اعتراض زیر پوست شهر
سری گزارشهای « بی پرده با مردم» قصد دارد در پی افزایش قیمت بنزین و حواشی پیرامون آن انعکاس صدای مردم در شهرها و استانها باشد
فتانه احدی-خبرنگار: نگرانی نخستین واژهای بود که به ذهن میرسید وقتی در هوای ناامید کوچه و خیابانهای البرز قدم میزدی. از کرج گرفته تا فردیس و حصارک و گلشهر عموم مردم نگران گرانیها پس از افزایش قیمت بنزین بودند؛ مردمی که به وعدههایی مانند کنترل بازار و ثبات قیمتها در کالاهای مصرفی تا کرایه ماشین، دیگر اعتماد نداشتند. بلکه اعتقاد داشتند سنگ گرانی بنزین برای پای لنگ آنهاست. البرز استانی مستقل از تهران است، اما هنوز هم البرزنشینان بیشترین سهم را در جمعیت شناور تهران دارند؛ جمعیتی که شغلشان در تهران است، اما بنا به دلایل مختلف که شاید در رأس آن مسائل اقتصادی و معیشتی باشد، در شهرهای مختلف البرز ساکن هستند. بسیاری از این مردم به دلیل نبود فضایی مناسب برای اشتغال، چارهای جز به جان خریدن سختی سفر -هر روزه- به تهران ندارند. تهیه یا اجاره مسکن به قیمت ارزانتر بسیاری از ساکنان تهران را نیز در چند سال اخیر راهی شهرهای مختلف البرز کرده و این پدیده بر تراکم جمعیت در این شهرها و بالتبع کمبود امکانات از قبیل فضای سبز، تفریحی، درمانی، اداری و... افزوده است. از این رو البرز که خود روزی حاشیه تهران بود، اکنون اسیر حاشیه نشینی شده است. فوران جمعیت در شهرهای کوچک این استان که فاصله معناداری با استانداردهای شهری دارند، مردم بهویژه آنهایی که قشر ضعیف جامعه محسوب میشوند را راهی مناطق محرومتر و حاشیهای کرده است؛ قشری که عمدتا مهاجرند و به امید زندگی بهتر و فرار از مشکلات معیشتی ترک دیار کرده و خود را به تهران نزدیک کرده اند. اما تحریم، تورم، گرانیهای لحظهای که در پی تصمیمات خلق الساعه و سیاستهای اقتصادی و... رخ میدهد، بیش از هرچیز بر دوش همین مردم فشار میآورد. این روزها شوک گرانی سهبرابری قیمت بنزین دوباره مردم و قشرهای ضعیف این منطقه را داغ کرد. اجرای طرح سهمیه بندی و اعلام نرخ جدید بنزین اعتراضهای گستردهای را به دنبال داشت. بعضی از مردم به قیمت و برخی دیگر به نحوه اجرای ناگهانی طرح معترض بودند، تا جاییکه برخی از مسئولان بلندپایه نیز از اجرای غافلگیرکننده طرح، اظهار بیاطلاعی کردند. معترضان به خیابانها آمدند تا صدای خود را به گوش مسئولان برسانند، اما این ماجرا پیامدها و خرابیهای زیادی به همراه داشت. اکنون چند روز از این اتفاقها گذشته، اما حواشی این اعتراضات در شهرهای البرز مشهود است. کارشناسان و جامعهشناسان در رسانه های مختلف نظرات بسیار دادند، اما هنوز کسی پای صحبت مردم بهویژه در مناطق محروم ننشسته و به درد دلشان گوش نداده است. شهرهای مختلف در پساتخریب ناشی از گرانی بنزین چهرههای مختلفی دارند. مانند مردمانی هستند که هریک در مواجهه با مشکلات واکنش خاص خود را نشان می دهند. برخی بی تفاوت، برخی پر از ترس و برخی دیگر خشمگین. از این رو در شهرهای مختلف البرز نیز با واکنشهای مختلفی روبهرو بودیم. مردم درشهرها و محلههای مختلف مانند هشتگرد، کرج، حصارک، گلشهر و فردیس نظرهای گوناگونی میدهند، بسیاری هم از روی سرخوردگی یا دلایل دیگر مانند بیاعتمادی حاضر به صحبت با رسانهها نیستند. برخی معتقدند گفتن مسائل دردی را دوا نمی کند. برخی دیگر میگویند:«گیریم سئوالهایتان را جواب دادیم، آخرش چه می شود؟ با این سانسورهایی که در رسانهها وجود دارد، چرا به دنبال حال و روز مردم هستید.» برخی با خندهای تمسخر آمیز سر تکان میدهند و میگویند: «عجله دارم ببخشید.» در ادامه پای حرفها و درد دلهای مردم البرز مینشینیم.
سکوت معنادار در «هشتگرد»
در شهر هشتگرد تخریب مکان عمومی به چشم نمیآید. رانندگان خطی که معمولا از حال و روز خیابانها بهتر خبر دارند، میگویند: «در هشتگرد اعتصابی نداشتیم.» به سراغ آنها رفتیم. بسته شدن بزرگراه را دلیل توقف در کار خود میدانند و اظهار میکنند:«اعتصابی در کار نبوده و به دلیل بسته بودن راهها، چارهای جز ماندن در ایستگاه نداشتیم.»
اما برخی رانندگان میگویند: «از افزایش قیمت بنزین راضی هستیم چون رانندگان شخصی نمیتوانند مسافران ما را سوار کنند.»
در معابر شهر هشتگرد که قدم میزنیم، با کارگران بسیاری مواجه میشویم که درجستوجوی کار لحظهشماری میکنند. این کارگران که عموما از قشر ضعیف جامعه هستند، از تورم سنگین در آینده نگرانند. آنها معتقدند شاید برای برخی بنزین لیتری 3هزارتومان، قیمتی منطقی باشد اما قشر کارگر با اینگونه اقدامهای ضربتی، هر روز فقیرتر میشود.
یکی از کارگران هشتگردی میگوید: «دولتمردان باید طرحهایی که با معیشت مردم سرو کار دارد را با تدبیر بیشتری عملیاتی کنند، نه اینکه یکشبه موضوعی عنوان شود و خسارتهای بسیاری به بار آورد و در نتیجه آن فقر روزافزون برای بخش زیادی از مردم باشد.»
«احمد» معتقد است هشتگردیها با وجود اینکه وضع معیشتی مناسبی ندارند، اما ترجیح میدهند صدای اعتراض خود را از راههای مناسبی به گوش مسئولان برسانند و به اموال عمومی و خصوصی مردم خسارت نمیزنند.
«فردیس» بیشترین ناآرامی و آتش سوزی
بسیاری از بانکها و فروشگاههای فردیس در جریان ناآرامیها و اعتراضات به افزایش ناگهانی قیمت بنزین به آتش کشیده و تخریب شد. مردم این شهراز تصمیم دولت عصبانی و خواهان عوض شدن این تصمیم هستند.
فردیس 5 میدان دارد که به فلکه اول تا پنجم معروف است. این 5فلکه تقریبا به بازاری مبدل شده که پاسخگوی نیاز مردمی از قشر متوسط و روبه پایین این منطقه هستند. این شهرستان مشکلات زیاد و امکانات کمی دارد. وقتی فردیس در حال توسعه بود تنها آپارتمان سازی در آن رشد داشت و رفته رفته بر جمعیتش افزود شد. اما از حداقل امکانات هم برخوردار نیست. مغازه لوازم برقی پیر مردی دیوار به دیوار بانک است. مغازه و اموال او بعد از آتش سوزی بانک خاکستر میشود. او در حال بیرون ریختن خاکستر از مغازه است، وقتی به سراغش می رویم با عصبانیت می گوید: «بی تدبیری در مملکت موج می زند. حرفی ندارم بزنم.»
عمو حسین می افزاید: «حال و روزم گویای حرفهای دلم است. وقتی از ما مالیات و عوارض می گیرند کجا بودند که مواظب اموال ما باشند تا من در یک شب بدبخت نشوم. چرا ما باید تاوان بی تدبیریهای دولت را بدهیم. همه سرمایهام سوخت. چه کسی جوابگو است؟» با این حال او نگران آینده است.
ساختمانها، بانکها، کارگاه های تولید و مغازههای سوخته و حتی تخریب شده بسیاری در فردیس به چشم میخورد تا جاییکه یکی از شهروندان ادعا میکند: «یک بانک سالم هم در فردیس باقی نگذاشتهاند.» البته بسیاری از مردم تخریب را راه حل درستی نمیدانند. طبقه بالای برخی از بانکها مسکونی بودند که ازهجوم و حمله در امان نمانده و شیشههایشان شکسته شده است. بر روی دیوارهای برخی از بانکها نیز نوشته شده «یورش نیاورید، آتش نزنید، طبقه بالا مسکونی است.» یکی از اهالی فردیس می گوید: گرانی بنزین را باید زودتر اطلاع رسانی می کردند البته فرقی هم نداشت. اکنون در جامعه ما دو طبقه داریم طبقه مرفه که دولتمردان و صاحبان مشاغل پرسود هستند و افراد متوسط که روز به روز فقیرتر میشوند.
رسول می افزاید: «ما مملکت فقیری نداریم چرا باید فقیر زندگی کنیم؟ قبل از گرانی بنزین مردم به سختی کرایه خانه و پول آب و برق خود را میپرداختند و حالا با گرانی بنزین از کرایه خانه گرفته تا کرایه رفت و آمد وخورد و خوراک نیز به همان نسبت بالا خواهد رفت.»
وی اضافه می کند:«صاحبخانه ما گفته باید 100 میلیون بدهید یا بلند شوید در حالی که پول پیشی که از قبل داده بودیم 10 میلیون تومان بوده در عرض چند روز 90 میلیون به پول پیش خود اضافه کرده است.» فردیسیها عملکرد دولت را در افزایش قیمت بنزین و قطع اینترنت، بی احترامی به خود میدانند و می گویند: «همین مردم بودند که آنها را انتخاب کردند آیا جواب این مردم، فقر، گرسنگی و بی خانمانی است؟ آیا در خیابان کودکان کار را نمی بینند که شیشه خودروها را تمیزمی کنند؟ در مملکت باید اعتراضات آزاد وجود داشته باشد و به اعتراض مردم پاسخ دهند. وقتی دولت در جواب اعتراضات روی حرف خود پافشاری کرد ما مطمئن شدیم حکومت و دولت برای مردم هیچ ارزشی قائل نیست.»
آنها معتقدند اگر دولت به سخن مردم گوش دهد مردم هم اگر اعتراضی داشته باشند با آرامش عنوان خواهند کرد.
بازاری ها نیز از افزایش قیمت بنزین ناراحت و نگران هستند و معتقدند افزایش سه برابری قیمت بنزین، همه کالاها را گرانتر میکند. چون پول حمل و نقل روی همه اجناس کشیده می شودآنها میگویند: «واریز 50هزار تومان کمک معیشتی گره از مشکل مردم باز نمیکند. همین پول را هم اقشار متوسط و کارمندان دریافت نکرده اند.»
یکی دیگر از اهالی فردیس می گوید: «نباید ما را با کشورهای دیگر مقایسه کرد. اگر بنزین در کشورهای دیگر گران است حقوق آنها هم 10 برابر حقوق مردم ایران است و این وضع تورم را ندارند.»
مجتبی می افزاید: «سرچشمه سیل خشم مردم، عملکرد ضعیف مسئولان است. این اعتراضات نشان از عاصی بودن مردم دارد. تخریب ها نشان دهنده خشم است. جامعه عصبانی و خشمگین را نباید سرکوب کرد زیرا منجر به انفجار دوباره میشود.» البته در این بین بودند کسانی که با سیاست دولت و سران قوا در گرانی بنزین موافق بودند.عوامل اعتراضات را هم عده ای اراذل و اوباش برشمردند.
داد مردم «حصارک» از گرانی
در امتداد مسیر، از هشتگرد به حصارک میرسیم. سیمای این منطقه از کرج غبار محرومیت بر خود دارد و نارضایتی از اوضاع اقتصادی را میتوان در چهره عابران بهوضوح مشاهده کرد. بخش زیادی از مردم حصارک کارگرند و وضع مالی مناسبی ندارند و به قول خودشان، با «بخور و نمیر» روزگار میگذرانند. اتوبوسهای شلوغ این منطقه نشان میدهد مردم ترجیح میدهند برای رفتوآمد از حملونقل عمومی استفاده کنند. حضور پرتعداد دستفروشان و استقبال مردم از کالاهای آنان نیز گواه دیگری بر ضعف معیشتی مردم این منطقه است. در جریان اعتراضات هفته پایانی آبان، بانکهای این منطقه نیز به آتش کشیده شد، اما بعد از یک هفته پرالتهاب، آرامش به منطقه بازگشته و بازسازی آغاز شده. تعطیلی بانکها نیز مردم را کلافه کرده و از اینکه باید برای انجام کوچکترین کاربانکی، وقت بسیاری صرف کنند، گلایه دارند. کسبه حصارک معتقدند گرانی بنزین سفره مردم را کوچک و آنها را فقیرتر میکند. آنها میگویند:«اگر طرحی برای افزایش قیمت بنزین وجود داشت، باید بهصورت مرحلهای اجرا میشد تا به زندگی مردم شوک وارد نشود.» درمقابل برخی از کسبه نیز اعتقاد دارند «افزایش قیمت بنزین باید هرچه زودتر انجام میشد، چراکه از قاچاق سوخت جلوگیری میشود.»
یک کاسب جوان اهل حصارک میگوید: «اعتراضهای خیابانی مانند بسیاری از کشورهای دنیا، باید با آرامش همراه باشد تا صدای معترضان آن گونه که باید، شنیده شود. با توجه به اینکه مغازه ما در مجاورت بانک قرار دارد، خسارتهایی نیز به ما وارد شد. اعتراض خشونتآمیز همیشه چنین تبعاتی هم دارد.»
برخی از اهالی حصارک نیز از بیاحترامی دولت در حق مردم گلایه دارند و معتقدند حتما باید قبل ازگرانی، مردم در جریان قرار میگرفتند تا بتوانند برنامهریزی کنند. آنان بیاطلاعی از این موضوع را بی احترامی به کل ملت می دانند.
یکی از اهالی میگوید: «سخت شدن زندگی و تحتفشار قرارگرفتن قشرهای کمدرآمد جامعه، مشکلات زیادی را بههمراه خود دارد که اعتراضهای خیابانی بخشی از تبعات آن است. افزایش قیمت بنزین در این شرایط نوعی بیاحترامی به مردم محسوب میشود.»
علی ادامه میدهد: «اگر دولت واقعا به فکر ما بود، باید ابتدا سطح حقوقها را نسبت به تورم موجود افزایش میداد تا مردم برای تأمین حداقلهای موردنیاز زندگی با مشقات بسیار مواجه نشوند.» بسیاری از مردم حصارک عنوان میکنند که مأیوس شدهاند، چراکه ازهیچ راهی نمیتوانند اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند. آنان تخریبهای صورت گرفته را نیز عکسالعملی ناشی از همین مشکل بزرگ میدانند.
یک معلم از اهالی حصارک میگوید: «افزایش قیمت بنزین بر معیشت مردم تاثیر مستقیم دارد؛ از گرانی موادغذایی تا کرایه تاکسی، اتوبوس و مترو گرفته تا افزایش اجاره بهای خانه و... مردم را گرفتار میکند.» کمال میافزاید: «دولت با مردم بد رفتار کرد. رئیس جمهوری باید بعد از شنیدن صدای مردم سریعا سخنرانی و مردم را به آرامش دعوت میکرد. زبان اعتراض مردم درهمه کشورها به صورت تظاهرات است، درایران نیز به همین صورت است، اما متاسفانه دولت نمیداند چگونه با مردم رفتارکند.»
بررسیهای میدانی در سطح منطقه حصارک نشان میدهد تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات نسبت به گذشته کمتر شده است و قشر کمدرآمد نیز دربسیاری از مواقع قدرت خرید بعضی از کالاها را ندارند.
مصطفی، یک دانشجوی کرجی که در حصارک تحصیل میکند، میگوید: «پس از اتفاقات اخیر، وقتی به محیط پیرامون خود نگاه میکنم، متوجه میشوم که هر روز افراد بیشتری هستند که نسبت به عملکرد اقتصادی دولت گلایهمندند. حتی بسیاری از افرادی که تا پیش ازاین با حرارت از عملکرد دولت دفاع میکردند، امروز به فکر تجدیدنظر در دیدگاههای خود افتادهاند.» قطع چند روزه اینترنت نیز موضوعی بود که مردم حصارک بهشدت از آن گلایه داشتند. آنان معتقدند که این موضوع بهشدت به کارشان ضربه زدهاست، چراکه بخش زیادی از کارشان با اینترنت انجام میشود و تبلیغات و حتی فروش آنها ازطریق شبکههای مجازی است. آنان میگویند که قطع اینترنت، نسبت به افزایش قیمت بنزین، ضربه مالی بزرگتری به کسبوکارشان وارد کردهاست.
شبهای متشنج «گلشهر»
گلشهر جزو مناطقی بود که درجریان اعتراضات آبان، شبهای متشنج زیادی را به خود دید؛ از تخریب بانکها گرفته تا سوختن یکی از مجتمعهای تجاری معروف در آن که سبب شد درگیری های زیادی دراین منطقه صورت گیرد. 45متری گلشهر، بلواری است که دوطرفش تا شعاع بزرگی، جزو این منطقه محسوب میشود و ساکنانی از قشر متوسط را در خود جای دادهاست. بیشتر اهالی این منطقه کارمند و بخش زیادی از آنان روزانه بهسوی تهران در رفتوآمد هستند. افزایش ناگهانی قیمت بنزین شوک بزرگی به زندگی آنان وارد کرده است و زندگی کارمندیشان را تحت تاثیر قرار دادهاست. در کنار بانک انصار شعبه گلشهر، یک مغازه مکانیکی آتش گرفته و صاحب آن روانه بیمارستان شدهاست. محمد، همسایه این مغازه سوخته میگوید: «صبح روزی که شنیدم بنزین گران شده است، تا ظهر شوکه بودم و از خانه بیرون نیامدم. 3روز هم بدون خودرو تردد کردم. افزایش یکباره 3هزارتومان به قیمت بنزین، فشار اقتصادی زیادی به مردم وارد کردهاست.»
دراین میان برخی از اهالی گلشهر میگویند: «نفس اعتراض درست بود و در همه کشورها نیز اعتراضات مردمی بهصورت تجمعهای خیابانی برگزار میشود، اما آتشزدن و تخریب مذموم است. دراین بین برخی از هرج ومرج طلبان نیز برخی فروشگاههای منطقه را خالی کردند.» برخی نیز معتقدند شاید نتوان گفت بنزین گران است، درحالیکه یک بطری آب معدنی حدود 2هزارتومان است، اما ای کاش مسئولان راه درستی را برای این اقدام پیدا میکردند و از قشر بی بضاعت حمایت مناسبی صورت میگرفت. برخی از اهالی گلشهر نیز هنوز نتوانسته اند یارانه معیشتی بگیرند. حتی برخی یارانه هم نمیگیرند.