختران با دوبنده ژیمناستیک هم بتوانند آنجا ورزش کنند. ما دنبال این هستیم که از همه فضای مدرسه برای ورزش استفاده کنیم. حتی بتوانیم یک دقیقه وسط کلاس ریاضی بچهها را از جایشان بلند کنیم تا کار کششی انجام بدهند. ما نیاز به کمک داریم، این کمک به آموزش و پرورش نیست، کمک به نسلمان است. این طرحها با استقبال روبهرو شده. بعد از اینکه شهرداری تهران گفت امسال یک مدرسه را مناسبسازی میکند و سالهای آینده مدارس بیشتر را، در استانهای دیگر هم مدیران به رقابت افتادهاند که این کار را انجام بدهند.
همشهری: در سیستان و بلوچستان هم میشود از این مدارس ساخت؟
حمیدی: من الان نمیتوانم جواب این سؤال را بدهم.
الهام فخاری: بهتر است که نگاه دیگری به دستهبندهای داشته باشیم و سیستانوبلوچستان را جدا و تهران را جدا نبینیم. استان تهران از نظر فقر سرانههای آموزشی رتبه دوم کشور را دارد. بنابراین مقابلهای بین استانها نیست. الگویی که در این مدرسه پیاده شده، بهنظر نمیرسد که به زیرساختهای سنگین و خیلی هزینهبر نیاز داشته باشد. مهم رویکرد مدیریتی متفاوت است. ورزش و بهخصوص ورزش کودکان و نوجوانان بهعنوان موضوع مشترکمان مورد بحث است. کارهایی انجام شده و این به این معنی نیست که ما به هدف بهینه رسیدهایم ولی انجام این کارها نشانهای از این است که همه با هم در این مسیر هستیم.
فخاری: عدالت را رعایت کنیم
فخاری از رعایت عدالت صحبت کرد، عدالت بین همه بچهها، دختر و پسر، توانمند و کمتوان. او روی چند موضوع تأکید داشت:
در مدارس طیفی از دانشآموزانی داریم که با شرایط متفاوت زندگی میکنند. همه بچههایی که با هر سطحی از کمتوانی یا معلولیت روبهرو باشند، به مدرسه استثنایی نمیروند. برای بچههایی که کمتوانی دارند یا گروههای ویژه حساب میشوند و در مدارس معمولی درس میخوانند، چه تدبیری داریم؟ البته وقتی کمبود وجود دارد، اول درصد بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد ولی باید مراقب باشیم که آن بچهها از قلم نیفتند.
عدالت در ورزش در طیفهای مختلف دانشآموزان رعایت شود. ما تلاش کردیم از سمت مدیریت شهری برای ارتقای سطح جامعه به آموزش و پرورش کمک کنیم. یکی از موضوعات مهم تفاوت فضاها و موقعیت ورزش دختران و پسران در مدارس است. شما میگویید برای کم کردن این نابرابری هنوز راه هست. یک اقدام دیگر شورا که کمیته ورزش شورا پیگیر بود، برابر کردن بودجه ورزش زنان و مردان بود. همیشه بودجه ورزش همگانی مردان در بودجه ورزش شهری بیشتر بود. یک ردیف بودجهای هم در دوره پنجم شورا بهطور خاص برای ورزش کودکان و نوجوانان تعریف شد. گرچه این کارها در بحرانهای شهری و کشوری خیلی به چشم نمیآید ولی مسیری است که ما طی کردهایم.
ما با مسئلهای به نام سبک زندگی روبهرو هستیم که بخشی از این سبک ورزش است. ورزش در بزرگسالان، بخشی از سبک زندگی نبوده و نیست. در مورد بچهها هم خیلی دچار مسئله شد. در این 4 دهه مسیر یا کند شد یا در مواردی عقبگرد داشتیم، چون بچهها کلاسهای ورزششان را از دست دادند تا در آزمون ریاضی موفقتر باشند. شما (آقای حمیدی) با همه دشواریهایی که هست، ساعتهای ورزش را برگرداندهاید. امیدوارم نظارت خوبی شود که این تحقق و اجرایش تضمین شود.
ما ظرفیتهای مشترکی داریم که در مورد آنها میتوانیم صحبت کنیم. مسیرهایی را هم دوستان ما در شهرداری طی کردهاند، مثل طرح خیابان ورزش، طرح خیابان بازی و طرحهایی برای بازگرداندن مردم به میدانگاههای شهری که بهعنوان یکی از سیاستهای کلی دنبال میکنیم. شهر جامعهزدایی و کودکزدایی شده و باید کمک کنیم تا جامعه شهری به میدانگاههای خودش برگردد و شهر از این وضعیت خوابگاهی در بیاید. این نیازمند بهکار مشترک است. تجارب ما از ایده خیابان ورزش و خیابان بازی، تجارب مثبتی است که در بعضی از مناطق شهرداری انجام شد. بهخاطر استقبال شهروندان، ترافیک شهروندی داشتیم.
آماری داریم که میگوید 28درصد از پیگیری کنندگان ورزش شهری، از مناطق برخوردار بودهاند. شاید دلیل اینکه در مناطق کمبرخوردار کمتر بهدنبال ورزش هستند، این باشد که در تهران طبقه متوسط که روزبهروز ضعیفتر میشود و همینطور طبقه کم برخوردار که مجبور است چند شغله باشد، فرصتی برای ورزش ندارد یا ورزش هنوز برایش عملی فانتزی و فراغتی تلقی میشود.
شاید در کشور ما به نوعی دچار افراط شدهایم، من این را به نمایندگی از نسل خودم میگویم، ما در مدرسههایمان بهخاطر کفش ورزشی سفید رنگ، محاکمه شدیم که گفتنش الان خجالتآور است. آییننامههایی که آموزش و پرورش و دانشگاهها، جلوی در ورودیشان میزنند، خلاف چیزی است که شما آقای حمیدی میخواهید دنبال کنید. آهنگ و موزیک تیپی که به مدارس ابلاغ شده، خیلی خوب است ولی شما کمک کنید یک انعطافی هم باشد و دامنه انتخابی را هم برای جامعه قائل شویم. امکان انتخاب را بگذاریم. همان فناوریای که موجب کمتحرکی بچهها شده، میدانی را در اختیار بچهها و والدین قرار داده است که دیگر منتظر دستورالعملها نمیمانند.
یک ظرفیت مشترک همه ما این میتواند باشد که فضای مدرسه و شهرداری را برای بازیهای مادر و کودک، پدر و کودک و یا بازیهای خانوادگی در ساعت غیرمدرسه یا ساعات متناسب شهری فعال کنیم؛ کاری که بخش خصوصی و مهدکودکهای خصوصی انجام میدهد و برای بچههای قبل از سن دبستان کلاسهای مادر و کودک میگذارند. در این بخش چون بحث پول هم مطرح است از فضایی که دارند بیشتر استفاده میکنند.
یک بخشی که هم در دانشگاه مغفول واقع میشوند و هم در مدرسه، کارکنان هستند. هم در شهرداری باید تحرک، بازی و روحیه کارکنان مسئلهمان باشد و هم در مدرسه و دانشگاه. ولی متأسفانه آنها فراموش میشوند. میزان فرسودگی شغلی معلمان و استادان دانشگاه قابل توجه است. تحرک کارکنان و تحرک والدین مسئله ماست.
مهرزاد حمیدی: جامعه دارد تهدید میشود. کودکان در محلهها فراموش شدهاند. بهنظر من شهرداری میتواند انرژی خودش را روی کودکان بگذارد
نظری: نگاه مدیران کلان و اجرایی متفاوت است
حجت نظری مشکل اصلی را در بین مدیران میبیند، مدیرانی که نگاه واحدی به یک مسئله ندارند:
اساسیترین مشکل ما این است که آموزش و پرورش تعامل لازم را با مدیریت شهری ندارد. علت عمده این اتفاق هم تفاوت نگاه مدیران در سطح کلان وزارتخانه با مدیران اجرایی در صف است. بارها شاهد این بودهایم که خواستهایم در شهر تهران با مدارس تعامل کنیم و یک جملهای را زیاد شنیدهایم، اینکه «اگر میخواهید کاری کنید به ما پول بدهید، خودمان بلدیم چطوری خرج کنیم.» این یعنی پولت را میخواهم خودت را نمیخواهم. این شدنی نیست. همین امسال عددی که در شهرداری برای کمک به مدارس درنظر گرفته شده، 32میلیارد و 500میلیون تومان است. چه منطقی میگوید این میزان از پول را یک دستگاهی در دستگاهی دیگر هزینه کند، اما حتی نتواند مطالبه کند که برای انجام ماموریتهایش در مدرسه تبلیغ کند؟ این همه هزینه کنیم و حتی این اجازه را نداشته باشیم که به بچهها بگوییم چطور تفکیک از مبدأ را انجام بدهیم؟ بارها سازمانهای مردمنهاد به ما در شورا مراجعه میکنند و میگویند میخواهیم فلان موضوع را در مدارس مطرح کنیم ولی اجازه ورود نمیدهند. بعضی از انجیاوها با مدیری ارتباط برقرار کردهاند و رابطهای وارد مدرسه شدهاند و کارشان را انجام دادهاند. متأسفانه آموزش و پرورش سیستماتیک ارتباط نمیگیرد. این تفاوت نگاه در ستاد و صف را در مدیریت شهرداری هم داریم. به موارد متعددی در مدیریت شهری میتوانیم اشاره کنیم که مجموعه شهرداری و شورا یک نگاه به آن دارند ولی وقتی به مناطق میآید، جور دیگری اجرا میشود. خواهش من این است که آقای حمیدی و آقای یگانه کمک کنند که فاصله نگاه صف و ستاد را کم کنیم. اگر این فاصله کم نشود، در عمل هیچ اتفاقی نمیافتد.
ما در شهر تهران مدارسی داریم که نیازهایشان در حد کف هرم مازلو است. در مدرسه ای که در یکی از مناطق داخلی شهر تهران است و نه در حریم، خواستهاش در حد توپ و تور فوتبال بود. وقتی این سطح از امکاناتی را که در مدارس پویا گذاشتهاید میبینیم، تعجب میکنیم که چطور در همین پایتخت مدارسی هستند که حداقلها را هم ندارند. امسال برای بازگشایی مدارس به 3 مدرسه در مناطق کم برخوردار رفتم، یکی از مدارس حتی کانالکشی کولر هم نداشت. لولهکشیهای آب و حتی ایزوگام سقفش هم مشکل داشت. در کمال تعجب مدیر عزیز مدرسه میگفت به شهرداری نامه زدهام که کمک کند اما کمکی نکرد. وقتی بیشتر سؤال کردیم، متوجه شدیم نامه را به مدیر سرای محله منطقه زدهاند. یعنی مدیر مدرسه ما تفاوت شهرداری و مدیر سرای محله را نمیداند. این برای همه مایی که اینجا نشستهایم بد است.
محمدرضا جوادییگانه: کمک شهرداری، همهاش نباید مادی باشد. ما این کمک را در اختیار مدارسی میگذاریم که به دانشآموزان سرویسهای خاص بدهند
از فضاهایی که در اختیار مدارس است، بعدازظهرها و حتی شبها استفادهای نمیشود. اگر آموزش و پرورش حاضر باشد در ساعتهای غیرآموزشی این فضاها را در اختیار شهروندان محلهای قرار بدهد، ما هم حتما تلاش میکنیم که آنجا هزینههایی حتی بیش از چیزی که تعهد کردهایم انجام بدهیم. برای ما هم مهم است که شهرمان را چطور بسازیم و در این موضوع با شما هم عقیدهایم که برای ساخت شهر باید از کودکان شروع کنیم. اگر ما بتوانیم روی این رده سنی کار کنیم، حتما شهر بهتری خواهیم داشت. 51مجموعه آبی، 31مجموعه ورزشی چند منظوره، 111چمن مصنوعی و 53مجموعه الزهرا و کلا بالغ بر 400مجموعه ورزشی را شهرداری در اختیار دارد. ما میتوانیم این فضاها را در اختیار آموزش و پرورش قرار بدهیم. ولی باید بتوانیم برنامه مشترک تعریف کنیم. اگر ما نتوانیم روی محتوای کنشی که قرار است صورت بگیرد، تعامل کنیم، احتمالا بعد از یک مدتی به واگرایی خواهیم رسید.
در کشور بین فرهنگ رسمی و فرهنگی که در جامعه جریان دارد، فاصله داریم، متأسفانه فرهنگ رسمی آموزش و پرورش از فرهنگ رسمی حکومت هم فاصله دارد. بهنظرم قدری کاتولیکتر از پاپ هم هست. البته مشابه این فرهنگ را در سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم داریم.
در ادامه نشست، تهمتن نوریزاد، مدیر حقوقی سازمان ورزش شهرداری، به نمایندگی از این سازمان آماری از سالنها، مجموعهها، باشگاهها و دیگر مراکز ورزشی شهرداری تهران داد. او گفت که برخلاف کشورهای دیگر شهرداری متولی ورزش همگانی نیست ولی با این حال جلوتر از دستگاههایی است که ورزش همگانی و توسعه آن وظیفه اصلیشان است.
حجت نظری: همین امسال عددی که در شهرداری برای کمک به مدارس درنظر گرفته شده، 32میلیارد و 500میلیون تومان است
جوادییگانه: شهرنشینان را شهروند کنیم
دغدغه جوادییگانه حضور مردم در شهر است، اینکه مردم بهانهای برای حضور در محله داشته باشند. او نقش آموزش و پرورش و شهرداری را در شهروند شدن شهرنشینان بررسی کرد. چیزی که شهر را میتواند نجات بدهد این است که مردم به شهر بیایند و شهر را از آن خودشان بدانند و از شهرنشین به شهروند تبدیل شوند. بخش مهمی از این کار باید در محله رخ بدهد. مسئله ما این نیست که آموزش و پرورش چه کمکی میتواند به شهرداری بدهد، موضوع این است که آموزش و پرورش چه گشودگیای برای شهر دارد؟ در جاهایی ما میتوانیم کمک بدهیم و کار کنیم که آموزش و پرورش وسط بیاید و بگوید میخواهیم دانشآموزان را و حتی یک ظرفیت تازه به اسم اولیا و مربیان را با شهر آشتی بدهیم. منظور از شهر در اینجا محله است. تعداد مدارس تهران از تعداد محلات بیشتر است. باید ارتباط بین محله و مدرسه برقرار شود، اگر قرار است سمنی در محله باشد، یک بخش از فضایش را فضای مدرسه بداند. اینرؤیا دور از انتظار نیست که بچهها پیاده در محله قدم میزنند و برای ورزش به پارک میروند یا به سرای محله میروند که فیلم ببینند. امنیت بچهها خیلی مهم است و با سرویس به مدرسه میروند. اما پیاده رفتن خیلی مهم است. عمده کاری که انجام میشود مربوط به این تغییر رویکرد است که باید در مدرسه به روی شهر باز شود و شهر درش را به روی مدرسه باز کند. اگر قرار باشد اقدام مشترکی صورت بگیرد، این تغییر رویکرد باید انجام شود. شهرداری نمیخواهد در کار آموزش و پرورش دخالت کند. ما کاری نداریم که شما چه فیلمی را تأیید میکنید اما برایمان مهم است که بچه فیلم ببیند. دانشآموز که فیلم ببیند، جلو میافتد. میخواهیم دانشآموز پارک برود، محلهاش را کشف کند. مدرسه در ایام نورز و تعطیلات و تابستان به هتل و محل اسکان تبدیل میشود و خیلی هم خوب است. مدرسه میتواند بهعنوان فضای شهری و عمومی تعریف شود و این یعنی باز شدن در. این نگاهی است که مدیریت شهری بهدنبالش است. شهرداری میخواهد دیوارهای مدرسه برداشته شود- نه دیوارهای واقعی مدرسه را برداریم- دیوارهای ذهنی از بین برود؛ دیوار بین مدرسه و خیابان، دیوار بین مدرسه و محله، دیوار بین مدرسه و مجموعه ورزشی ما. من نشانههای تغییر رویکرد را میبینم. اگر فضا تغییر کند، مسئله مالی، مسئله دوم است. باید شهر امن باشد. باید بین سرای محله و امکان محلی همکاری متقابل شکل بگیرد. اماکن محلی الان مشخصا زمین چمن محله است که هر سرای محلهای تقریبا یک زمین چمن دارد.
حمیدی: افرادی از این زمینها استفاده میکنند که نه دانشآموز هستند و نه کودک. همه امکانات برای کسانی غیر از طبقه سنی است که باید رویش سرمایهگذاری کنیم.
جوادییگانه: من هم با نظر شما موافقم. ما 400زمین چمن داریم که حداقل صبحها میتواند در اختیار دانشآموزان باشد.
حمیدی: ولی نیست. این فقط بحث شما نیست. آموزش و پرورش خودش این همه فضا دارد. میگوییم حداقل تا 6 بعدازظهر باید دانشآموز در این فضاها باشد ولی نیستند. یکی از مسائلی که من دنبال میکنم این است که فضاهای آموزش و پرورش در خدمت خود آموزش و پرورش باشد و کمتر به جاهای دیگر برسد.
جوادییگانه: ما دقیقا میخواهیم به همین برسیم. کمکی که شهرداری میکند، همهاش نباید مادی باشد. اما میگوییم این کمک را در اختیار مدارسی میگذاریم که به دانشآموزان سرویسهای خاص بدهند. مدرسهای که از زمین چمن محلهاش و از سرای محله استفاده میکند، بچه را به سینما میبرد، کمک میگیرد. اگر بتوانیم این رویکرد را ایجاد کنیم و کمکها را به گرو بگذاریم، احتمالا میتوانیم در یک سال تغییرات را ببینیم. در جمع بندی این نشست، حمیدی پیشنهاد کرد آموزش و پرورش و شهرداری روی انجام برنامههای مشترک به تفاهم برسند و تفاهمنامه بین این دو نهاد به صورت دستورالعملی به همه مدارس ابلاغ شود. فخاری هم در پایان نشست روی دو نکته تأکید داشت؛ یکی اینکه برای همه مناطق نمیشود از یک الگو استفاده کرد و فشردگی جمعیت و میزان فضای سبز هر منطقه در اعمال سیاستها درنظر گرفته شود و اینکه دختران هم حق استفاده از زمینهای چمن را داشته باشند.
الهام فخاری: دختران هم باید حق استفاده از زمینهای چمن را داشته باشند.برای همه مناطق نمیشود از یک الگو استفاده کرد
دانشور: باشگاهها صبح دست بچهها باشد
مجتبی دانشور، مدیرکل آموزش شهروندی شهرداری یکی از مهمانان این نشست بود. او از برنامههای شهرداری برای فعال کردن دانشآموزان گفت: «با حمایت شورا، مناطق را ملزم کردهایم که حداقل یک مدرسه در هر منطقه را به لحاظ فضا، مناسبسازی و مشرفگیری کند تا دختر بچهها بتوانند ورزش کنند. این برای شروع است و امیدواریم سالهای آینده تعداد مدارس را بیشتر کنیم. یک نمونه مشابهی از یک فعالیت فرهنگی در مدارس را مثال میزنم، شاید همین فعالیت را سال آینده درحوزه ورزش هم بتوانیم انجام بدهیم. امسال در دستورالعملی که به مناطق ابلاغ شد، روی یک نکته تأکید کردیم که بچهها را از فضای مدرسه بیرون ببریم. در واقع روی گردشگری فرهنگی خیلی تأکید کردهایم. با انجمن و خانه سینما تعامل کردیم، با این عنوان که سالنهای سینمایی را که صبح خالی است و فیلمی پخش نمیکند، با تخفیف ویژه در اختیار بچهها قرار بدهند. این اتفاق افتاد و خانه سینما بیش از 30 سینما را به ما معرفی کرد. آموزشوپرورش هم فیلمهای مورد تأییدش را که در حال اکران است، اعلام کرد. شاید این الگو بتواند در حوزه ورزش هم اجرا شود، چون بخشی از سالنهای ورزشی صبحها خالی هستند.»
مدیرانی که مقاومت میکنند
دانشور، مشکل اصلی اجرای برنامههای خارج از مدرسه را مدیرانی میداند که این برنامهها را فوقبرنامه میدانند: «شهرداری و آموزش و پرورش میتوانند به نکته مشترکی برسند، همفکری و همراستایی الان هست، فقط ما یک کم مقاومت را در مدارس داریم. متأسفانه این ایالتهای خودمختار مدارس و مدیرانش در این همکاری مقاومت میکنند و باید توجیه شوند که این فعالیتها، فوق برنامه نیستند، خود برنامه هستند. در سند برنامه مدارس ملی ما روی این نکته تأکید کردهایم که فعالیت بیرون مدرسه برای بچهها تعریف شود. در فضای باز، بچهها تجربه زیستی داشته باشند. ما در ستاد و ادراه کل آموزش و پرورش تهران مشکلی نداریم ولی گاهگداری از طرف مدیران مقاومت میشود و این فعالیتها را برای بچهها مفید نمیدانند و مانع کار میشوند؛ بهعنوان مثال در طرح شهردار مدرسه شب قبل از انتخابات مدیران20 مدرسه اجازه ندادند این انتخابات برگزار شود. یا در یکی از مناطق شهر تهران، مدیر آموزش و پرورش منطقه میگوید من به شهرداری هیچ احتیاجی ندارم، خودم کار خودم را انجام میدهم و شهرداری به فعالیتهای فرهنگی مدارس ورود پیدا نکند و اگر شهرداری میخواهد کمک کند به ما پول بدهد. شهرداری قرار نیست که فقط پول بدهد، قرار است شرایط را فراهم کند، آموزشهایی به بچهها بدهد که آنها را به شهروند مسئول تبدیل کند تا نسبت به شهرشان احساس خوب داشته باشند و بدانند که شهروند هستند و نسبت به شهرشان تکالیف و حقوقی دارند و آنها را رعایت کنند. وقتی میگوییم زباله تفکیک شود، سلامت ساختمان حفظ شود، شیرابه زباله گرفته شود و هوای پاکتری داشته باشیم، نفعش صرفا برای شهرداری نیست. بعضی از مدیران و معلمان مدرسهها این فعالیتها را برنامههای صرف شهرداری میدانند و نسبت به این حوزه مقاومت میکنند.»