• پنج شنبه 20 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 1 ذی القعده 1445
  • 2024 May 09
چهار شنبه 3 مهر 1398
کد مطلب : 80889
+
-

اصرار زنجانی به من فایده نداشت

منوچهر محمدی، از تهیه‌کنندگان قدیمی سینمای ایران درباره تجربه‌ دیدارش با بدهکار نفتی می‌گوید

اصرار زنجانی به من فایده نداشت

نگار حسینخانی _ روزنامه‌نگار

منوچهر محمدی، از تهیه‌کنندگان قدیمی سینمای ایران است که کارنامه پر و پیمانی دارد. «اکسیدان»، «امکان مینا» و «میهمان داریم» از آخرین فعالیت‌های سینمایی اوست. از محمدی پرسیده‌ایم ورود سرمایه‌گذاران تازه‌وارد به سینما را برای آینده سینما چگونه ارزیابی می‌کند و چگونه می‌توان از چنین سرمایه‌هایی دوری کرد؟

 ورود سرمایه‌گذاران تازه‌وارد به سینما علاوه بر نتایج خوشایند، عواقب و آسیب‌هایی نیز داشته است.
وقتی اقتصاد کشوری بیمار ‌شد، بدیهی است که امراض مختلفی، ناشی از آن بیماری بدن (جامعه) را آسیب‌پذیرتر و مستعد بیماری‌های بیشتری کند. مشخص است، دولتی بودن اقتصاد کشور با همه تلاش‌ها در راستای خصوصی‌سازی نتوانسته فضای مناسب، سالم و شفافی برای کسب و کار ایجاد کند. اما نباید از نظر دور کرد که آن دسته از افراد که به‌دنبال سوء‌استفاده هستند از هر شرایطی سود جسته تا جیب خودشان را پر کنند و به همان میزان از شفافیت نیز گریزانند. فرقی نمی‌کند این بازار آشفته ارز باشد یا خودرو و.... آنها دنبال سرمایه‌هایی هستند که منشأ روشن و مشخصی ندارند. در نتیجه این افراد باید خود را پنهان کنند. اما یکی از کوچک‌ترین حوزه‌های اقتصاد کلان کشور، سینماست.
 اساسا گردش مالی سینمای ایران چه در تولید، پخش و چه در نمایش چندان زیاد نیست. به همین‌خاطر سینما محیط جذاب و وسوسه‌انگیزی برای سرمایه‌گذاری کلان به‌حساب نمی‌آید. آنچه ما در این چند سال درخصوص سرمایه‌گذاری‌ها شاهد آن هستیم دلایل فراوانی دارد. یکی از مهم‌ترین این دلایل میل به شهرت و دیده شدن همراه با کسب درآمد است..
 با توجه به اینکه اقتصاد سینما چندان کلان نیست که نتوان شفافیت را در آن بررسی کرد ورود سرمایه‌گذاران با پول‌های کثیف در آن نوعی ریسک به‌حساب می‌آید. چنین نیست؟
بخشی از سوء‌استفاده‌ها و رانت‌هایی که در حوزه‌های دیگر انجام می‌شود، مانند صنعت بانکداری، سرمایه‌هایی است که برای گم کردن رد پول و حفاظت از آن در عرصه‌های دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مثل سینما و یا به خارج از کشور منتقل می‌شود. اما بد نیست بدانیم آنچه از پول‌هایی که به‌اصطلاح آن را کثیف می‌دانیم و در سینما خرج شده، از 100واحد پول رانتی یا مشکوک به یک تا دو واحد هم نمی‌رسد. انگار برای افراد، مال و ثروت داشتن به تنهایی اکتفا نمی‌کند. آنها شهوت دیده شدن دارند. گاهی ممکن است تصورات نامشروع دیگری هم از سینما درنظر داشته باشند که سبب می‌شود به این حوزه نزدیک شوند. مشخص است، ورزش و سینما هر دو خیلی زود مسبب شناخته شدن فرد خواهند شد.
 چگونه می‌توان به این سرمایه‌گذاران شک کرد و چه آسیب‌هایی ممکن است برای سینما به‌وجود آورند؟
از آنجا که پول‌های به‌دست آمده حاصل تلاش و عرق جبین نیست، گشاده‌دستانه خرج می‌شود. پرونده محکومان نشان می‌دهد که ورودشان به سینما توأم با گشاده‌دستی بوده است. زنجانی و رضوی به همین صورت وارد سینما شدند و به‌نظرم به راحتی قابل شناسایی بودند. مهم این است که همکاران ما فریب این گشاده‌دستی را نخورند. این پول‌ها در میان‌مدت ضربه‌های سنگینی به سینمای ایران وارد می‌کند. روشن‌ترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد بالا رفتن دستمزد‌ها، هزینه تولید و... است. با توجه به اینکه اقتصاد نمایش در عرصه سینما بسیار ضعیف است و بازار آن منحصر به داخل مرزها و گاه چند شهر بزرگ بوده، امکان بازگشت سرمایه نیز وجود ندارد. به نوعی با این روند بازار سینما در بلندمدت مخدوش خواهد شد. در نگاهی بلندمدت این سرمایه‌ها می‌تواند عامل بیکاری اهالی سینما هم باشد.
 بسیاری از سینماگران با این گزاره که دستگاه قضایی وظیفه پیگیری چنین موضوعاتی را دارد و این به سینماگران مربوط نیست که پول‌ها از کجا وارد سینما شده، قصد دارند دامن سینما را از چنین شبهاتی پاک کنند. درحالی‌که چندان سخت نیست به این سرمایه‌گذاران شک کرد. وظیفه اخلاقی هنرمندان آیا قرار است در این‌باره یادآوری شود یا این مسئله چندان در حوزه اخلاق نمی‌گنجد؟
اینجا بد نیست خاطره‌ای را نقل کنم. چندین سال پیش یکی از کارگردانان جوان کشور به دفترم مراجعه و فیلمنامه‌ای پیشنهاد کرد. فیلمنامه را نپسندیدم و به آن کارگردان گفتم فیلمنامه راضی‌ام نکرده است. اما اصرار کرد و گفت نگران بازگشت سرمایه نباشم چون از طریق اسپانسری تامین شده و چندان نگران بازگشت هزینه‌هایش نیست. اما چون فیلمنامه را نپسندیده بودم قبول نکردم و آن کارگردان فیلمش را ساخت و در گیشه و نقد و نظرها هم موفق نشد. با این حال بعد از چند‌ماه بار دیگر به دفترم مراجعه کرد و این‌بار توضیح داد آن سرمایه‌گذار شخصی به نام بابک زنجانی است. آن زمان هنوز زنجانی به شهرت امروزه‌اش نرسیده بود و من هم مانند خیلی از مردم او را نمی‌شناختم. او درباره علاقه زنجانی برای ورود به سینما گفت و اینکه قصد دارد در قواره بزرگی این‌کار را انجام دهد و کمپانی‌ای مشابه کمپانی‌های هالیوودی بسازد و تولیدات زیادی در سال داشته باشد. وقتی درباره فعالیت‌هایش سؤال کردم متوجه شدم او صاحب شرکتی به نام سورینت در قشم است که هلدینگی اقتصادی محسوب می‌شود و هواپیمایی قشم‌ایر را هم مدیریت می‌کند و بیزینس‌های زیادی از این دست در کارنامه و ید خود دارد. با اصرار آن کارگردان جوان، ملاقاتی با زنجانی داشتم. ملاقاتی نیم‌ساعته در دفترش که درباره علاقه‌اش به سینما گفت و اینکه جنس فیلم‌هایی که ساخته بودم را می‌پسندید. قصد داشت مسئولیت این بخش را به من بسپارد. شانس من اما در آن جلسه، 2 تماس تلفنی‌ای بود که با او گرفته شد. او در گوشه‌ای از اتاق با کسانی که تماس گرفته بودند صحبت کرد و به‌طور طبیعی ما که در اتاق بودیم صدای او را می‌شنیدیم. از اینکه چه‌کسی پشت خط بود بی‌اطلاعم، اما در هر دو تماس دستوراتی برای انجام معاملاتی داد؛ در تماس اول بحث پرداخت 40میلیون دلار بود و در تماس دوم دستور پرداخت 36میلیون یورو را صادر کرد. پس از آن خواستم درباره پیشنهادش فکر کنم و در بازگشت به آن کارگردان جوان گفتم این جلسه را به کلی فراموش کند. آن دوست کارگردان که متعجب شده بود پرسید با وجود احترامی که زنجانی به ما گذاشته چرا امتناع می‌کنم. از نگاه من زنجانی جوانی 28ساله بود که با 2 تلفن میلیون‌ها دلار و یورو جابه‌جا می‌کرد. همین باعث شد این فرد برایم چندان قابل اعتماد نباشد. هرقدر هم پس از آن دیدار از دفتر زنجانی پیگیری کردند، سرباز زدم و پیشنهادش را قبول نکردم. به‌نظرم اگر اندک خرد و وجدانی برای خود قائل باشیم نباید وارد چنین غائله‌هایی شویم. من نمی‌توانم حکم کلی و اخلاقی برای جامعه سینمایی صادر کنم، اما به‌نظرم مواظبت اول باید از سوی صنف و بعد باید حقوقی و قانونی باشد. اینکه قانون کشور به‌گونه‌ای باشد که این افراد ردیابی شوند و اگر فردی چنین فعالیت‌های شبهه‌ناکی انجام می‌دهد ورود اطلاعاتی کنند و جلوی او را بگیرند.
 با وجود نیاز سینما به سرمایه‌های خارج از بدنه خود، حساسیت درباره پول‌هایی که به سینما می‌آیند به‌نظر لگد زدن به بخت است. برای رفع این مشکل چه پیشنهادهایی دارید؟
در حد فاصل سال90 به این‌سو، در این 8سال، چندبار ارزش پول ملی سقوط کرده و ما شاهد آن بوده‌ایم. شاید به ندرت و به تعداد انگشتان یک دست تهیه‌کننده‌ای پیدا کنیم که قادر باشد به تنهایی هزینه تولید فیلمی را تقبل کند که کف میانگین آن 4میلیارد است. بنابراین در این چند سال شاهد شکلی از شراکت در سرمایه‌گذاری سینمایی بوده‌ایم. پروانه فیلم‌های سینمایی ایران در 3 سال گذشته تعداد مالکان فیلم‌ها از 3 نفر به بالا نشان می‌دهد و این نشانگر بنیه ضعیف سینمای ماست که در خود قادر به تامین هزینه نیست و باید از خارج از این عرصه جذب سرمایه کند. شاید وظیفه دولت این باشد که بسترهای سرمایه‌گذاری را فراهم کند. البته منظورم سرمایه‌گذاری دولتی نیست، بلکه دولت با سیستم بانکی سالم که توان و فهم درستی از سینمای ایران داشته باشد، باید بخشی از نیاز سینما را از آن محل تامین کند. به هر صورت این وسوسه‌ها همیشه وجود دارد و عده‌ای در دامن آن خواهند افتاد.

دیدار با بابک زنجانی
شانس من اما در جلسه بابک زنجانی، 2 تماس تلفنی‌ای بود که با او گرفته شد. او در گوشه‌ای از اتاق با کسانی که تماس گرفته بودند صحبت کرد و به‌طور طبیعی ما که در اتاق بودیم صدای او را می‌شنیدیم. از اینکه چه‌کسی پشت خط بود بی‌اطلاعم، اما در هر دو تماس دستوراتی برای انجام معاملاتی داد؛ در تماس اول بحث پرداخت 40میلیون دلار بود و در تماس دوم دستور پرداخت 36میلیون یورو را صادر کرد. پس از آن خواستم درباره پیشنهادش فکر کنم و در بازگشت به آن کارگردان جوان گفتم این جلسه را به کلی فراموش کند

از آنجا که پول‌های به‌دست آمده حاصل تلاش و عرق جبین نیست، گشاده‌دستانه خرج می‌شود. پرونده محکومان نشان می‌دهد که ورودشان به سینما توأم با گشاده‌دستی بوده است. زنجانی و رضوی به همین صورت وارد سینما شدند و به‌نظرم به راحتی قابل شناسایی بودند

این خبر را به اشتراک بگذارید