
درسهای سردار

سید صالح واحدی ـ فعال فرهنگی
آفتابا ترک این گلشن کنی
تا که تحتالارض را روشن کنی
مولانا در دفتر دوم مثنوی، تعبیری جانانه درمورد پایان حیات دنیایی مردان بزرگ دارد. او آنان را آفتابی مینامد که چون در بستر خاک جای میگیرند، تیره خاک را نیز به نور وجود خود روشن میکنند. اکنون ساعاتی است که پیکر شهید نامآور قاسم سلیمانی پس از سالها تلاش خستگیناپذیر و پس از چند روز تعظیم و تکریم و تشییع میلیونها دوستدار رهسپار خانه ابدی شده است. در وصف آنچه این روزها بر ملک ایران گذشت و آنچه از ملت ایران در این روزها جلوهگر شد سخن بسیار گفته شده و بینهایت گفته خواهد شد.
قیامت قامت و قامت قیامت/ قیامت کردهای ای سرو قامت/ به سر تیغ و به کف جان و به لب شکر/
شهید عشق را این بس علامت (بیدل شیرازی)
امروز قاسم سلیمانی غرق در شکوه بدرقه مردمی است که میلیونها میلیون آنها به رغم همه سختیها و رنجها و تنوع نگاهها و حتی اعتراضها به میدان آمدند و دعاگویان نقش او را بر آسمان دل خود جاودانه کردند. دعاهایی که حاصل کردار انسانهای بزرگ است.
آن چنان کن که دهانها مر تو را/ در شب و در روزها آرد دعا
اما نباید به همینجا بسنده کنیم و شایسته آن است که بهقدر وسع و همت و ادراک خود از این واقعه بزرگ طلب عبرت کنیم و این قلم نیز در جهدی است که این طلب افزون شود.
همچون همه انسانهای بزرگ، زندگی سردار شهید نیز وجوه مختلفی داشته که جا دارد هرکس از جنبه و منظر خود به آن بپردازد و چه بهتر که ما نیز از منظر نیاز امروزه خود به آن بپردازیم. در حیات اجتماعی و مدیریتی سردار چند نکته بارز قابل ذکر است. سردار سلیمانی تمام استعداد و تلاش و همت خود را صرف حرکت در مسیری خاص کرد. او لباس سربازی بر تن کرد و این حرکت را تا عالیترین درجه و بالاترین سطح از تحقق اهداف ادامه داد. این اولین درس است و قابل مقایسه با خیل افراد صاحبنامی است که خود را صاحب صلاحیت ورود به عرصههای مختلف مدیریتی دانسته و نامزد تصدی منصب در عموم حوزههای نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجرایی و... بودهاند. او تلاشی نکرد که هرروزه از خود چهره سیاسی صاحبنظری نشان دهد، هرگز خود را در اندیشه تصاحب مناصب اجرایی نشان نداد، هرگز نخواست از خود چهره آکادمیک نشان دهد و نیز شوقی به استفاده از عناوین دکتر، استاد دانشگاه و... از خود نشان نداد.کاش درس آموختن از درخشش بینظیر حاجقاسم آموزهای باشد که همه ما بدانیم قرار گرفتن در یک مسیر صحیح میتواند به موفقیت بینظیری منجر شود که همگان به احترام آن کلاه از سر بردارند. دومین درس از این منظر، عدم ورود پیاپی به عرصههای مناقشهبرانگیز داخلی است. در شرایطی که فضای سیاسی و مدیریتی کشور از مناقشههای بیپایان آسیب بسیار دیده، افراد معدودی بودهاند که در عین دسترسی به تریبون و داشتن صدای رسا و جایگاه قابل، از ورود به مناقشات و موضعگیریهای بیفایده و پرضرر خودداری کردهاند و بر این آتش ندمیدهاند. از این منظر نیز درسهای سردار آموختنی است.درس دیگر ادب سربازی است. از قاسم سلیمانی در عین داشتن جایگاهی رفیع هرگز مواضعی دیده نشد که با سیاستهای کلی کشور کوچکترین تعارضی داشته باشد یا دستاویز و بهانهای برای تضعیف کشور شود. نمونه بارز آن در موضوع برجام دیده شد که کاملا در راستای سیاست برگزیده نظام سیاسی کشور موضع گرفت و حرکت کرد و دیگر سربازان این عرصه را تقویت کرد.آداب حفظ رابطه با نخبگان سیاسی و مدیریتی کشور و رعایت خطوطی که برای سرپا نگهداشتن، کارآمدی و تقویت نظام اداره کشور ضروری است.
آخرین نکتهای که در این مقال به آن اشاره میشود و بیشک از این جنبه و از جنبههای مختلف دیگر سخنهای بسیار وجود دارد این است که اهل کلام و قلم حق صاحب آن را ادا خواهند کرد، انشاءالله...
درود خداوند و خلق او بر همه شهیدان گرانقدر که فروغ رویشان شکوه نسلهای این کشور بود و وجودشان پس از پایان حیات دنیوی نیز قدرآفرین بوده است...
مرگ کاین جمله زو در وحشتند/ میکنند این قوم بر وی ریشخند/ کس نیابد بر دل ایشان ظفر /بر صدف آید ضرر نی بر گهر (مثنوی، دفتر اول)