خدیجه نوروزی_روزنامه نگار
واژه حکمرانی عموما بهعنوان یک مفهوم جدید در ارتباط با دولت و مدیریت دولتی بهکار میرود و برای بسیاری از موضوعات مانند حکمرانی محلی، جهانی، محیطی و... به عنوان پسوند استفاده شده و بهمعنای اصلاح بهکار میرود. اما در حقیقت حکمرانی به خاطر عدماعتماد به دولت شکل گرفته است. چرا که بسیاری از مردم از توانایی دولت برای رفع مشکلات ناامید شدهاند و این امر موجب تجدید نظر در تئوریهای سنتی مدیریت دولتی شده است. بنابراین مدیریت دولتی که در گذشته بهعنوان یک ابزار قوی برای حل مشکلات اجتماعی فرض میشد با بحران هویت مواجه شده است. برای حل این بحران، تئوریهای بسیاری بهعنوان جایگزین مدیریت دولتی سنتی مطرح شدهاند که در عصر حاضر، تئوری حکمرانی عمومی مقبولترین آنهاست.
محمد فاضلی؛ جامعهشناس
سوژه پیشنهادی: حکمرانی خوب
دلیل انتخاب سوژه: مدیریت نشدن تعارض منافع و کیفیت پایین حکمرانی در کشور. این موضوع سرمنشأ آسیبهای اجتماعی است.
حکمرانی خوب چیست؟
محسن علیزاده ثانی، دکتری مدیریت دولتی درخصوص حکمرانی خوب یا مدیریت دولتی میگوید: «این نوع حکمرانی خوب نتیجه تعادل ارزشها در جامعه شامل دمکراسی، عدالت و کارایی است. زمینه پیدایش و محور اصلی حکمرانی خوب، تعادل و تعامل میان
3 نهاد اصلی جامعه یعنی دولت، بازار و جامعه مدنی است. بنابراین محور اصلی اصلاحات و برنامههای توسعه مبتنی بر حکمرانی خوب نیز تعامل و تعادل این سه نهاد اصلی جامعه است. اگر هر کدام از اینها بیش از حد در جامعه رشد پیدا کند میتوان گفت حکمرانی خوب نیست. بهعنوان مثال زمانی که دولت بیش از حد بزرگ باشد حکمرانی کل بر هم میریزد.» در طول دوران مختلف در کشور شاهد برهم خوردن تعادل میان 3 نهاد اصلی بودهایم که با گذشت زمان عوارض خود را نشان دادهاند. بهعنوان مثال در سالهای اولیه انقلاب بهدلیل مصادره شدن بسیاری از شرکتها و جنگ، شاهد گسترش بخش دولتی و غفلت از دو بخش دیگر و ضعیف شدن آنها بودهایم. ثانی در این مورد اظهار میکند: «یکی از چالشها در کشور ما عدمتعادل بین ارزشهاست. در عین حالیکه هر یک از دولتها زحمت کشیدهاند، در دورهای روی کارایی تأکید شد اما در مقابل عدالت را از دست دادیم. در دورهای کارایی و اقتصاد تضعیف شد و در دورهای بحث جامعه مدنی و دمکراسی مطرح شد و از موارد دیگر غفلت شد.»
سرمنشأ آسیبهای اجتماعی
بحث آسیبهای اجتماعی از جایی بهوجود میآید که عمدتا بخش جامعه مدنی ضعیف میشود. کارشناس مسائل اجتماعی میافزاید:«وقتی دولت خیلی بزرگ باشد مردم بهعنوان رعیت دیده میشوند. یعنی کسانی که نسبت به صلاح خود بیاطلاعند و ما بهعنوان دولت به آنها میگوییم که چه کنند. در چنین اوضاعی مردم و جامعه توانمند نمیشوند و دولت باید حتما مشکلاتشان را رفع کند. در چنین فضایی مردم هم همین انتظار را دارند. مثلا میگویند دولت، چرا بیکاری را حل نمیکند. دولت هم معمولا چون نظام بوروکراسی ناکارآمدی دارد نمیتواند مشکلات را رفع کند. در نتیجه شما شاهد بسیاری از مشکلات اجتماعی میشوید که دولت قرار است حل کند و او قادر به حل این مشکلات نیست.» اگر بخش خصوصی خیلی بزرگ شود و تعادل را بر هم بزند، مردم در جامعه بهعنوان مشتری دیده میشوند. هر کسی پول بیشتری دارد خدمات بیشتری میگیرد. ثانی میگوید: «در چنین شرایطی شاخص عدالت بهم میخورد، شکاف اجتماعی بهوجود میآید و بهدنبال آن فقر میآید. فقر هم بهدنبال خود فساد و خلاف را میآورد. اما اگر در جامعهای هر 3بخش به اندازه هم رشد کنند یعنی جامعه مدنی نیز همپای دو مورد دیگر باشد مردم بهعنوان شهروند فاضل فعال دیده خواهند شد. یعنی کسی که توانمند شده و میخواهد خود، مشکلاتش را حل کند. دولت هم کمک میکند و تسهیلگر است. برای رسیدن به این تعادل، باید تشکلهای جامعه مدنی(NGO) فعال شوند. اینطور نیست که تک تک مردم جامعه مدنی باشند.»
یکشنبه 24 آذر 1398
کد مطلب :
90287
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0RgNv
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved