• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 19 دی 1398
کد مطلب : 92381
+
-

امدادگران گروه نجات کوهستان از فراز‌و‌نشیب‌های کارشان در کوه‌های اطراف پایتخت می‌گویند

عملیات در ارتفاع 4هزار‌متری

عملیات در ارتفاع 4هزار‌متری


بهنام سلطانی

نگاه کردن به نوک قله از دامنه کوه برای خیلی‌ها رعب‌آور است. حالا تصور کنید عده‌ای نه برای کوهپیمایی که برای نجات جان انسان‌ها در شرایط سخت و به سرانجام رساندن عملیات‌های غیرممکن گاهی تا قله می‌روند و برمی‌گردند. انجام ماموریت‌هایی از این دست برای اعضای گروه امداد و‌نجات کوهستان ایستگاه 64 آتش نشانی تهران که در سربالایی نفسگیر خیابان ولنجک و نزدیکی کوه‌های اطراف تهران واقع شده یک شغل پرمخاطره است. آنها در نجات جان شهروندانی که در تفرجگاه‌های سنتی تهران، مثل توچال، دربند و درکه گرفتار می‌شوند تخصص دارند و هر کدام از آنها تا‌کنون جان ده‌ها انسان را نجات داده است. از این‌رو امدادگران این گروه را که برای نجات انسان‌ها گاهی تا ارتفاع 4هزار متری بالا می‌روند باید نمونه انسان‌های جسور و ماجراجویی دانست که امدادگری را فراتر از یک شغل معمولی برای گذران زندگی و امرار معاش می‌دانند. زمستان برای آنها موعد به سرانجام رساندن ماموریت‌های سخت و طولانی است و صدای زنگ ایستگاه 64 در موسم سرما برایشان حکم سمفونی نجات را پیدا می‌کند. در همین روزهای شلوغ باید پای صحبت‌های اعضای تخصصی‌ترین گروه امداد‌و‌نجات کوهستان در تهران نشست تا از فرازونشیب‌های یکی از عجیب‌ترین و در عین حال هیجان‌انگیزترین شغل‌ها بگویند؛ مثلا اینکه ممکن است از غروب تا طلوع آفتاب با سرمای سوزناک زمستان در مسیرهای صعب‌العبور توچال و درکه دست‌و‌پنجه نرم کنند تا جان انسانی را نجات بدهند.


  توچال؛ خطرناک‌تر از درکه 
نام ایستگاه 64 به نام زنده یاد مجتبی جراحی مزین شده است؛ یکی از آتش‌نشان هایی که6 سال قبل از طرف سازمان آتش‌نشانی ایران برای باز کردن یکی از مسیرهای هیمالایا به پاکستان اعزام شد اما بعد از برافراشتن پرچم ایران در ارتفاعات برودپیک دچار حادثه شد و در ارتفاع 7هزارمتری جان خود را از دست داد. ایستگاه 64 آتش‌نشان‌هایی از این دست‌کم ندارد و اعضای گروه امداد‌و‌نجات کوهستان این ایستگاه که از 14سال قبل فعالیت‌شان شروع شده را به دونده های دو امدادی می‌توان تشبیه کرد که بعد از طی کردن یک مسیر مشخص چوب امداد را به دونده بعدی می‌سپارند. آنها کارشان امدادرسانی به شهروندانی است که بنا به هر دلیلی در برف و کولاک ارتفاعات اطراف تهران گرفتار می‌شوند و گاهی در آستانه جان‌باختن قرار‌می‌گیرند. اعضای این گروه مدام در مسیرهای صعب‌العبور در حال رفت‌وآمد هستند و خودشان در معرض خطر قرار دارند و لذت نجات جان انسان‌هاست که آنها را به ادامه این شغل پرمخاطره وا‌می دارد. امین شادجو، فرمانده گروه امداد‌و‌نجات کوهستان ایستگاه64، کسی است که از نخستین روزهای تشکیل این گروه، پای ثابت عملیات‌های امداد‌و‌نجات در ارتفاعات اطراف تهران بوده و به‌عنوان باتجربه‌ترین عضو گروه به خوبی با نقاط حادثه‌خیز آشناست؛«بخش قابل‌توجهی از حوادث برای افرادی رخ می‌دهد که مسیر دربند به توچال و امامزاده داوود(ع) و بالعکس را طی می‌کنند و گاهی اوقات در این مسیر گم می‌شوند. سال قبل بود که نیروهای امدادی 2 ایستگاه آتش‌نشانی به ماموریت اعزام شدند تا جان جوانی که در همین مسیر گم شده بود را نجات بدهند. بعد از پیدا کردن مصدوم معلوم شد بین راه قوای جسمانی‌اش تحلیل رفته و قادر به راه رفتن نیست.»


  عبور از مسیرهای صعب‌العبور
یک گروه امداد‌و‌نجات کوهستان هم در ایستگاه 74 تهران فعالیت می‌کند اما متخصص‌ترین نیروها در گروه امداد‌و‌نجات کوهستان ایستگاه 64جمع شده‌اند که تخصص‌شان عبور از مسیرهای صعب‌العبور و به سرانجام رساندن ماموریت‌های غیرممکن است. فرمانده گروه، زمستان را فصل ماموریت‌های سخت و طاقت‌فرسا می‌داند؛«بیشتر حوادثی که در ارتفاعات اطراف تهران رخ می‌دهد به فصل زمستان مربوط می‌شود و شامل یخ‌زدگی، ارتفاع‌زدگی، گم‌شدن در مه و کولاک و سقوط بهمن است. بیشتر حوادث هم در روزهای آخر هفته و در منطقه درکه رخ می‌دهد چون از ابتدای مسیر تا ایستگاه پلنگچال کافه‌های زیادی وجود دارد و کسانی که بدون تجهیزات مسیر سنگلاخی رسیدن به پلنگچال را طی می‌کنند دچار حادثه می‌شوند. در ارتفاعات توچال حوادث کمتری رخ می‌دهد، چراکه معمولا کوهنوردهای حرفه‌ای با تجهیزات کامل به آنجا می‌روند اما گاهی آنها هم مغرور می‌شوند و به‌دلیل لغزش یا گرفتار شدن در مسیر کولاک و هنگام سقوط بهمن جانشان به خطر می‌افتد. به همین دلیل حوادثی که در توچال رخ می‌دهد در مقایسه با درکه کمتر اما سنگین‌تر است.»


  تفاوت گروه نجات  با حریق
حسین تنها،پشت سر گذاشتن دوره سخت آموزشی را یکی دیگر از مخاطرات فعالیت در گروه امداد و نجالت کوهستان می داند؛«دوره های تخصصی ما شامل پیشرفته و مقدماتی است. در دوره های پیشرفته با شیوه امداد‌رسانی در ارتفاعات، حوادث دره، صعود و فرود از صخره‌ها و سنگ‌ها و نحوه کار کردن با ابزار‌آلاتی مثل طناب‌های مخصوص، انواع تسمه‌ها و قرقره‌ها و ... آشنا می‌شویم که پشت سر گذاشتن هر دوره آموزشی، هم هزینه دارد و هم اینکه قدرت بدنی بالایی را می‌طلبد. ما باید مدام این دوره‌ها را پشت سر بگذاریم چون شرایطی که در حوادث کوهستان حکمفرماست با سایر حوادث تفاوت دارد. ما در مقایسه با حوادث حریق، برای رسیدن به محل حادثه باید زمان بیشتری صرف کنیم. در عملیات حریق ممکن است نیروهای کمکی از چند ایستگاه دیگر آتش نشانی وارد عمل شوند اما امدادگران ایستگاه 74 که در غرب تهران واقع شده، تنها حامی ما در عملیات‌های سخت و طولانی هستند.»
آنطور که حسین تنها می گوید گروه امداد و نجات کوهستان حتی در روزهای پایانی هفته هم استراحت ندارد و اعضای این گروه از بامداد پنج شنبه تا ساعت 9صبح شنبه در حالت آماده باش به سر می برند و به حوادثی که بیشتر در توچال و درکه رخ می دهد اعزام می شوند.






   چند توصیه ایمنی
رضا محمدزاده، رئیس ایستگاه 64، به واسطه 25سال سابقه کار در سازمان آتش‌نشانی و فعالیت در گروه امداد‌و‌نجات کوهستان بهتر از هر کسی می‌تواند درباره نوع و کثرت حوادثی که نیروهای امدادی این ایستگاه را به خط می‌کند توضیح بدهد. او حوادثی را که در ارتفاعات اطراف تهران رخ می‌دهد به چنددسته تقسیم می‌کند؛«در بسیاری از حوادث شاهد بوده‌ایم که افراد بدون تجهیزات کافی به کوهنوردی رفته‌اند، گروهی دیگر بدون آشنایی با مسیر راهی کوه می‌شوند، عده‌ای هم اطلاعات کافی در مورد وضع هوا ندارند و بدون توجه به اعلام وضع هوا توسط سازمان هواشناسی به ارتفاعات اطراف تهران می‌روند و در بوران و کولاک گرفتار می‌شوند. برخی دیگر تنها و بدون همراه به کوه می‌روند که خطرناک‌ترین کار برای یک کوهنورد است. بخش دیگری از حادثه‌دیده‌ها را کوهنوردهایی تشکیل می‌دهند که معمولا به تابلوهای راهنما که درباره احتمال سقوط بهمن یا سنگ هشدار می‌دهند اعتنا نمی‌کنند.» به گفته رئیس ایستگاه64  در سال گذشته 124مورد عملیاتی به این ایستگاه اعلام شده که در 56مورد حادثه‌ای مشاهده نشده و در 68مورد دیگر، امدادگران گروه امداد‌و‌نجات کوهستان جان 100نفر را نجات داده‌اند. طبق آمارهایی که محمدزاده ارائه می‌دهد سال گذشته 4مورد فوتی در ارتفاعات توچال و درکه اعلام شده و هر 4نفر به‌دلیل سکته قلبی و سقوط از ارتفاع جان خود را از دست داده‌اند.رئیس ایستگاه 64 برای به حداقل رسیدن حوادثی که جان کوهنوردان ارتفاعات اطراف تهران را تهدید می‌کند چند توصیه دارد؛«آمارها می‌گوید در سال 1398حوادث کمتری را شاهد بوده‌ایم. امسال 92 مورد عملیاتی اعلام شده و در 20مورد عدم‌نیاز به نیروهای امدادی ثبت شده است. امدادگران گروه امداد‌و‌نجات کوهستان در 72مورد عملیاتی دیگر جان 89نفر را نجات داده‌اند. طبق گزارش‌ها، بیشتر حادثه‌دیده‌ها تنها به کوه رفته‌اند و به‌دلیل ضعف جسمانی توان ادامه مسیر را نداشته‌اند و عده‌ای دیگر دچار مصدومیت از ناحیه دست و پا و کمر شده‌اند. توصیه ما به مردم این است که هرگز تنها به کوه نروند، آذوقه کافی به همراه داشته باشند، از وضع هوا خبر داشته باشند و از گرفتن سلفی در ارتفاعات پرهیز کنند.»


  وقتی ضربان قلب بالا می‌رود 
چارت سازمانی گروه امداد‌و‌نجات کوهستان را می‌توان با گردان‌های نظامی مقایسه کرد و به واسطه تلاشی که برای نجات جان انسان‌ها به خرج می‌دهند، قیاس مع‌الفارقی به‌نظر نمی‌رسد. بعد از فرمانده گروه، کمک فرمانده ماموریت‌ها را مدیریت می‌کند و اعضای گروه هم به کهنه سربازهایی می‌مانند که مدام در حالت آماده‌باش به‌سرمی‌برند. امیر غریبی، کمک فرمانده گروه امداد‌و‌نجات کوهستان ایستگاه 64 ، به شرط ماندن در این ایستگاه و کنار آمدن با سختی‌های کار در این گروه اشاره می‌کند؛«فشار کار ما در مقایسه با ایستگاه‌های دیگر بیشتر است و شرط کنار آمدن با چنین شرایطی، علاقه به نجات دادن جان انسان‌هاست. هر بار که زنگ اعزام به ماموریت به صدا درمی‌آید ضربان قلب‌مان بالا می‌رود و هنگام انجام ماموریت و در ارتفاعات به حالت عادی برمی‌گردد. اغراق نیست اگر بگویم شرطی شده‌ام و با صدای زنگ، ضربان قلبم بالا می‌رود. یک‌بار وقتی به اتفاق خانواده در رستوران نشسته بودیم با شنیدن صدای زنگ حاضرشدن غذا که شباهت زیادی به صدای زنگ ایستگاه داشت ضربان قلبم بالا رفت و دچار استرس شدم.»تعدادی از اعضای گروه را آتش‌نشان‌هایی تشکیل می‌دهند که قبل از استخدام در سازمان آتش‌نشانی اهل کوهنوردی بوده‌اند و از همان روزها دغدغه نجات جان انسان‌ها در ارتفاعات پرخطر را داشته‌اند. امیر غریبی که 5سال در گروه امداد‌و‌نجات کوهستان فعالیت کرده یکی از همین افراد است و حالا نه به‌عنوان کوهنورد که در قامت نیروی امدادی متخصص به ارتفاعات اطراف تهران می‌رود تا جان انسانی را نجات بدهد؛«قبل از اینکه به گروه امداد‌و‌نجات کوهستان بپیوندم برای کوهنوردی به درکه می‌رفتم و همکارانم را می‌دیدم که برای نجات جان انسان‌ها چه اشتیاقی دارند. آرزویم این بود که روزی برسد تا من هم بتوانم جان انسان‌هایی که در کوه گرفتار می‌شوند را نجات بدهم تا اینکه مقدمات پیوستنم از گروه حریق به گروه نجات مهیا شد. همین علاقه به نجات جان انسان‌ها باعث شده با سختی‌های این کار کنار بیایم. بعد از شنیدن صدای زنگ ماموریت، 30ثانیه وقت داریم تا سوار خودروی امدادی شویم. باید این توانایی را داشته باشیم که بعد از گرفتن اطلاعات اولیه از فرمانده، مسیریابی کنیم و طی 5دقیقه یک سناریو طراحی کنیم و خودمان را به ارتفاعات توچال یا دربند و درکه برسانیم و آنجا سوار تله‌کابین شویم و خودمان را به محل حادثه برسانیم.»



بوسه به‌دست آتش‌نشان 
فرمانده ایستگاه 64 سنگ صبور بچه‌های گروه امداد‌و‌نجات کوهستان است و با فراز‌و‌نشیب‌های کار سختی که انجام می‌دهند بیگانه نیست. احمدرضا حاجی‌وند، سخت بودن کار امدادگران این گروه را فراتر از حرف‌های کلیشه‌ای درباره شغل آتش‌نشان‌ها می‌داند؛ «مدتی قبل که سقوط بهمن در ایستگاه 5 توچال منجر به مرگ یک شهروند شد، خیلی‌ها دچار هراس شدند اما همه بچه‌های گروه امداد‌و‌نجات کوهستان در دل این حادثه بودند. اینکه کار امدادگران این گروه را سخت قلمداد کنیم کلیشه نیست. باید یک‌بار برای جان انسانی به ارتفاعات توچال و درکه بروید تا سختی کارشان را درک کنید. با این حال آنها حاضر نیستند نجات جان انسا‌‌ها را با آسایش نسبی‌ای که می‌توانند در ایستگاه‌های دیگر داشته باشند عوض کنند.» حاجی‌وند که سابقه کار در گروه امداد‌و‌نجات کوهستان را دارد با نقل یک روایت شنیدنی، دلیل علاقه اعضای این گروه برای ادامه کارشان را بازگو می‌کند؛ «8سال قبل بود که گروه ما بعد از 2روز تلاش نوجوان هفده‌ساله‌ای را که در مسیر درکه به امامزاده داوود(ع) گم شده بود پیدا کرد. بعد از پایان این ماموریت اقوام و خانواده آن نوجوان به ایستگاه 64 آمدند و پدرش اصرار داشت که دست تک‌تک بچه‌های گروه را ببوسد. ما با این پیشنهاد مخالفت کردیم اما پدر آن نوجوان دست همه ما را بوسید و این خاطره‌ای است که تا پایان عمر از ذهنم پاک نمی‌شود. همه بچه‌های گروه این موقعیت را دارند که به گروه حریق بروند اما تماشای همین صحنه‌ها آنها را به ماندن در گروه نجات ترغیب می‌کند.»



جای خالی در فهرست مشاغل سخت
اگر مشکلات لجستیکی، مثل قطع ناگهانی برق و نبودن آب در ارتفاعات را به مشکلات امدادگران گروه امداد‌و‌نجات کوهستان اضافه کنیم، به رنجی که آنها برای نجات جان انسان‌ها متحمل می‌شوند پی می‌بریم. حسین تنها که با 32سال یکی از جوان‌ترین اعضای گروه است، قرار نگرفتن در فهرست مشاغل سخت را یکی از مطالبات این گروه می‌داند؛ «امدادگری شغل سختی است اما فعالیت در گروه امداد‌و‌نجات کوهستان سختی مضاعف دارد. بیشتر بچه‌های گروه با مشکلات جسمی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند اما کمتر مورد حمایت قرار‌می‌گیرند. شاید جالب باشد بدانید که نگهبان ایستگاه 5توچال به واسطه کار در ارتفاع 1800متری شامل سختی کار شده اما بچه‌های گروه ما که گاهی برای انجام ماموریت به قله 3956متری توچال می‌روند مشمول نمی‌شوند.» حسین تنها، امدادگری را از پدر به ارث برده و بعد از پشت سر گذاشتن دوره‌های تخصصی به گروه امداد‌و‌نجات کوهستان پیوسته است. همکارانش می‌گویند به‌دلیل وجود پلاتین در پایش به راحتی می‌تواند گروه را ترک کند اما او خیال رفتن ندارد؛«چندین سال از عمرم را صرف حضور در دوره‌های آموزشی امداد‌و‌نجات در کوهستان کرده‌ام و با شناخت به این گروه آمده‌ام. قبل از من عمو، پدر و برادرهایم آتش‌نشان بوده‌اند. حالا نمی‌خواهم زحمات چندین ساله هدر برود و ترجیح می‌دهم به‌کار تیمی و مقدسی که برای نجات جان انسان‌ها پیشه کرده‌ام ادامه بدهم.»


  ماموریت‌های هفده ساعته 
حمل مصدوم با برانکارد را باید سخت‌ترین بخش ماموریت‌های گروه امداد‌و‌نجات کوهستان دانست، به‌خصوص اگر مصدوم وزن زیادی داشته باشد و اعضای گروه مجبور باشند با عبور از مسیرهای پرپیچ‌و‌خم و شیب‌های تند فرد آسیب‌دیده را به اورژانس برسانند. به همین دلیل برخی اعضای گروه از ناحیه مینیسک پا، کمر و کتف و شانه آسیب دیده‌اند اما به قول و قراری که از نخستین روزهای تشکیل این گروه با هم گذاشته‌اند مومن مانده‌اند. مهدی هاشمی یکی دیگر از قدیمی‌ترین اعضای گروه به شمار می‌رود که 13سال از عمرش را صرف فعالیت در تخصصی‌ترین گروه امداد‌و‌نجات کوهستان در پایتخت کرده و در این مدت با انواع مصدومیت‌ها دست‌و‌پنجه نرم کرده است؛«گاهی اوقات وزن مصدوم یا جسدی که کشف می‌کنیم به 130کیلوگرم می‌رسد و در چنین مواقعی احتمال مصدومیت نیروهای امدادی بالا می‌رود.کوهنوردی در فصل زمستان سخت و پرخطر است. اگر کوهنورد باشید در این شرایط برمی‌گردید اما اگر امدادگر باشید در چنین مواقعی شما را فرامی‌خوانند. کوهنورد عادی فرصت استراحت و صرف غذا در استراحتگاه را دارد اما نیروی امدادی بعد از چند ساعت به محل حادثه می‌رسد و بین 8تا 9ساعت و در پاره‌ای از مواقع بین 12تا 17ساعت برای انتقال مصدوم از ارتفاعات به پایین، زمان صرف می‌کند.» بخش غم‌انگیز ماموریت‌های گروه امداد‌و‌نجات کوهستان آنجاست که گاهی به‌دلیل وخیم بودن حال مصدوم وعده غذایی‌شان را حذف می‌کنند اما ایثاری که آنها برای نجات جان انسان‌ها به خرج می‌دهند از نگاه عموم پنهان می‌ماند. مهدی هاشمی احساس رضایتمندی مردم را بهترین پاداش برای اعضای این گروه می‌داند؛ «تابستان پارسال، یکی از شهروندان به «دره مری» توچال سقوط می‌کند و با خوردن برگ درخت و مقداری آب که همراه داشت تا 3روز زنده می‌ماند. ماموریت ما برای نجات جان او از ساعت 5بعد‌از‌ظهر شروع شد و تا 4صبح ادامه داشت. در این ماموریت 12نیروی امدای بسیج شدند. وقتی ماموریت به پایان رسید و به میدان سربند رسیدیم، خانواده مصدوم از خوشحالی گریه می‌کردند و چند روز بعد هم با شیرینی به ایستگاه 64 آمدند. تنها دلخوشی ما رضایت مردم است.»


بیشتر حادثه‌دیده‌ها تنها به کوه رفته‌اند و به‌دلیل ضعف جسمانی توان ادامه مسیر را نداشته‌اند و عده‌ای دیگر دچار مصدومیت از ناحیه دست و پا و کمر شده‌اند. توصیه ما به مردم این است که هرگز تنها به کوه نروند، آذوقه کافی به همراه داشته باشند، از وضع هوا خبر داشته باشند و از گرفتن سلفی در ارتفاعات پرهیز کنند




 

این خبر را به اشتراک بگذارید