• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 17 تیر 1398
کد مطلب : 64564
+
-

نبرد خیر و شر بر پرده سینما

نبرد خیر و شر بر پرده سینما

محمدعلی علومی _ نویسنده و اسطور‌ه‌شناس

سینمای ایران از آغاز در یک قالب کلی ستیز خیر و شر به نقش‌آفرینی فرهنگی و اجتماعی خود پرداخت. روستا برای مدتی توانست مکانی مناسب برای نمایش تقابل بین فقر و غنا باشد. پس از شکست اصلاحات ارضی این نقش از روستا گرفته و برعهده جنوب شهر گذاشته شد.

تضادها و تقابل‌های مردم ساده‌دل روستا مکان جغرافیایی خاص و جدیدی یافته بود. جنوب شهر، مردمانی را در سینما به نمایش می‌گذاشت که مهربان، نوع‌دوست، از خود گذشته، امانتدار، فداکار، وارسته و بی‌توجه به تجملات بودند. تضاد آنها با افرادی که نماد عیاشی، فساد، ظلم و ستم به همنوع بودند و در شمال شهر جاخوش کرده بودند، دستمایه‌ای برای روایت‌های سینمایی بود.
گنج قارون نمونه شاخصی از چنین برداشتی بود. حرف دل مردم روستا را بیان می‌کرد و در عین حال با باورها و فرهنگ مردم شهرنشین نیز همخوانی داشت. 
زیرا بنا به تعریفی شهرنشینی برای بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت تهران، نوعی مهاجرت اجباری برای کسانی بود که منش روستایی خود را در شهر نیز حفظ می‌کردند.
حتی موج جدید سینمای ایران گرچه فضای دم‌دستی این آثار را نپسندید اما با حفظ همان رویکرد کلی تضاد خوب و بد، آثاری متفاوت با بدنه اصلی سینما خلق کرد. در میان آثار این موج، «قیصر» جایگاه ویژه‌ای دارد؛ فیلمی که گفته می‌شود پرمخاطب‌ترین اثر سینمای ایران تاکنون است.
در این فیلم هم فرهنگ مردم وجود دارد، با این حال سناریست با نیم‌نگاهی به جامعه غرق در تبعیض دوره خود، قهرمان مردم کوچه و بازار را می‌آفریند. جوانی به اسم قیصر که امیدی به حمایت پلیس و قانون ندارد، پس به‌تنهایی دست به کار انتقام از نامردها می‌شود.
حضور قیصر بر پرده سینما همزمان با ظهور جنبش‌های چریکی در سرتاسر جهان و از جمله کوبا و سرتاسر آمریکای‌لاتین، خاورمیانه و ایران بود. چریک، مطلوب نظر روشنفکران بود. در مجموع، روشنفکران و خیل کسانی که موفق به ادامه تحصیل شده بودند، کسانی را در بین خود داشتند که از جنگ چریکی؛ چریک و  چه‌گوارا چهره‌ای اساطیری و غیرقابل نقد ساخته بودند. کسانی که مدعی بودند می‌توانند یا دست‌کم در تلاشند عدالت را برقرار و تبعیض را برکنار کنند. کسانی که وقتی از منظر امروز به آنان نگاه می‌کنیم چیزی شبیه دن‌کیشوت بوده‌اند. مردم کم‌سواد و بی‌اطلاع از موضوعات حاد اجتماعی و سیاسی آن دوره نیز با برداشت خاص خود در وجود قیصر قهرمان ویژه خود را می‌جستند. در سال‌های آخر رژیم سابق به‌دلیل اینکه بیشتر جمعیت کشور جوان بودند، فیلم‌هایی ساخته می‌شد که موضوع بیشتر آنها علاقه‌ها و سلیقه‌های جوانان عموما تنگدست و سرگردان بود؛ با آرزوهایی نظیر زود پولدار شدن، عشق، مهاجرت و بیان تنهایی‌ها و سرگردانی‌های یک نسل. همه آنچه درباره سینمای ایران و رویکرد غالب آن گفته شد در سینمای هند، مصر و ترکیه نیز کم‌وبیش مصداق دارد؛ سینمایی که متعلق به جوامعی بود که با جامعه ما مشترکاتی داشت و درد مشترک ازجمله مهم‌ترین این اشتراکات به حساب می‌آمد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید