خانهتکانی اصلاحطلبان
آرمین: بخشی از اصلاحطلبان برای بقا به زد و بند روی آوردهاند اصلاحطلبان واقعی باید حساب خود را از این افراد جدا کنند
محسن آرمین، نایبرئیس مجلس ششم که بعد از پایان آن مجلس از عرصه اجرایی سیاست کناره گرفت پیشنهاد داده اصلاحطلبان روی به خانهتکانی بیاورند. او گفته است: اصلاحطلبان نیاز به یک گفتمان جدید دارند، وسایل کهنه و زنگارگرفته را باید دم در یا سرکوچه بگذارند تا سمساری ببرد.
آرمین در گفتوگویش با ایرنا از اصلاحطلبانی که هدفشان را ماندن در قدرت تعریف کرده و برای بقا در قدرت به زدوبندهای پنهان با باندها و لابیهای قدرت روی آورده و همچنین کسانی که به مسائل مالی آلوده شدهاند، انتقاد کرده و گفته است: اصلاحطلبان سالم و واقعی باید حساب خود را از این بخشها و افراد جدا کنند.
آرمین در این گفتوگو مشخصا از این افراد یا احزاب خاص اصلاحطلب که به گفته وی آلوده مسائل مالی و زد و بندهای پنهان شدهاند اسم نبرده اما پس از انتخابات 92، 94و 96که حیات دوباره به روح اصلاحطلبی و اصلاحات دمیده شد و جمعی از آنها به مجلس و پاستور و شورا راه یافتند، در گوشه و کنار اخباری درباره تخلفات مالی آنها شنیده شد، معروفترین نمونه آن در ماجرای حقوقهای نجومی بود که پای سیدصفدر حسینی، وزیر اقتصاد دولت دوم خاتمی و رئیس سابق صندوق توسعه ملی هم به میان آمد.
اعلام این زنگ خطر برای جریان اصلاحات، پیشتر از سوی چهرههای دیگری مثل محمدرضا تاجیک، مشاور رئیسجمهوری در دولت اصلاحات و مشاور نخستوزیر دوران جنگ هم به صدا درآمده بود. تاجیک در گفتوگو با روزنامه همشهری گفته بود: یک جریان مسلط اصلاحطلبی که همه اهداف و آمالش زیستن، بودن ، ماندن و بالیدن در بازی قدرت یا سهمی از قدرت داشتن است به قواعد و قوانین بازی قدرت تن درمیدهد وتمامی هستی جریان اصلاحطلبی را در بازی قدرت و سیاست مرسوم و مسلط فشرده و خلاصه میکند . او گفته بود: این افراد جفایی تاریخی به جریان اصلاحات میکنند. تاجیک درباره اینکه این افراد چه کسانی هستند گفته است: این افراد جریان اصلاحات را مجرایی میدیدند برای رسیدن به کاخ قدرت و فتح کاخ سیاست که در مسیر و جریان دیگری این فضا را برای خودشان مهیا نمیدیدند. آمدند و جامه اصلاحطلبی پوشیدند و خود را غسل تعمید داده و نام اصلاحطلبی بر خود نهادند و برای رسیدن به قدرت به «هر حشیشی متوسل شدند» و به هرشکلی از اصلاحطلبی استفاده ابزاری کردند و متأسفانه در فضای سیاسی کدر و مغشوش امروز ما موفق نیز شدند و توانستند موج اصلاحطلبی را به نفع خود مصادره کنند.
درباره مصادیقی که تاجیک به آن اشاره میکند میتوان به افرادی اشاره کرد که در انتخابات مجلس دهم با فهرست اصلاحطلبان وارد مجلس شده و پس از ورود به مجلس، در فراکسیون دیگری غیراز فراکسیون امید نامنویسی کردند. معروفترین چهره این افراد کاظم جلالی، رئیس فعلی مرکز پژوهشهای مجلس بود که در فهرست اصلاحطلبان مجلس دهم در تهران قرار گرفت و بعد از ورود به مجلس همچنانکه انتظار میرفت فراکسیون مستقلان را زیر نظر علی لاریجانی، رئیس مجلس راه انداخت.
انتقادهایی مشابه از سوی برخی چهرههای مشهور اصلاحات هم به این روند صورت گرفته که یک نمونه از سوی عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اصلاحات بود. او آذرماه سال 97در جمع اعضای شورای مرکزی مجمع زنان اصلاحطلب، گفته بود: « اینکه برخی افراد با نردبان اصلاحات بالا میروند و با آبروی اصلاحات بازی میکنند، واقعیتی است که وجود دارد.»
جراحی و خانهتکانی که محسن آرمین از آن صحبت میکند به گفته خودش هزینهزاست. او گفته است: قطعاً کانونهای قدرت از این حرکت سوءاستفاده خواهند کرد و به جذب راندهشدگان روی آورده و از آنان برای حضور در مجلس در قالب یک فراکسیون بیاثر بهعنوان اصلاحطلب استفاده کرده و خواهند کوشید با انتصاب آنها به پستهای اجرایی و مدیریتی درجه3، ظاهر متکثر و دمکراتیکی را به نمایش بگذارند.
این فعال سیاسی با تأکید بر اینکه جذب این نیروها از سوی طیف مقابل مهم نیست، گفته است: برای اصلاحطلبان باید اعتماد نیروهای اجتماعی، حفظ اصالت و پرنسیپ اصلاحطلبانه و سلامت از آلودگیهای مالی و سیاسی و اخلاقی مهم باشد.
با اصلاحیه قانون بازنشستگی کلاه سر اصلاحطلبان رفت
محسن آرمین در پاسخ به سؤالی درباره این موضوع که آیا خانهتکانی در جریان اصلاحات بهمعنای جوانگرایی است گفته: شعار جوانگرایی نخستین بار توسط جریان اصولگرای افراطی و جبهه پایداری در برابر بخش سنتی این جریان که مشی معتدلی داشت مطرح شد. دعوای آنها دعوای قدرت بود. افراطیون پس از دو دهه فعالیت زیر پرچم محافظهکاران سنتی، با روی کار آمدن دولت احمدینژاد حضور مستقل در عرصه سیاسی را تجربه کردند. آنان که این بار از حمایت کانونهای قدرت برخوردار بودند پس از کسب این تجربه اکنون خواهان تصاحب همه قدرت بودند. بنابراین خیلی علنی و محترمانه از چهرههای اصولگرای سنتی میخواستند اعلام بازنشستگی کنند و کنار بروند. اما در میان اصلاحطلبان چطور؟ برخی از دوستان ما در مجلس به گمان من فریب این شعار را خوردند و طرح جوانگرایی در کادر مدیریت کشور و بازنشستگی مدیران مسن را ارائه دادند که با استقبال فراکسیونهای دیگر مواجه شد. نتیجه کار چه شد؟ مدیران اصلاحات مؤثر براساس این قانون از بدنه مدیریت اجرایی دولت حذف شدند. اما مدیران مسن اصولگرا با اجازههای خاص مجدد به پستهای قبلی خود بازگشتند. برخی دوستان ما در احزاب اصلاحطلب با شعار جوانگرایی علیه افراد با تجربه اصلاحات موضع گرفتند و اختلاف و انشعابی درون اصلاحطلبان پدید آمد، کسی هم نپرسید در شرایطی که اصلاح طلبان از قدرت حذف شدهاند بهطوری که در انتخابات مجلس و دولت ناگزیرند از کاندیداهای غیراصلاحطلب حمایت کنند، چه موقع طرح این شعار است؟ بهنظرم این شعار جز ایجاد اختلاف و بدبینی در جبهه اصلاحات نتیجه دیگری نداشت.
جراحی و خانهتکانی که محسن آرمین از آن صحبت میکند به گفته خودش هزینهزاست. او گفته است: قطعاً کانونهای قدرت از این حرکت سوءاستفاده کرده و به جذب راندهشدگان روی خواهند آورد