گیتی ساعدی:
سایبانهای پارچهای، چترها و صندلیهای رنگی، بوی قهوه فرانسه و اسپرسو و فولکس استیشنهای قدیمی که لباس نونوار کافههای امروزی را پوشیدهاند، آنقدر جذاب هستند که در هر کجای دنیا رهگذران را به نشستن دعوت کنند. شاید نخستینبار خیابان سیتیر بود که چراغ گردشگری شبانه را در مرکز شهر تهران روشن کرد. کافههای خیابانی با گاریهای سیار چوبی، سعی میکردند تصویری از تهران قدیم را در تهران امروزی زنده کنند. آنها بیسر و صدا در حاشیه خیابان سیتیر چراغهایشان را روشن کردند. خیابان قوامالسلطنه دیروز یا سیتیر امروز با گاریهای طرح قدیمش و طعم ساندویچهای ساده حالا آنقدر هوادار پیدا کرده که طراحان اصلی این ایده یعنی شهرداری منطقه با اتکا به استقبال مردم و موفقیت نسبی این طرح، از منظر اقتصادی و اشتغالزایی میتوانند از آن دفاع کنند.
تجربه خیابان سیتیر در تهران، علاوه بر جنبه اشتغالزایی و تأثیرش در گردشگری شهری تهران، از نظر تأثیری که در باززندهسازی بافت مرکز شهر در شبها داشته حائز اهمیت است. در واقع یک راهکار عملی است تا در شبهای آرام مرکز شهر که از نخستین ساعات شب، خالی از جمعیت میشوند، زندگی را امتداد بدهند. مرکز تهران و در واقع هسته تاریخی پایتخت در دهههای گذشته و پس از توسعه شهر به سمت شمال و تغییر کاربریها، بهتدریج جمعیت ساکن و بهاصطلاح شب خواب را از دست داد. اوایل دهه 80 در گزارشی که در شورای شهر تهران ارائه شد، مدیران اعلام کردند که منطقه 12 دوسوم جمعیتش را از دست داده و بسیاری از محلههای آن خالی از سکنه شدهاند. این در حالی بود که این منطقه بهدلیل قدمت تاریخی با مسئله فرسودگی بافت شهری مواجه بود و خالیشدن بافت شهری از جمعیت، سرعت این فرسودگی را تشدید میکرد.
شبمردگی در مرکز شهر تهران، اگرچه در آن زمان بهعنوان یک مسئله که زمینهساز مجموعهای از آسیبهای اجتماعی شده مورد توجه قرار گرفت اما طرح و برنامههای محدودی که برای احیای هسته تاریخی تهران ارائه شده بود، تحتتأثیر تغییر مدیریتها به مرحله اجرا نرسید. مسئلهای که در ابتدا محدوده پیرامونی بازار تهران و بخشی از محلههای قدیمی شهر مانند سیروس، دروازه غار، پامنار و عودلاجان را درگیر کرده بود در سالهای بعد دامنهاش از مناطق 11 و 12تهران فراتر رفت و بخشی از محلههای منطقه 6 تهران را هم درگیر کرد. همه این مناطق با شدت و ضعف متفاوت، در پایان ساعت کاری اداری، خلوت شده و در نخستین ساعات شب دچار شبمردگی شدند.
شبمردگی مسئلهای است که کیفیت زندگی را در محلههایی که به این پدیده دچار هستند بهشدت تنزل میدهد. نخستین تأثیر آن تشدید احساس ناامنی و بهدنبال آن محدودیت در ساعات رفتوآمد بهدلیل احساس خطر است.
محدودههایی که با این پدیده مواجهند، بیشتر از سایر مناطق شهری مستعد شکلگیری کانونهایی برای تجمع معتادان و بیخانمانها هستند و بهتدریج میزان آسیبهای اجتماعی در آنها بیشتر شده و همین شرایط انگیزه ساکنان باقیمانده را برای مهاجرت به منطقهای دیگر تقویت میکند و در نهایت این فرایند به خالی از سکنه شدن بافت مسکونی منجر شده و بسته به نوع منطقه و بافت شهری، کاربریهای دیگری جایگزین آن میشود. در محدودهای مانند بازار تهران، خانههای خالی از سکنه به انبارها یا محل زندگی مهاجران تازه وارد به تهران تبدیل شده و در مناطق دیگری مانند خیابان ویلا، طالقانی و کریمخانزند کاربریهای اداری در ساختمانهایی که پیشتر مسکونی بودهاند، جایگزین میشوند. البته در این جابهجایی مدیریت شهری هم نقش تعیینکنندهای دارد؛ چرا که در این سالها برنامهای برای مدیریت کاربریها در مناطق مختلف تهران نداشته و در این بیبرنامگی بخشی از شهر بسته به جهتگیری و علاقهمندی اصناف به محل تمرکز یک صنف تبدیل شده است. (نمونه آشنای آن انتقال تدریجی صنف ابزارفروشان به میدان حسنآباد و کوچههای پیرامونی آن و انتقال صنف کتابفروشان از محدوده انقلاب به خیابان کریمخان). همانطور که شرکتها و سازمانهای مختلف دولتی و خصوصی بخش زیادی از ساختمانهای مسکونی در منطقه6 تهران را تصاحب کرده و با پرداخت هزینه تغییر کاربری، بدون توجه به پیامدهای اجتماعیای که این موضوع میتواند در کیفیت زندگی سکنه این نواحی داشته باشد، موقعیتشان را در این مناطق تثبیت کردند. پیامدهای اجتماعی شبمردگی در تهران بهویژه در مناطق مرکز شهری که از نخستین ساعات شب آغاز میشود، حالا مسئلهای جدی پیشروی مدیریت شهری است. اگرچه شدت و نوع این مسائل در مناطق مختلف متفاوت است اما این پدیده منجر به کاهش کیفیت زندگی در این محدودهها شده.
بازآفرینی فضاها باکاربریهای چندمنظوره
هسته تاریخی تهران که عمدتا در محدوده مرزهای مناطق 11و 12 تعریف میشود، بیشترین پیامدهای ناشی از شبمردگی را بر دوش میکشد. به همین دلیل بخش عمده طرح و برنامههایی که مدیریت شهری بهویژه در سالهای اخیر در زمینه کاهش پیامدهای اجتماعی ناشی از شبمردگی در تهران پیشبینی کرده، متمرکز در همین محدوده است. مهمترین راهکارهایی که تاکنون برای احیای فضای مرده مرکز تاریخی تهران پیشنهاد شده، احیای بافتهای فرسوده و جمعیتپذیرکردن آنها و همچنین باززندهسازی فضاهای شهری با تکیه بر کارکردهای گردشگری است؛ راهکارهایی که در عمل شهرداری تهران تقریبا توفیق چندانی نداشته است. در 2سال گذشته با کاهش درآمد شهرداری تهران از محل ساختوساز و در نتیجه رکود حاکم بر بازار مسکن، توجه به این محدوده با انگیزههای اقتصادی و درآمدزایی از محل تقویت گردشگری شهری بیشتر مورد توجه قرار گرفت. عامل دیگری که نگاهها را به مرکز شهر تهران معطوف کرد، رشد نگرانکننده آسیبهای اجتماعی در این نواحی بوده که دامنه آن کل تهران را تحتتأثیر قرار میداد. بنابراین توجه به این محدوده افزایش یافت و طرحها و برنامههایی برای مرمت بخشی از بناهای تاریخی و همچنین اجرای طرحهای گردشگری شبانه مورد توجه قرار گرفت.
یکی از راهکارهایی که طراحان شهری در بسیاری از شهرهای جهان برای کاهش و کنترل آسیبهای ناشی از شبمردگی در مرکز شهرها به اجرا گذاشتهاند، بازآفرینی این فضاها با کاربریهای چندمنظوره است. در بیشتر این پروژهها بخشهایی از مرکز شهر در شب بهگونهای طراحی و بازآفرینی میشوند که بتوان از آنها برای برگزاری انواع جشنوارهها، کنسرتهای موسیقی و کارناوالها و همچنین گردهماییهای فرهنگی و اجتماعی در پایان روز استفاده کرد.
بافتهای مرده باید جمعیتپذیر شوند
اشکان بیات، مدیر بافتهای تاریخی شهرداری منطقه 11، بخش عمده مشکلات اجتماعی مرکز شهر تهران را ناشی از پدیده شبمردگی در این مناطق میداند: «جمعیت زیادی بعد از تعطیلی بازار در محدوده حصار ناصری تهران سکونت ندارند و همین باعث شبمردگی شده است. راهکار اصلی برای برونرفت از این شرایط ایجاد کاربریهای مختلط است. این روزها طرحی در کوچه لولاگر آغاز شده تا این کوچه مرمت شود و کاربری مختلطی داشته باشد. همین باعث میشود مردم بهتدریج در محدوده بافت تاریخی ساکن شوند. نکته دیگر اینکه سیاستهای تشویقی مدیریت شهری میتواند جاذب جمعیت باشد. ارتقای کیفیت زندگی در منطقه مرکزی تهران موجب جمعیتپذیری این محدوده میشود».
به گفته او اگرچه تقویت گردشگری شبانه یکی از راهکارهایی است که میتواند زندگی را در مناطق تاریخی به جریان بیندازد اما این مناطق برای خروج از شرایط فعلی به اقداماتی نیاز دارند که منجر به جمعیتپذیری بیشتر این بافتها شده تا جمعیت ساکن داشته باشند؛ «اصولا تمرکز یک کاربری در بافت شهری مسئلهساز است و شهر در بخشهای مختلف باید از نظر توزیع کاربریها شرایط متوازنی داشته باشد.»
به گفته او بررسیهای کارشناسی درباره محلههای واقع در مرکز شهر نشان میدهد، بسیاری از محدودههایی که اکنون خالی از جمعیت شدهاند هم از نظر گردشگری ظرفیت احیا و بازآفرینی دارند و هم اینکه میتوان با ارتقای خدمات شهری، نوسازی بافتهای فرسوده و بهبود شاخص کیفیت زندگی، جمعیتپذیری را در آنها افزایش داد؛ «کاربریهای فرهنگی در محدودههای تاریخی ظرفیتهای مهمی هستند که میتوان از آنها برای طراحی کاربریهای فرهنگی استفاده کرد. بسیاری از این مراکز میتوانند اساسا پس از تعطیلی بازار و بخش بهاصطلاح تجاری و اداری واقع در این محدوده، کارشان را شروع کنند؛ مثلا گالریها یا مراکز فرهنگی که ساعت کاری آنها عصر به بعد تعیین میشود.»
با وجود اینکه مسئله شبمردگی در مرکز شهر تهران، بهعنوان یک آسیب شناخته شده اما اقدامات برای کاهش و مدیریت آن به کندی پیش میرود. آنطور که بیات میگوید این اقدامات شروع شده اما سرعت گرفتن آن نیازمند اقداماتی ازجمله جذب سرمایهگذارانی است که برای فعالیت در این محدودهها و سرمایهگذاری در اینجا متقاعد شده باشند؛ «در این زمینه لازم است بستههای تشویقی برای جذب سرماه پیشبینی شود. مدیریت شهری در واقع باید تسهیلگر باشد و فراتر از این اینکه مردم باید این محدوده را بهعنوان عامل هویتی مورد توجه قرار دهند و دولت، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی و شهرداری تهران باید زیر یک چتر بیایند و برای ارتقای کیفیت زندگی در محدوده تاریخی تهران تلاش کنند. چند پروژه سرمایهگذاری بهصورت موفق در این محدودهها اجرا شود، کار پیش میرود و سرعت میگیرد.»
در جستوجوی کیفیت زندگی
بحث ارتقای کیفیت زندگی در هسته تاریخی تهران، یعنی منطقه12 در سالهای اخیر یکی از سرفصلهای کاری مدیریت شهری بوده. حدود 3سال است، ستادی با همین نام فعالیتش را آغاز کرده و در 2محور اصلی فعالیت میکند: سیاستگذاری و تسهیلگری برای ارتقای گردشگری شهری در این منطقه و برنامهریزی و طراحی فعالیتهایی که منجر به تقویت زیرساختهای خدماتی و رفاهی در منطقه و جمعیتپذیری بیشتر آن میشوند.
به گفته «محمدباقر فرهمند»، عضو ستاد طرح ارتقای کیفیت زندگی منطقه 12، هسته مرکزی تهران را از 2منظر کاملا اجرایی باید نگاه کرد یک مرکز تاریخی و گردشگری پایتخت که محل تولد تهران است و بیشترین تعداد آثار ثبتی تاریخی را در خود جای داده و دیگری از منظر منطقهای که دارای بیشترین میزان بافت فرسوده تهران است. به گفته او هماکنون این منطقه تنها 280هزار نفر جمعیت شب خواب دارد؛ «یکی از دلایل اصلی کاهش جمعیت این منطقه فرسودگی بافت آن است. تجربههایی که در سالهای اخیر در زمینه بازآفرینی هویت محلهای در بخشهایی از منطقه داشتهایم، نشان میدهد این منطقه بهرغم همه مشکلاتش درصورت بهبود زیرساختها و افزایش سرانهها میتواند جمعیت جدید جذب کند. این اتفاقی است که اکنون در بخشی از محلههای منطقه با آن مواجه هستیم؛ برای مثال در عودلاجان و پامنار بازگشت جمعیت داشتهایم.» آنچه در سالهای اخیر در خیابان 30تیر اجرا شده، در راستای رفع شبمردگی بوده و به گفته فرهمند قرار است محورهای دیگری در مرکز شهر تهران برای راهاندازی پروژههای مشابه آمادهسازی شوند: «بازارچه بابهمایون در عودلاجان هم با همین رویکرد افتتاح شده و پروژههای دیگری هم در زمینه احیای بافت تاریخی منطقه و ارتقای کیفیت زندگی در مرحله نهایی است که بهزودی افتتاح میشود. ایدههایی هم برای آینده داریم؛ مثلا اینکه خیابان پامنار تهران به خیابان کافههای موسیقی اقوام ایرانی تبدیل شود و بازارچه ترخانی در چهارراه شاپور هم با شرایط جدیدی احیا شده و رونق بگیرد. ممکن است در طرح و برنامهای که برای برخی مکان رویدادها داریم، کافه نادری را شبانه فعال کنیم؛ همه اینها اقداماتی است که بهتدریج میتواند فضای اجتماعی منطقه را تغییر دهد.