حذف « خاطرهبازی» از هنر جدید شهری
نگاهی به هنر شهری آنچه هست و آنچه باید باشد
الهام مصدقیراد :
تهران، رخ عوض کرده و رنگوروی اینسالهایش شباهت چندانی به گذشته نزدیکش ندارد؛ هیچکس منکر این واقعیت نمیشود. نمیتوان رنگی که در روزهای مختلف سال بر چهره شهر همیشه خاکستری و شلوغ تهران میخورد را ندید؛ نمیتوان حضور آثار خلاقانه هنرمندان را در کوچه و معابر پایتخت نادیده گرفت و نمیتوان نگاه را از ایدهای جدید و تازه در فضای عمومی شهر برداشت و سر به سوی یک طرح نو در خیابانهای ناآرام نچرخاند. اما نه تهران آرام شده، نه آنچه برای بهبود منظر و ارتقای زیباییاش به کار رفته، آنطور که باید، در ذهنها مانده و با روحها گره خورده است.
رویداد بهارستان از آن اتفاقاتیاست که در چند سال اخیر، تهران را در آستانه نوروز و بهار، متفاوت میکند. جمعی از هنرمندان و دانشجویان هنرهای تجسمی طرحهای خود را در زمینه هنر محیطی، نقاشی دیواری، مجسمهسازی و... ارائه میکنند و بعد از انتخاب و داوری، بهترینهایشان در آستانه نوروز چهره شهر را تغییر میدهند. رویداد بهارستان97 نیز در شرف برگزاریاست و قرار است که بیش از 600هنرمند انتخابشده، عهدهدار این دگرگونی شوند. تخممرغهای رنگی و تزئینشده، آشناترین اتفاق بهارستان برای شهروندان است.
چند روزی فضای شهر به شادمانی گره میخورد و عکسهای یادگاری ثبت میشود. اما بعد از مدتی چندروزه یا چندماهه بیشتر آثار جمعآوری میشود و میرود تا بهارستان بعدی و آثار جدید و شادمانی چندروزه و عکسهای یادگاری دیگر. اینها همه اتفاقات خوبیاست اما این تلاشها و آثار خلقشده، چقدر ماندگاری دارند؟ تخممرغهای رنگی، درختان مزینشده با نخهای رنگارنگ و تجربههای دیگری چون نگارخانهای به وسعت یک شهر در سال گذشته که اتفاق نویی در فضای عمومی شهر بود و واکنشهای مختلفی در پی داشت، چقدر در پس ذهن مخاطبانشان حک میشوند؟ چقدر به داشتن آنها در شهرشان افتخار خواهند کرد و چقدر توان تأثیرگذاری در نگاه شهروندان را خواهند داشت؟
هزینه بهارستان و باغ مجسمهای که نداریم
قدرتالله عاقلی - هنرمند مجسمهساز - که اثر صندوقهای آرا در میدان جمهوری ازجمله شناختهشدهترین کارهای او در سطح شهر است به همشهری میگوید وضعیت اکران آثار هنری در دهه اخیر بهتر شده و رشد خوبی داشته است. برگزاری سمپوزیومهای مجسمهسازی نیز از جمله بهترین اقدامات سازمان زیباسازی بوده که به دلیل قرارگرفتن در مسیر درست و انتخاب بهترین داوران و نگاه تخصصی از ابتدای کار، نتایج خوبی بهدنبال داشته است.
او با این حال اعتقاد دارد که هنوز بهترین و خاطرهانگیزترین مجسمهها متعلق به سالهای گذشته است؛ «هزینه زیادی صرف میشود اما هنوز کاری که بتواند خاطرهای از تهران بسازد، نداریم. این همه شهید دادهایم اما هنوز در حد جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم یادمان درست و خوبی از شهدا نداریم که مهمانان خارجی آنجا حضور یابند و ادای احترام کنند. هنوز کاری نداریم که بتوانیم پز آن را به همکاران خارجیمان بدهیم. بهترین مجسمههای تهران هنوز گرشاسب و اژدهای میدان حر و مجسمه فردوسی هستند.»
عاقلی نمونهکارهای انجامشده در دیوارنگاریها و کاشیکاریها را هم ازجمله اقداماتی میداند که قربانی طرحهای توسعهای معابر و خیابانها میشوند و عمر کوتاهی در شهر دارند و معتقد است باید کار به گونهای انجام شود که کسی جرأت دستزدن به آن را نداشته باشد؛ «تعداد بسیاری از مجسمهها بعد از انقلاب جمعآوری شدند اما اثر کلید از استاد تناولی همچنان سر جایش مانده چراکه کار درستیاست.»
این هنرمند مجسمهساز، یکی از ملاکهای اثر ارزشمند برای محیط شهری را ماندگاری و عمر طولانی آن میداند؛ اثری هنری که عمری طولانی داشته باشد و مهمان چندروزه و چندماهه فضای شهری و اسباب دلخوشی در چند عکس یادگاری نباشد. او با همین نگاه، از منتقدان طرحی مثل رویداد بهارستان است و صرف هزینه سنگین برای آثاری با عمر کوتاه را اقدامی درست نمیداند؛ آن هم در شرایطی که به گفته او تهران هنوز باغ مجسمه ندارد و این هزینه را میتوان صرف راهاندازی آن کرد. عاقلی میگوید: «بسیاری از شهرهای دنیا باغ مجسمه دارند و از بهترین مجسمهسازان برای ساخت آثار ارزشمند استفاده کردهاند. چنین باغی ارزش افزوده دارد و به مکانی توریستی تبدیل خواهد شد».
محمود مکتبی ـ هنرمند جوانی که در عرصه هنر محیطی و بینرشتهای فعالیت میکندـ اتفاقی مثل رویداد بهارستان را در مجموع، کاری خوب و ارزشمند میداند و به همشهری میگوید: «بهارستان فرصت درگیرشدن هنرمندان با شهر را فراهم میکند و در آثار ارائهشده، مسائل روز، بهخوبی دیده میشود اما در کنار پول و امکاناتی که هست، سلیقه و اندیشه، کم است. چنین اتفاقی میتواند حرفهایتر برگزار شود تا به معنای واقعی، آن رویدادی که انتظارش را داریم رخ بدهد».
شهر، شوخی ندارد
مکتبی و عاقلی هر دو جز اشاره به مسئله صرف هزینه، به موضوع حضور دانشجویان در این رویداد نیز انتقاداتی دارند. عاقلی میگوید: «شهرداری، دانشگاه نیست که بخواهد با رویداد بهارستان این فرصت را برای دانشجویان فراهم کند و این بودجه میتواند صرف کارهای مهمتری در همین حوزه شود». مکتبی هم حضور دانشجویان و اکران آثار هنرمندان بسیار جوان را موجب پایینآمدن کیفیت کارهای هنری میداند؛ «دوستانی که در رویداد بهارستان کارشان انتخاب میشود به لحاظ کاری، ساختار مناسبی ندارند و در ذهنشان همین، حک میشود. اکثرا دانشجو و جوان هستند و در ذهن یک نسل اینگونه جا میافتد که هنر محیطی همین است و کیفیت کار، پایین میآید. به دانشجویان در اندازه خودشان باید فضا داد.»
هنرمند تجسمی دیگری هم عقیده دارد که برگزاری چنین رویدادهایی نباید جایگزین جریان اصیل هنرهای تجسمی در شهر شود. روحالله شمسیزادهملکی میگوید: باید در طول سال به سمت نخبهگرایی حرکت کرد. کارهای اصیلی که بهعنوان رسانه بتواند شهر را متاثر کند و پروسه مطالعاتی جدی داشته باشد بسیار کم دیده میشود. این استاد دانشگاه معتقد است: «شهر، شوخی ندارد و جای آزمون و خطا نیست».
اما درست برخلاف این باور، اردشیر میرمونگره معتقد است که هنرهای شهری در تهران فعلا در حال گذر از دوره آزمون و خطاست و باید به این تجربه بسیار جوان که عمری حدودا 20-15ساله دارد، فرصت داد. این هنرمند دیوارنگار به همشهری میگوید: «ما با ایدهآل، فاصله بسیاری داریم اما در مجموع و با توجه به شرایط، از رشد و پیشرفت خوبی برخورداریم».
این مدرس دانشگاه البته بر این موضوع تأکید میکند که برای ارتقای کیفیت هنرهای شهری لازم است چند اتفاق بیفتد؛ سطح کار گروههای هنری سازمان زیباسازی ارتقا یابد، عیار و کیفیت نفراتشان بالاتر رود و هنرمندان شناختهشدهتر نیز جذب، از تجربیاتشان، استفاده و فضا برای ورود آدمهای جدید، باز شود. در کنار تمام این کارها باید دانست که کدام اثر را کجای شهر و در چه موقعیتی قرار داد تا بهخوبی دیده شود و تأثیر مورد انتظارش را بر جای بگذارد.
کار در شهر پیچیده است
میرمونگره از رویدادی چون بهارستان دفاع میکند و شهر را هم نیازمند هنرهای ماندگار و چنددهساله میداند و هم نیازمند آثار موقت و با عمر کوتاه. «زندهبودن شهر» دلیل او برای توجه به آثار موقت و یکیدوساله است. البته در خلال صحبتهایش، تفاوت در زاویه نگاهش نسبت به دیگر هنرمندان، مشهود است. «کیفیت مطلوب و جایگاه قابلقبول آثار تجسمی در شهر»، بارزترین وجه این تفاوت دیدگاه است. این هنرمند، سابقه حضور در سازمان زیباسازی را هم بهعنوان مدیر آثار حجمی و همچنین حوزه دیوارنگاری، در کارنامه کاریاش دارد.
وقتی به او میگویم رگههایی از سوابق مدیریتیتان در اظهارنظرهایتان وجود دارد و از رنگ انتقادتان کمی کاسته، تأیید میکند و میگوید: «مدیران، واقعبین میشوند؛ چراکه با پیچیدگیهای کار به صورت مستقیم مواجه هستند و بهصورت ملموس با انواع مشکلات پیش رو مواجه میشوند؛ به همین دلیل ممکن است سطح ایدهآلهایشان پایین بیاید. از طرفی کار در شهر هم بسیار پیچیده است؛ آن هم در تهرانی که دارای تنوع بالای قومی، فرهنگی و سیاسی است و نمیتوان همه را راضی نگهداشت؛ به همین دلیل معتقدم که شرایط فعلی، مطلوب است».
عاقلی هم در خلال صحبتهایش به مسئله مدیریت در شهرداری و سازمان زیباسازی اشاره میکند؛ «ساختار پیچیده شهرداری موجب شده که توجه به صرف بودجه باشد و کیفیت، مهم نیست. کوتاهبودن عمر مدیران هم به این مسئله دامن میزند؛ به همین دلیل هنوز بهترین و خاطرهانگیزترین کارهای تهران، همان کارهای قدیمی است.»
ساختار پیچیده شهرداری موجب شده که توجه به صرف بودجه باشد و کیفیت مهم نیست. کوتاه بودن عمر مدیران هم به این مسئله دامن میزند؛ به همین دلیل هنوز بهترین و خاطرهانگیزترین کارهای تهران همان کارهای قدیمی است