«هجوم» همکاری جدید شهرام مکری و نسیم احمدپور در نگارش فیلمنامه است پس از «ماهی و گربه» و فیلمکوتاه «محدوده دایره». هجوم، داستان مردمانی را روایت میکند که به شکلی نظاممند درصدد کشتن برمیآیند و ضحاکوار خون جوانان را میخورند. احمدپور درباره این همکاریهای مشترک به سایت هنروتجربه گفته است: «ما قبل از پرداخت مهندسی سخت، درباره ایده ابتدایی، با هم توافق میکنیم و احتمالا ایدههای آن مقطع را به بحث میگذاریم. مثلا در هجوم ما به قتل و کشتن در مفهوم کلی رسیدیم و سعی کردیم مصداقهای بیرونی آن را در تاریخ، ادبیات، صفحات زرد مجلات و حوادث پیدا کنیم. وقتی روی موضوع کشتن به توافق رسیدیم، شهرام مکری آن مهندسی پیچیده را طراحی میکند که شخصا به آن علاقهمند نیستم و تواناییاش هم در من وجود ندارد.»
او اشاره میکند که بسیاری از ایدههای تصویری کامل در فیلمنامه ذکر شدهاند: «آن چیزی که شما بهعنوان اندازه پلان میبینید یک ایده اجرایی است اما این ایده در فیلمنامه لحاظ شده و ما به شکل دکوپاژی فکر میکنیم. حتی خیلی از ایدههای طراحی، در فیلمنامه لحاظ شدهاست. در نتیجه خیلی از ایدههای متنی وابسته به اجراست. این کار را من در تئاتر انجام میدهم. کار اصلی من دراماتورژی است که فعلیتی بین کار نویسنده و کارگردان است و بخش عمده کار نویسنده و بخش مهمی از کار کارگردان را همراه خودش دارد. گاهی ایدهای به گروه اجرایی میدهم که شامل میزانسن، طراحی نور و... میشود. در «هجوم» اتفاقی شبیه به آن کاری رخ داد که من بهعنوان دراماتورژ در تئاتر انجام میدهم.»
شهرام مکری هم در بخشی از گفتوگو به تبعات استفاده از اشعار مولانا گریزی زده است: «الان جامعه سینمایی و منتقدان ما ترسی را در دل استفادهکنندگان از اشعار ایرانی انداختهاند که تو وقتی فیلم میسازی، از ترس اینکه نکند با یک کلمه که بار معنایی غلیظتری دارد، متهم به شعرزده، عرفان زده و... شوی، بیشتر پشت کلمات روزمره قرار بگیری. برای همین شاید من راحتتر کلمه عرفان را بهکار میگیرم تا بعد بتوانیم راجع به آن حرف بزنیم. در گفتوگوی بین من و نسیم درباره هجوم، مثلا گفته شده که چطور یک امر فیزیکی را به امری متافیزیکی تبدیل کنیم. فیزیک یعنی خشکبودن در میزانسن جاری اما سعی داشتیم بهتدریج فیلممان را طوری جلو ببریم که در نهایت به یک مواجهه متافیزیکی ختم شود؛ یعنی با ایده به شکل فرافیزیکی مواجه شویم. احتمالا برگردان این موضوع به گفتمان فلسفه شرقی میشود عرفان. اما وقتی واژه را به عرفان تبدیل میکنیم آنقدر از طرف محیط مورد هجمه قرار میگیریم که ترجیحمان این است که بگوییم منظورمان بعد فرافیزیکی است. آنهم بهخاطر برداشتها و دستورهای مختلف استفاده از عرفان در طول این سالها صورت گرفته است.»