طرحی نو دراندازیم
هرمز علیپور ـ شاعر
در اکثر خانهها رسم بر این است که اگر پس از مدتی، وسیلهای به وسایل منزل اضافه نشود و تعداد اسباب ثابت بماند، چیدمان را تغییر میدهند. یعنی تلویزیون جای مبل را میگیرد، مبل و گلدان جایشان را با هم عوض میکنند و به این ترتیب با جابهجایی اثاثیه، تنوع ایجاد میشود. تنوع چون با خود نوعی تازگی به همراه دارد از دلزدگی ناشی از تکرار میکاهد؛ بنابراین لذتبخش است. با این حال ما آدمها کمتر در پی تنوع در رفتار و کردارمان هستیم. انگار میترسیم هویتمان را گم کنیم. معلوم نیست چرا برای ترددهای روزانه مسیر همیشگی را برمیگزینیم و چرا همواره صحنههای تکراری در رفتارمان قابل مشاهده است. چه اشکالی دارد، مسیرهای دیگر را هم تجربه کنیم. چه عیبی دارد به زاویه دیدمان مجال تغییر بدهیم و به جای قضاوت براساس پیشفرضها با عوضکردن رفتارمان بازخوردهای جدیدی دریافت کنیم. اگر تا به حال موقع سوارشدن به اتوبوس و مترو لبهایمان به هم فشرده بود، این بار به سلام و لبخندی باز شود. اگر تا همین دیروز دوست نداشتیم سکوت بعدازظهرهای تابستان به هم بخورد، یک بار هم دل به قیل و قال بچههای فارغ از درس و مدرسه در تابستان بدهیم و با آن تازه و سرحال شویم. خیلی حیف است که فرصت عمر بدون چنین تجربههای جدید و در عین حال دمدستی و سهلالوصول تمام شود. هر تجربه تازهای میتواند به فرصت بودن مقیاس وسیعتری بدهد و ما را با فضاهای دیگر آشنا کند. از همینرو کمی تغییر همیشه میتواند خوب باشد؛ البته به شرطی که مبنای تغییرات مثبت باشد. شاید برای همین بوده است که قرنها پیش، حافظ نازنین جامعه انسانی را در همه دورهها دعوت کرده است تا «طرحی نو» دراندازند.