یک گزارش هیجانانگیز از تنها آسیاب باقیمانده در تهران که این روزها حال و روز چندان خوشی ندارد؛ آسیاب والی
آسیاب بچرخ، میچرخم
محسن رستگار
گاهی اوقات ساختمانها و برجهای سر به فلک کشیده همراه با عمارتهای باشکوه و مدرن پایتخت ممکن است نشانی اشتباهی به ما بدهند. شاید یادمان برود که تهران یک شهر قدیمی و تاریخی است؛ یادمان برود که بیش از 200سال تاریخ پشت کوچه پسکوچههای این شهر خوابیده است. اما هنوز میتوان از تهران قدیم نشانههایی معرکه پیدا کرد و درست میان ساختمانها و آپارتمانهای امروزی سراغ جایی رفت که دیگر هیچ سنخیتی با وضعیت زندگی کنونی شهروندان پایتخت ندارد. اگر تهران را یک شهرک با دهکدههایی که زندگی کشاورزی در آنها جاری است تصور کنیم وجود یک آسیاب برای آن ضروری بهنظر میرسد. بله، تهران 150سال پیش حتی آسیاب هم داشته که توانسته رد پایش را تا به امروز حفظ کند. آسیاب والی درست در همین حوالی ما در حال تخریبشدن است. عمارتی زیبا که میتواند هویتبخش امروز و نشاندهنده تاریخ دیروز باشد نیاز به همت مسئولان برای مرمت و بازسازی دارد. گزارش ما را درباره تنها آسیاب تهران بخوانید.
بهجای مانده از دوره قاجار
از پل چوبی به سمت خیابان شهید انتظاری و کوی امامی به راه میافتیم تا نشانه تنها آسیاب نیمهجان تهران را پیدا کنیم. اهالی محل زیاد با نشانیای که میدهیم آشنا نیستند اما وقتی میگوییم دنبال آسیاب میگردیم بهتر راهنمایی میکنند. چند کوچه آن طرفتر به دیواری میرسیم که در مقابل یک تکه زمین کشیده شده است. میگویند اینجا همان آسیاب والی است. عمارت ساختمان مربوط به دوره قاجار است که بعدها در پایان دهه 70جزو آثار ملی ایران نیز به ثبت رسیده. آسیاب ظاهرا توسط قاسمخان والی ساخته شده و بعدها به محمدخان و علیخان فرزندان او به ارث رسیده است. قاسمخان والی از سرداران صاحبنام دوره سلطنت ناصرالدین شاه بود. او نخستین کسی بود که به فرماندهی قزاقان منصوب شد. قاسمخان والی برای ساخت یک آسیاب جهت تأمین آرد اهالی تهران این بخش شهر را برای چنین کاری برگزید. آسیاب، بیرون از حصار اولیه تهران، یعنی حصار شاهطهماسبی قرار داشت و بعدها با گسترش تهران در دوره ناصرالدین شاه جزئی از محلههای پایتخت آن زمان شد.
اینجا چهار طبقه است
آنچه آسیاب والی را به یک بنای منحصربهفرد تبدیل کرده ابتکار عمل در معماری کاملا خاص آن است. شاید در نگاه اول این مکان چندان پیچیده بهنظر نرسد اما معماران دوره ناصری به نوعی یک شاهکار خلق کردهاند و توانستهاند از کمترین فضا بهترین استفاده را ببرند. آسیاب والی یک عمارت چهارطبقه است اما نکته جالب اینکه سقف آن با سطح زمین برابر شده است. در واقع، همه چهارطبقه این آسیاب شگفتانگیز زیر زمین بنا شده است. با این حساب نخستین سؤالی که به ذهن میرسد این است که چرا ساختمان اصلی آسیاب کاملا زیرزمین قرار گرفته و به سمت بالا نرفته است؟ پاسخ این سؤال در شیوه کار کردن بهدست میآید. این آسیاب از آب قناتی که از سمت شمال تهران به سمت میدان امامحسین(ع) و از آنجا به محله دروازه شمیران میآمده و بعد سر از چهارراه آب سردار درمیآورده انرژیاش را تأمین میکرده است. به همین دلیل، آسیاب والی را میتوان یک آسیاب کاملا آبی درنظر گرفت؛ آسیابی که با یک ابتکار جالب بدون هیچ هزینهای و تنها با قرار گرفتن در مسیر عبور آب قنات بهکار میافتاده است.
یک عمارت 002ساله
گذشته از اینکه آسیاب والی یک بنای چهارطبقه کاملا زیرزمینی است، معماری و شیوه ساخت بخشهای مختلف آن هم بسیار جالب بهنظر میرسد. کارگران و مسئولان آسیاب برای رسیدن به نقاط پایینی باید از راهپلههایی عبور میکردند که چیزی بیشتر از یک متر عرض داشت. بالای هر یک از پلهها بهصورت گنبدی شکل طراحی و با آجرکاری خاصی تزئین شده است. آسیاب بخشهای مختلفی دارد که سنگ آن درست در نقطه مرکزی واقع شده است. در سقف هم حفرههایی به قطر نیم متر ایجاد شده تا نور خورشید روشنایی بخشهای زیرزمینی را تأمین کند. تقریبا در تمام بخشهای این آسیاب از نوعی آجر که در دوره پایانی قاجار برای ساخت عمارتها بهکار میرفته استفاده شده است؛ آجرهایی باریک و محکم که به شکلی منظم در کنار هم چیده شدهاند و نمایی زیبا به آسیاب دادهاند. بهنظر میرسد از جنس و مواد تشکیلدهنده همین آجرها بتوان به عمر دقیق آسیاب پی برد، با این حال محققان، عمر آسیاب والی را بالای 200سال تخمین زدهاند.
آسیاب دیروز، خرابه امروز
درباره عظمت و زیباییهای آشکار و پنهان این آسیاب میتوان بسیار گفت و نوشت. سقف آسیاب که با سطح زمین همتراز است در بعضی از قسمتها ریزش کرده و خطر نشست کامل آن وجود دارد، بهطوری که نمیتوان به راحتی و با اطمینان روی سقفهای آن راه رفت. بهنظر میرسد شهرداری تهران، سازمان میراث فرهنگی و سازمان اوقاف و امور خیریه باید هر چه زودتر درباره این تاریخ زنده شهر تهران تصمیمگیری کنند تا گذشته و هویت فرهنگی و شهری تهران قدیم به فراموشی سپرده و نابودی کشیده نشود. این کار تنها همت و همکاری مسئولان را میطلبد.
تهدیدی که فرصت میشود؟
وقتی درباره کارکرد آسیاب از همسایهها سؤال میکنیم بیشترشان از پرکار بودن آسیاب میگویند. یکی از اهالی محل درباره آسیاب والی و شیوه کارکرد آن توضیحات جالبی ارائه میدهد و میگوید:«اینجا تا حدود 30سال پیش کاملا فعال بود، گندمهای بخشهای شمالی تهران، دهپونک و لواسان را میآوردند اینجا و آرد میکردند. بعدها مسیر آب قنات را به سمت میدان شهدا و اداره برق تغییر دادند و همین باعث شد که آسیاب از کار بیفتد. حالا حتی چهارراه آب سردار هم که نامش را از همین قنات گرفته بود دیگر آب ندارد». همسایهها از وضعیت کنونی این آسیاب چندان رضایت ندارند و از مسئولان میخواهند تا زودتر به اینجا رسیدگی کنند. یکی دیگر از همسایهها میگوید:«اینجا شده محل تجمع حیوانات موذی. شاید برخی افراد معتاد هم از بالای دیوار بالا بروند و مشکلاتی ایجاد کنند؛ گذشته از اینکه داخل این محوطه از چوبهای خشک پر شده که میتواند با یک جرقه فاجعهآفرین باشد. حیفمان میآید که چنین فرصتی در همسایگی ماست و نمیتوانیم از آن استفاده کنیم».