از سیاست و مذهب تا عشق و نمایش
کارگردان «پشت دیوار عمارت» از اجرای نمایش در تماشاخانه سرو میگوید
هلیا نصیری ـ خبرنگار
مردم حمید ابراهیمی را بیشتر بهعنوان بازیگر تلویزیونی میشناسند اما بیش از آنکه در تلویزیون حضور داشته باشد، بیشترین فعالیتش روی صحنه نمایش و کارگردانی تئاتر بوده و هست. ابراهیمی این روزها نمایش «پشت دیوار عمارت» را در تماشاخانه سرو روی صحنه دارد؛ نمایشی با داستانی عاشقانه و تم سیاسی- مذهبی که توانسته تماشاگرانش را جذب کند. این نمایش با بازی جلیل فرجاد، جمشید صفری، پژمان کاشفی، نسرین مسلمی نیا، شیوا خسرومهر، زری اِماد و... تا هفته پایانی مهرماه روی صحنه است. ابراهیمی در این گفتوگو از اجرای نمایش و انتخاب متن برای اجرا میگوید.
چطور شد تصمیم به اجرای متنی با مضامین سیاسی - اجتماعی گرفتید؟
قبول دارم نمایش هم سیاسی است و هم اجتماعی اما میتوانم بگویم «پشت دیوار عمارت» یک عاشقانه مذهبی است چراکه قهرمانان نمایش من قهرمانان سیاسی- مذهبی هستند. از سال1380 که نمایشنامه «آوای باد» من چاپ شد که قصدم بیان این تفکر بود که امامحسین(ع) هم مثل ما انسان است، پس ما نیز باید سعی کنیم مانند او باشیم. این انسان است که دست به این عمل قهرمانانه میزند. پس میشود که ما هم انسان متعالی و رو به رشد باشیم. همیشه در تمام آثارم به این موضوع اشاره دارم چرا که به آن یقین دارم.
چقدر تاریخ در این نمایش برای شما مهم بوده و موضوعیت داشته است؟آیا میتوانیم این اثر را یک کار مستند تاریخی بهحساب بیاوریم؟
نمایش یک قصه دارد که ساخته و پرداخته ذهن من است و خودم آن راخلق کردم اما مستندات تاریخی هم وجود دارد، اخیراً دو اثر از من به نامهای «شورانگیز» و «هتل کاتوزیان» که هر دو مستندات تاریخی در مورد آنها وجود دارد؛ منتشر شده است اما بنمایه اثر خلق خود من است. در این اثر کمی هم بنمایههای سیاسی عاشقانه و مسائل روز را به آن تزریق کردم چون ذات تئاتر میبایست به روز باشد. درست است که داستان نمایش در سال1312 میگذرد ولی مخاطب متفکر امروزی مابازاهای امروزی را در مفاهیم و شخصیتهای نمایش پیدا میکند.
در «پشت دیوار عمارت» رد نمایشهای آیینی سنتی ایرانی مثل نقالی، خیمه شب بازی و تعزیه خوانی قابل تشخیص است. چه تمهیداتی برای ورود این عناصر بصری جذاب به نمایش داشتید؟
یکسری نمایشنامه داریم که چارچوب درام غربی دارد. من هم بهعنوان یک نمایشنامهنویس قاعدههای غربی را در برخی نمایشنامههایم لحاظ کردم اما دو سه سالی دغدغهام شده که نمایشنامههایم را براساس منابع غنی فرهنگ خودمان بنویسم. چرا نباید از عناصر ملی میهنی و مذهبی خودمان استفاده کنیم؟ عناصر خیلی خوبی مثل رستم و سهراب و آرش را داریم که جای پرداخت زیادی را در نمایشنامهها و نمایشهای ما دارند. باید از این شخصیتها و عناصر خوب استفاده کنیم.
طراحی صحنه و لباس در نمایشهایی که بستر تاریخی و معاصر دارند، سخت است؟ چگونه به این طراحیها رسیدید؟ البته طراحی حرکات فرم نیز در این اثر دارید.
خودم خیلی به این قواعد پا یبند نیستم و معتقدم هنر قراردادی بین من و مخاطب است. قرارداد من با تماشاگر مشخص است و خیلی قائل به این نیستم که حتما باید لباس و کفشها و دکور و آکسسوار صحنه من قجری باشد. اگر مخاطب ما را باور کند، بردهایم و اگر باور نکند، باختهایم. بیشتر حرکات فرم در کار من فضاسازی است و در فضاسازیها بهکار کمک میکند. این بچهها برای نخستین بار است که این کار را انجام میدهند و هیچکدامشان به معنی دقیق کلمه حرفهای نیستند. هدفم این بود که در این کارچیزی یاد بگیرند و فضاهای مطلوب من را نیز در صحنه دقیق و مو به مو پیاده کنند. زحمت زیادی را متحمل شدند و در کنار بازیگران اصلی تلاش کردند. فرم برای من تنها در ایجاد فضا کمک کرده و بهنظرم موفق هم بوده است.
بهعنوان کسی که در سینما، تئاتر و تلویزیون فعالیت دارید، فکر میکنید پرداختن به فضای نمایش ایرانی چقدر میتواند مخاطب را به سالنهای تئاتر بکشاند؟
بهترین و زیباترین مسائل هنری در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با مسائل اقتصادی است. همیشه هنر با اقتصاد پیوندی دیرینه و تنگاتنگ داشته است. وقتی اقتصاد از هنر حمایت نکند اگر آن کار بهترین اثر هنری هم باشد در بهترین شکل خود با شکست مواجه میشود. کارهایی که هزینههای میلیاردی دارند خیلی خوب میتوانند تبلیغ کنند ولی برای آثاری از این دست هیچ تبلیغی صورت نمیگیرد.مردم چگونه میبایست از این نمایش مطلع شوند تا بیایند و این اثر هنری را ببینند. ما تمام هنرمان را در اثر نشان دادهایم و مخاطبان ما خودشان با اثر مراجعه کنند و آن را میبینند و مبلغ ما برای تبلیغ این نمایش هستند.