تهران شهر نامها و نشانها
ششمین روز از هفته تهران به نام «اهالی تهران» نامگذاری شده است
بیش از 8میلیون و 700هزار نفر در تهران زندگی میکنند؛ جمعیتی که بخش عمدهای از آنها مهاجران هستند که از سالهای دور و نزدیک به پایتخت آمدهاند و در بخشهای مختلف تهران ساکن شدهاند. گاه این مهاجران در کنار هم محلاتی را تشکیل دادهاند که به نام روستا یا شهرشان است و گاه نیز دور از هم جای گرفتهاند.
بعد از گذشت 234سال از پایتختی تهران و موجهای مهاجرت متعدد در ابتدای دهه 50 و اواخر آن و ابتدای دهه 60و پس از آن در اواخر دهه 70حالا بهنظر میرسد که پایتخت به ثبات رسیده است. در این میان اهالی تهران اما کم و کمتر شده است. تهرانیهایی که جد اندر جد در این شهر زندگی کردهاند بسیار اندک هستند. از طرفی مهاجرانی که بهدلیل حضور متمادی در این شهر حالا تهرانی شدهاند، تعدادشان بسیار زیاد است.
هسته اولیه تهران را 48آبادی تشکیل دادهاست. آبادیهایی که امروزه در زمره محلات تهران درآمدهاند. از طرشت و نارمک گرفته تا ونک و رستمآباد و ازگل. بسیاری از محلات قدیمی تهران، هنوز هم میزبان بومیانی هستند که از دیرباز در این شهر ماندهاند. اما در جوار این محلات قدیمی و آبادیهای کهن، محلات تازهای را مهاجران تهران بنا کردهاند که برخی از آنها نام قوم و شهر مهاجران را با خود دارند.
محلات قدیمی به ساکنان قدیمیاش شناخته میشوند. خانوادههایی که به نوعی نماینده آن محلهها هستند یا از بومیان این مناطق هستند یا از نخستین گروه مهاجران تهران در روزگار قاجار. مانند محله سوهانک که خانواده سوهانی از ساکنان قدیمی آن هستند. یا محله دارآباد که خانواده قیدی از ساکنان اولیه این محلات بودهاند. بهعنوان مثال در محله جماران، خانوادههای عرفاتی یا جمارانی از ساکنان اولیه آنها هستند و دزاشیبیها هم میزبان خانوادههای عباسی هستند. رستمیها ساکنان رستمآباد و قندیها هم ساکن شوش هستند و خانیآباد خانوادههای فخار را در خود جای داده است. خانوادههای «قلعه» از نازیآباد و خانوادههای دباغ نیز از قدیمیهای مولوی هستند. خانواده قاسمی نیز از قدیمیهای تجریش بوده و مستوفیها هم ساکنان قدیمی یوسفآباد هستند.
اما در سوی دیگر محلات تهران مهاجران جای دارند. برخی از مهاجران بهصورت گروهی ساکنان منطقهای خاص شده و برخی دیگر نیز در شهر پراکنده شدهاند. اما هنوز هم اگر در تهران چشم بچرخانید، محلاتی به نام مهاجران جلب توجه میکند. بهعنوان مثال محله «دریاننو» که در دهه 40پس از ساخت و سازهای حاج ابراهیم دریانی به نام دریاننو معروف شد. یا محله آذری که بهدلیل حضور آذریزبانان در آن به این نام معروف شد یا محله زنجان. مهاجران تهران همانطور که در محلات مختلف یا متمرکز ساکن میشدند هر کدام مشاغلی را هم با خود به همراه میآوردند. بهعنوان مثال دریانیها که بیشتر مغازههای سوپرمارکت دو نبش تهران در اختیار آنهاست، همگی از روستای دریان در نزدیکی شهرستان شبستر تبریز هستند. البته بخش بزرگ اقتصاد آنها نیز در صنعت چای متمرکز است.
یا بهعنوان مثال بسیاری از دفاتر فنی مستقر در تهران اهل روستای بنیس آذربایجان هستند. صنایع کلوچهسازی نیز در اختیار این گروه است. یا مشاغل مواد غذایی و حلواشکری نیز در اختیار اهالی جاسب در حوالی اراک است. یا بخش عمدهای از آرایشگرهای تهرانی، شمالی هستند. هر قوم مهاجر با خود شغلی به تهران آورده و موروثی آن را ادامه داده است. مروری بر چند محله قدیمی تهران در زیر میآید:
دزاشیب
دزاه از دههای نامبردار ری است، و ده بزرگی همانند شهری است، و دو دزاه است، دزاه قصران و دزاه ورامین. مراد از دزاه قصران همین دزاشیب کنونی است که به سبب شیب تند زمین، آنجا را دزاشیب مینامیدند. در قبالههای قدیمی دزاشیب را «دزج سفلی» مینوشتند و در لهجه محلی از سال1325 به قبل ددرشو میگفتند. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه این دهکده را آذرشیب ضبط کرده است. ستوده در کتاب جغرافیای تاریخی شمیران درباره دزاشیب مینویسد: قسمت شمالی آبادی دزاشیب را «محله بالا» و قسمت جنوبی آن را «محله پایین» میگویند. یکی از کوچهها که متصل به باغ حاجی فخرالملک اردلان است معروف به کوچه سبزه میدان و کوچه دیگر این دهکده به نام کوچه قورباغهای است. زیرا سابقا در آنجا استخر و باتلاقی بود که قورباغه فراوان داشت. دیگر کوچه لشان است که فعلا (1325) به سرآسیاب دزاشیب معروف است. وجه تسمیه لشان این است که در آنجا زمینهای لش (زمین آبدار و باتلاقی) وجود دارد و چاه در یکی دو متری به آب میرسد.
دروس
روستایی باستانی و یادآور تمدن هزاره دوم پیش از میلاد مسیح. لویی واندنبرگ درباره آثار تاریخی دروس مینویسد: در دروس، نزدیک شمیران نیز ظروف سفالین شبیه ظروف تپه سیلک کشف گردیده است. دروس از املاک قدیم معیرالممالک بوده است؛ دوستعلی خان مینویسد: امروز (جمعه 9شعبان1329) با موید حضور سواره شده، بنابر قرارداد با برهانالدوله به دروس رفته که املاک قدیم خودمان است و تعلق به مرحومه خانم طاب ثراه داشت و به قیمت نازلی فروخته که خجالت از عرض دارم؛ هفت هزارتومان فروختند. حاجی کاظم صراف هم پولش را خورد و امروز صدهزارتومان تجاوز خرید و فروش میشود. رساله تقی فکری که در سال1342 شمسی گردآوری شده، نقل میکند: حاج مخبرالسلطنه هدایت مالک ده اراضی زراعی را 99ساله به افراد مختلف اجاره داده و ده از حالت واحد کشاورزی درآمد. در این دهکده مرحوم مخبرالسلطنه بیمارستانی به نام بیمارستان هدایت ساخت و مسجدی که قریب 1000مترمربع وسعت دارد بهوجود آورد و دبستانی 6کلاسه نیز ساخت.
تهرانپارس
در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی ارباب هرمز از بزرگترین سرمایهداران زرتشتی، شهرکی در شمالشرق تهران ساخت و نامش را تهرانپارس گذاشت.
سپس شمار فراوانی از زرتشتیان به آنجا کوچ کردند. ارباب هرمز با یاری چند تن از مهندسان نامآور خیابانبندی و جدولکشی آنجا را انجام داد. ساختار شهرسازی تهرانپارس برپایه اصول شهرسازی نوین است که هماکنون بهعنوان یکی از بهترین طرحهای شهری به شمار میرود. در گذشته بخش بزرگی از زمینهای تهرانپارس از آن زرتشتیان بود.از آنجا که تهرانپارس در کوهپایههای جنوبی رشته کوههای البرز و نزدیک به پارکهای جنگلی سرخهحصار و لویزان است از آب و هوای خوبی برخوردار است. هماکنون خانه ارباب هرمز در بوستان پلیس در نزدیکی تهرانپارس، بهعنوان خانه گرافیک ایران بازسازی شده و در حال فعالیت است.